احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۴ دلو ۱۳۹۹
شماری از خبرنگاران و گویندهگان رسانه های افغانستان به دلیل تهدیدهای امنیتی کشور را ترک کرده اند. در تازه ترین مورد، انفجار ماین بر موتر حامل خوشنود نبی زاده، مدیرمسوول خبرگزاری خامه پرس و رییس دفتر وزارت صلح صورت گرفته اما او از این حمله جان به سامت برد. این حمله یک بار دیگر ترس بر دل خبرنگاران، فعالان مدنی و فعالان سیاسی را بیشتر کرده است.
پیش از این فرحناز فروتن مجری تلویزیون یک و از فعالان مدنی، همچنان مختار لشکری گردانندۀ برنامۀ کاکتوس تلویزیون یک و نصرت پارسا خبرنگار رادیو آزادی؛ سه خبرنگار مطرح کشور اند که در پیوند به این حملات از رفتنشان به خارج از کشور، خبر دادهاند.
در کنار این چهرهها، شمارِ دیگری از مسوولان و خبرنگاران رسانهها در افغانستان نیز از کشور خارج شدهاند، بیآنکه خبری از خود به نشر برسانند. بر بنیاد اطلاعات یک منبع آگاه، دوتن از خبرنگاران رادیو آزادی نیز پس از دریافت تهدیدها به جانشان، افغانستان را ترک کردهاند.
اخیراً تهدیدات امنیتی و ترورهای هدفمند در افغانستان افزایش یافته است و شماری از خبرنگاران و فعالان مدنی و سیاسی مورد هدف قرارگرفتهاند.
این ترورها پس از هدف قرارگرفتن یما سیاوش، خبرنگار و مجری شناختهشدۀ افغانستان آغاز شده و با هدف قرارگرفتن فعالان رسانهها، فعالان سیاسی و فعالان مدنی و کارمندان دولت، ادامه یافته است. اخیراً با کشتهشدن دو قاضی زن در یک ترور هدفمندانه؛ وزارت دفاع امریکا به آن واکنش نشان داد. در آن حملۀ تروریستی در شهر کابل، دو تن از قضات زن کشته شدند و همراهانشان نیز زخم برداشتند. اگرچه هیچ گروهی مسوولیت این حملهها را به عهده نگرفته است؛ اما دولت افغانستان، طالبان را مقصر این رویدادها میدانند و همینگونه، سفارت امریکا نیز طالبان را مقصر این رویدادها خوانده است؛ ولی طالبان دولت افغانستان را مقصر این ترورهای هدفمند میخوانند.
اخیراً حملههای هدفمند به تاکسیهای شهری هم رسیده است. تاکنون چندین موتر «تاکسی» مورد هدف قرار گرفته است که ظاهراً آماج حملهکنندهگان سرنشینان آن بوده است. بنابراین، ساحۀ تهدید این حملات؛ گسترش یافته است و دولت، باوجود برخی بازداشتها؛ هنوز قادر به کنترل این حملات نشده است.
از نشانهها و شواهد چنین حملههایی پیداست که هدف از گسترش و تهدید؛ از بین بردن فعالان و نخبههای جامعه بوده و مرزی خاصی هم برای آن تعیین نشده است.
یکی از مزایای این نوع حملات، برای حمله کنندهگان این است که اهدافشان بهشدت رسانهای میشود و تا اینکه یک نظامی درجایی هدف قرار گرفته شود.
حمله به خبرنگاران و فعالان مدنی و سیاسی و حمله به دو قاضی زن، بیشترین سروصداها را در رسانههای کشور و جهان داشت و این چیزی است که گروههایی پشت ترورهای هدفمند دنبال آن هستند.
پیشازاین نیز گروههای مختلف اجتماعی و مدنی، هدف ترورهای هدفمند قرار گرفته بودند؛ مانند استادان دانشگاه، مراکز آموزشی و تحصیلی، خبرنگاران، فعالان مدنی و حقوق بشر. اکنون بهنظر میرسد که در ادامۀ همان خونریزیهای هدفمند، هراس نیز در جامعه افزایش یافته است و شماری عزم فرار را دارند. سال ۲۰۲۱ سال ترور قشر رسانهای و فعال مدنی در افغانستان شده است.
