احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
نویسنده:بسم الله ذکی - ۱۲ اسد ۱۴۰۰
در این شب و روزها، افغانستان در اوج جنگ های خانمانسوز به سرمیبرد.چنانکه که بعد از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، طالبان به بخشهای زیادی دست یافتند و دولت هم در تلاش باز پسگیری آنهاست، گزارش سازمان ملل اما افزایش بیسابقه خشونت ها را نشانه رفته و ادعا کرده است که خشونت ها عمدتا از جانب طالبان انجام شده است و طالبان به آن واکنش نشان داده اند.
در عین حال هم نیروهای امریکایی و هم نیروهای ناتو حمایت شان را از نهادهای امنیتی افغانستان اعلام کردند و در مواردی نیروهای امریکایی بر مواضع طالبان حمله هوایی انجام دادند. در میان قصه صلح روی دست نیست و یادی هم از آن نمی شود و ظاهرا هم دولت و هم طالبان در پی غالب شدن بر دیگری از راه نظامی اند.
این مساله نشان می دهد که بحث گفتوگو و های صلح ضمن اینکه راهی درازی را در پیش دارد، هنوز سر جایش باقی است و در میدان اصلی این نظامی گری است که برای دو طرف تعیین کننده به نظر میرسد. اما واقعیت این است که نه دولت با جنگ می تواند طالبان را نابود کند و نه هم طالبان میتوانند با جنگ بر دولت و مردم غالب شوند و حکومت کنند. نتیجه این جنگ ها ادامه بیشتر بربادی و تباهی کشور و ملتی است که هر روز قربانی اند.
برای مردم افغانستان مهم این است که چگونه صلح در سرزمین شان شکل بگیرد. زیرا جنگی که بیست سال ادامه پیداکرد، پیش از این بیست سال آغاز شده بود و ممکن است که بیست سال دیگر هم همچنان ادامه یابد؛ بی انکه به نفع هیچ یک از طرف ها تمام شود.
زیرا تجربه بیست سال گذشته نشان داد که امریکا بر جنگ بر طالبان غالب نشد بر عکس طالبان نتوانستند بر دولت افغانستان غالب شوند.
ممکن است که حالا میدانهای گرم جنگ، طالبان را خوشحال سازد؛ اما واقعیت این است که جنگ و حتا غلب بودن در آن، برای طرفی که غالب است، به معنای برنده بودن نیست؛ بلکه به معنای درگیر شدن بیشتر و عمیق شدن در جنگ و خساره دیدن بیشتر و خساره رساندن بیشتر است و مردم بیچاره افغانستان در بدر و خاک بسر میشوند و جوانان زیادی در این کشور قربانی می گردد.
اما از آنجایی که جنگ افغانستان پیچیده و نامشخص است شعارهای طرف ها، ماهیت اصلی این جنگ را تعیین نمیکند، به همین پیمانه انتظار انعطاف از طرفها هم دشوار و ناممکن به نظر می رسد.
در عین حال، تجربه گفتوگوهای طالبان با امریکا، نشان میدهد که ایالات متحدۀ امریکا درقبال جنگ و صلح افغانستان فقط بر بنیاد منافع خود عمل کرده و منافع افغانستان به عنوان حاشیه مساله قرار داده شده است؛ در عین حال نگرانی امریکاییها هنوز پابرجاست که با خروج کامل امریکا از افغانستان این کشور دوباره کانون تروریزم بر گردد. زیرا حملات طالبان و واگذای سوال برانگیز ولسوالی ها به آنان این نگرانی را زنده کرد که ممکن است که همه چیز به خوبی به پیش نرود. به همین دلیل امریکاییها سیاست ورود به عرصه جنگ را در روند خروج روی دست گرفته اند. در کنار این مساله، گزاش ها و مشاهدات نشان میدهد که تلفات در دوطرف جنگ افزایش یافته است و مردم در هر طرف بیخانمان و بیچاره شده و توان پیدان کردن لقمه نانی را ندارند.
بنابراین اگر جنگ راه حل میبود و نتیجه می داد در این بیست سال نتیجه بخش میبود. اکنون که چنین نیست، بیست سال دیگر هم جنگ کردن فقط ادامه بیست سال جنگ است وهیچ کسی کسی را نابود نخواهد کرد و فقط بر تباهی بیشتر کشورکمک خواهد نمود.
بنابراین چه خوب است که بجای دیدن خواب پیروزی در میدان جنگ، باید به فکر گفتوگو گذشت و مدارا بود و نباید به ادامه جنگ پرداخت.
بهترین راه برای ختم جنگ تن دادن به گفت و نشان دادن انعطاف برای بیرون شدن کشور از جنگ و سیاه روزی است. تازمانی که طرف ها از خود اندیشه نشان ندهند و منعطف نشوند و به گفت و گو تن ندهند به جایی نمی رسند.
بنابراین، انتظار میرود که هم جاجعه جهانی و هم دولت افغانستان و طالبان بایستی مسیری برای صلح بکشایند و برای رسیدن به صلح از خود گذری و انعطاف نشان دهند.
Comments are closed.