آقای کرزی چه‌گونه رییس‌جمهور شد؟

- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱

احمد عمران
رییس‌جمهور کرزی در حالی بر عدم دخالت خارجی‌ها و شفافیت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۴ تاکید می‌ورزد که اعتراف‌های تازۀ وزیر مالیۀ کشور حاکی از بده‌بستان‌های کلان مالی در انتخابات گذشته است؛

همان انتخاباتی که به‌دلیل تقلب گسترده، به دور دوم کشیده شد و علی‌رغم غیرقانونی بودن شرایط آن، آقای کرزی در یک زدوبند سیاسی با سران کمیسیون انتخابات، برای بار دوم بر مسند ریاست‌جمهوری کشور تکیه زد؛ همان انتخاباتی که بعدها علی نجفی رییس پیشین دارالانشای کمیسیون انتخابات، آن را هیچ شمرد و ادعا کرد که «آقای کرزی را او رییس‌جمهور ساخته است.»
عمر زاخیل‌وال وزیر مالیۀ کشور پس از آن‌که به اختلاس مالی متهم شد و کمیسیون عالی مبارزه با فساد از رییس‌جمهوری خواست که او را به حالت تعلیق وظیفه قرار دهد، فاش کرد که بخشی از پول‌های واریز شده به حساب‌های بانکی‌اش از سوی تجار برای مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۹ آقای کرزی اختصاص یافته بود و این پول‌ها ظاهراً در همان سال به مصرف رسیده‌اند.
آقای زاخیل‌وال مسایل دیگری را هم که در کشور در عرصۀ عدالت اجتماعی می‌گذرد، برملا کرد و از جمله این‌که پول‌های موجود در حساب‌های بانکی‌اش که  بیش‌تر از یک میلیون دالر است، عواید شخصی‌اش در ده سال گذشته بوده است. آقای زاخیل وال گفت که از سال ۲۰۰۲ میلادی که به افغانستان آمده، ماهانه بیش‌تر از ۲۰ هزار دالر امریکایی حقوق می‌گیرد.

وزیر مالیۀ کشور هم‌چنین فاش کرد که شماری از اعضای بلندپایۀ دولت در حال حاضر در یک روز بیش‌تر از آن‌چه که در حساب‌های بانکی‌اش وجود دارد، کمایی می‌کنند.
این اعتراف‌ها بدون شک تکان‌دهنده و حاکی از روند مافیایی موجود در درون دستگاه حکومت است. آیا این مسایل به تازه‌گی فاش می‌شوند؟
بدون شک که چنین نیست؛ بلکه از چندسال به این‌سو رسانه‌ها و نهادهای ناظر بر وضعیت افغانستان، از خوردوبردهای کلان مالی در دستگاه حکومت خبر می‌دهند.
زمانی آقای کرزی که تازه به ریاست‌جمهوری کشور دست یافته بود، وعده‌های کلان به مردم برای ایجاد افغانستانی مقتدر و قدرت‌مند داد. او گفت که می‌‌خواهد تمام مردم افغانستان در رفاه و آسایش زنده‌گی کنند. او هم‌چنین از کارمندان دولت خواست که برای پولدار شدن،

به فعالیت‌های دیگری بپردازند؛ چون به نظر ایشان، دستگاه دولت جایی برای پول درآوردن نیست. اما این وعده‌ها و گفته‌ها نه تنها که تحقق نیافت؛ بلکه خلافِ آن در افغانستان اتفاق افتاد. اعضای بلندپایه دولت چنان در فساد مالی و اداری غرق شدند که اکثر آن‌ها به‌جای پرداختن به مسایل حاد کشوری، از موقعیت سیاسی و اداری خود برای دست یافتن به زنده‌گیِ تجملی استفاده کردند.
بسیاری از افراد جامعه به دستگاه دولت، نگاه تجاری دارند و می‌گویند اگر می‌خواهید به نان‌ونامی دست پیدا کنید، بروید و کارمند دولت شوید. به‌دلیل سیاست‌های آقای کرزی ساختار دولت در ده سال گذشته در افغانستان تغییر شکل داد و به منبع درآمدهای کلان، زدوبندهای قومی، جنگ‌های قبیله‌یی و تنش‌های سیاسی تبدیل شد.