اما با توجه به گزارشهای امنیتی و اعترافاتی که قبلاً از اعضای گروههای تروریستی دستگیرشده بهدست آمده، گفتهشده است که بخشی از این تهدیدها، متوجه زنان فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی و مدنی هستند. درهرصورت آنچه آشکار است اینکه تروریستها به موازات تشدید خشونتها و جنگها علیه نیروهای امنیتی و دولت؛ دست به ترورهای هدفمند، با هدف نرم نیز زدهاند. اکنون پرسش اساسی این است که چرا به این شیوه روی آوردهاند و از قتل انسانهای بیگناه و غیر نظامی چه چیزی را بهدست میآورند؟
با توجه به اینکه جریان مذاکرات صلح در مرحله حساسی رسیده است و ممکن است در روزهای آینده، بحث بر سر پُرسمانهایی چون: ارزشهای حقوق بشری و بهخصوص حقوق زنان در جامعه شروع شود، طالبان احساس میکنند که اگر در این مرحله، صداهای علیه خود را خاموش سازند و یا حداقل به سکوت وادار کنند؛ در جریان مذاکرات موفقتر خواهند بود.
از نخستین روزهایی که مذاکرات مستقیم، میان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان شروع گردید؛ زمزمههایی مبنی بر در خطر افتادن ارزشهای مندرج در قانون اساسی و دستآوردهای دو دهه نیز شروع شد.
در گسترش این زمزمهها و همهگانی ساختن آن، استادان دانشگاه و رسانهها نقش اول را داشتند؛ زیرا اینگونه نگرانی از سوی بلندپایگان حکومتی، زیاد دامن زده میشد؛ اما بهدلیل نگاهی که در جامعه، نسبت به قدرت وجود دارد، کمتر موردتوجه قرار میگرفت؛ اما رسانهها و فعالان مدنی و فرهنگی، سهم عمدهای در حمایت از جمهوریت و ارزشهای دموکراتیک داشتند.
مسلم است که درزمینۀ آزادیهای مدنی و ارزشهای حقوق بشری در طی سالهای اخیر، دستآوردهای قابل توجهی وجود دارد که طالبان، ذاتاً با آنها مخالف هستند. بر اساس باورهای بنیادین طالبان و قرائت آنان از شریعت و آموزههای دینی، اگر تضاد آنها را با ارزشهای حقوق بشری از میان برداریم، دیگر چیزی از هویت طالبانی باقی نخواهد ماند. از همین، بهنظر میرسد که این کار طالبان باشد که میخواهند، نهایت تلاش خود را بهخرج دهند تا جامعه از این طریق، همرنگ ذهن شمایل سیاسی فرهنگی آنان تغییر کند و به گذشتۀ پس از ۲۰۰۱ برگردد.
بههمین انگیزه بهنظر میرسد که نسل پس از ۲۰۰۱ در همۀ عرصهها بیشتر مورد حملۀ این گروههای باشند که فکرشان برای برگشتاندن جامعه، به عقب گرهخورده است؛ زیرا با هدف قرار گفتن هدفمند فعالان رسانهای و سیاسی و مدنی؛ جامعه میتواند بهزودی به عقب بنشیند. طالبان و یا نظامی که به رویکردهای سنتی بهوجود بیایند؛ قطعاً نمیتوانند در حضور رسانههای پرشور و فعالیتهای مثل دو دهۀ اخیر در عرصۀ سیاسی مدنی و اجتماعی باهم کنار بیایند. آنان از سخن دیگر و جنس دیگر اند و دوست دارند که جامعه را همرنگ خود سازند.
چنانکه در روزهای اخیر برخی از اعضای هیات مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی افغانستان، مدعی شدهاند که طالبان اصلاً حاضر نیستند تا خانمها عضو هیأت گفتگوکننده باشند.
بهنظر میرسد که مسئلۀ حضور زن در جامعه و آزادیهای آنان، آزادی رسانهها و فعالیتهای مدنی؛ در روزهای آینده در جریان مذاکرات، داغتر خواهد شد. افغانستان اکنون دارای صداهای متنوع و متکثر از درون جامعه است و نیاز است که این صداها حفظ شوند و نیز ظرفیتهایی در بیست سال گذشته در افغانستان شکل گرفته است که باید حفظ گردند. اینهمه امکانات و ظرفیتها در وجود نسلی به وجود آمدهاست که پس از ۲۰۰۱ در عرصههای مختلف، فعال شدهاند. چه در این عرصهها، رسانهها و فعالیتهای مدنی سیاسی بوده است و چه هم در عرصههای حقوقی پزشکی و مهندسی و …
بنابراین این نسل میتواند بهعنوان هدفی برای گروههایی باشند که بقای خودشان را در افغانستانی با جامعۀ پیش از ۲۰۰۱ میبینند. بنابراین هدف اصلی از ترورهای هدفمند، خاموش ساختن صداهای متکثر، متنوع و تبدیل چهرۀ امروز افغانستان به دیروز است. با متواری شدن و یا منعطف شدن فعالان جامعۀ افغانستان بهزودی به فضای بیستسال قبل گذار میکند و این، برای شماری از گروهها یک هدف است که برخی از کشورها هم به دنبال آن میباشند.
Comments are closed.