احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۹ دلو ۱۳۹۱
آقای کرزی روز گذشته در سخنرانیِ خود در جمع افسران و مقامات ارتش گفته است: سال ۲۰۱۴ برای ما بهارِ نو و روزیست که به هفتمیوه خوردن میرویم. ما منتظر خروج نیروهای بینالمللی هستیم تا به جهان نشان دهیم که میتوانیم کشور خود را اداره کنیم.
ابراز امیدواری و مطمین ساختنِ مردم و کاستن از اضطرابشان نسبت به آینده، توسط آقای رییسجمهور که شخص اولِ مملکت به شمار میآید، فینفسه امر معقول و پسندیدهیی به نظر میرسد. اما مشکل آنجاست که این اظهارِ امیدواری باید مبتنی بر قراین و حقایقِ موجود در کشور باشد، ورنه دروغ و فریبی بیش نیست.
این سخنان بهظاهرِ دلچسپ آقای کرزی در حالی صورت میگیرند که شهرهای بزرگ و کلیدیِ کشور هنوز آماج حملات انتحاریان قرار دارند و حتا ادارات مهمِ دولتی در پایتخت کشور نیز از دهشتافکنیِ برادران ناراضی در امان نمانده و هر بار شماری از مردم بیگناه کشته میشوند. همچنین در ولایتها و روستاهای دوردستِ کشور ـ به ویژه مناطق جنوب ـ تروریستان آنچنان حضور و فعالیتِ چشمگیر دارند که به محضِ خروج نیروهای خارجی، آمادۀ بهراه انداختنِ حاکمیت رسمیِ خویش میباشند.
اما با این همه، آقای رییسجمهور در سخنرانیِ خود ضمن استقبال از خروج نیروهای خارجی، گفته است حکمی صادر میکند که بر پایۀ آن، دیگر نیروهای دولتی نمیتوانند از هر نوع پشتیبانی نیروهای هواییِ ناتو در اجرای عملیاتهایشان استفاده کنند. حال آنکه مسلم است اجرای این حکم، ارتش افغانستان را که فاقد نیروی جنگندۀ هواییست، در برابر دشمنان و دهشتافکنان، شکننده و آسیبپذیر میسازد.
مردم افغانستان خطر بازگشت به گذشتۀ طالبانی را با گوشت و پوستِ خویش لمس میکنند؛ خطری که با تلاشهای صلحخواهانه و یکجانبۀ حکومت، آزادی زندانیان طالب از زندانها، امتیازدهی و هویتبخشیِ سیاسی به گروه طالبان توسط حکومت و کشورهای غربی، مداخلهجوییِ پاکستان و نزدیک شدن به ۲۰۱۴، نمودِ عینیتر و بیشتری مییابد. مردم افغانستان به این میاندیشند که چرا حکومت آقای کرزی، پاکستان، امریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، همه دست به دستِ هم دادهاند تا نازِ گروهی را که جز زبان خشونت و تفنگ چیز دیگری نمیداند، بخرند و داخل نظام و حاکمیت سازند؟ مردم میخواهند بدانند چرا امروز قدر و قیمتِ دهشتافکنان و تروریستان، بالاتر از تمامِ جریانهای ملی و مدنی شده است؟ و اصلاً آنها (مردم) در این پروسۀ به ظاهر ملی چه جایگاهی دارند؟
اینها همه پرسشها و دغدغههایی هستند که این روزها ذهن و روانِ شهروندان افغانستان را به خود مشغول کرده و ۲۰۱۴ هم سالیست که پاسخِ بسیاری از این مسألهها و نگرانیها را خواهد داد. آقای رییسجمهور نمیتواند بدونِ هیچ قرینه و دستاوردی، نسبت به ۲۰۱۴ و آیندۀ کشور، مردمِ ما را مطمین سازد. در حالی که ناامنی، فساد اداری، فعالیتِ باندهای مافیایی و تقویت روزافزونِ گروه طالبان، روزانه از مردم قربانی میگیرد و میرود که یک فاجعۀ تمامعیار را رقم زند، تشبیه ۲۰۱۴ به بهارِ نو و نوروز نه تنها کمال نیست، بلکه توهین به شعور مردم و فرار از مسوولیت میباشد.
افکار عمومی در افغانستان نسبت به آینده مشوش است و حق هم دارد که مشوش باقی بماند. تحققِ صلح، آرزوی مردمِ ماست و هیچکس هم عاشق چشموابروی نیروهای خارجی و حضورشان در کشور نیست. اما متأسفانه صلح و خروجی که آقای کرزی و تیمش از آن دم میزنند، چیزی جز معامله و تجارت با سرنوشتِ مردم نمیباشد. پروسۀ صلح باید در یک قاعدۀ وسیع با حضورداشتِ تمام نمایندهگان مردم و تحتِ یک آجندای ملی روی دست گرفته شود و خروج نیروهای بینالمللی نیز باید کاملاً مسوولانه و متضمنِ حفظ دستاوردهای ده سال گذشته باشد. در غیر این صورت، هر قدر هم که آقای کرزی تأکید کند که سالِ ۲۰۱۴ به هفتمیوه خوردن میرویم، مردم باور نخواهند کرد!
Comments are closed.