مهم‌ترین ویژه‌گی حکومت آقای کرزی در ده‌سال گذشته، همان درآمدزا بودنِ آن بوده است. عده زیادی وقتی در سال‌های اول در کنار آقای کرزی نشستند، آه نداشتند که با ناله سودا کنند، ولی به مرور زمان چنان به افراد پول‌دار و سرمایه‌دار تبدیل شدند که با سرمایه‌دارهای غربی به رقابت آغاز کردند.
در حال حاضر، موقعیت مهمی در دولت داشتن، بیش‌تر از هر فعالیت اقتصادی دیگر درآمدزا است و این را می‌توان در سیمای افرادی که در دولت کار می‌کنند،

به روشنی مشاهده کرد. البته این موضوع شامل حال تمام کارمندان دولت نیست، بلکه آنانی می‌توانند به چنین امتیازهایی دست پیدا کنند که به نورچشمی‌های شخص رییس‌جمهوری و یا افراد نزدیک به او تبدیل شوند. وضعیت عام کارمندان دولت تاسف‌بار و اسف‌ناک است و حقوق‌شان به اندازه‌یی نیست

که تامین‌کننده مصارف‌شان باشد. یکی از دلایل موجودیت فساد اداری گسترده در ساختارهای حکومتی، همین نابرابری در توزیع منابع مالی است. وقتی حقوق یک کارمند دولت نمی‌تواند مصارفِ او را تامین کند، بدون شک از او نمی‌توان انتظار ریاضت اقتصادی داشت، آن‌هم زمانی که او در اطرافِ خود شاهد بی‌عدالتی فراگیر اجتماعی است.
سخنان آقای زاخیل‌وال افشاکننده و تامل‌برانگیز است. از این اعتراف‌ها برمی‌آید که دولت در چه وضعیتی به‌سر می‌برد و در انتخابات ۲۰۰۹ چه گذشته است. آیا کسی هست که از رییس‌جمهوری بپرسد که به چه دلیل این‌همه پول را از تجار کشور برای مبارزات انتخاباتیِ خود ـ حتا اگر آن‌ها به رغبت و رضای خود این پول‌ها را در اختیارش گذاشته باشند ـ قبول کرده است؟

اگر آقای کرزی در آن‌زمان در قدرت نمی‌بود و احتمال این‌هم وجود نمی‌داشت که او هم‌چنان در قدرت باقی بماند، کسی حاضر بود که چنین پول‌های هنگفتی را در اختیارش بگذارد؟ می‌گویند «گربه برای رضای خدا موش نمی‌گیرد»؛ پس این افراد چه‌گونه حاضر شده‌اند که پول‌های خود را وقف آقای کرزی کنند؟ شماری از تجار و سرمایه‌دارهای کشور از پرداخت مالیه و زکات سرباز می‌زنند، ولی می‌آیند برای مبارزات انتخاباتی یک نامزد انتخابات، پول‌های هنگفتی را سرازیر می‌کنند تا در راه‌های مشکوک و غیرقانونی برای خرید رای و تقلب در انتخابات به مصرف برسد.
می‌گویند زمان بهترین داور است. حتماً روزی فرا می‌رسد که دیگر آقای کرزی بر مسند قدرت قرار ندارد، آن‌گاه بیاید و از آقای صافی بخواهد که برایش دوصد دالر امریکایی کمک کند؛ همان فردی که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۹ دوصدهزار دالر به حساب مسوول مالی مبارزات انتخاباتی‌اش سرازیر کرده است. دوستی، صداقت و ایثارگری چنین اشخاصی نسبت به آقای کرزی فقط آن‌زمان مشخص می‌شود. وقتی کسی چیزی می‌دهد، حتماً هم انتظار دارد که چیزی بیش‌تر از آن به‌دست آورد.

آقای کرزی در چنین زدوبندهای مافیایی و سیاه، بر کرسی ریاست‌جمهوری کشور تکیه زده و حالا هم می‌خواهد با فساد مالی و اداری در کشور مبارزه کند!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.