سیاست طالبان جنگ است!

- ۱۵ حوت ۱۳۹۱

شماری از اطرافیان رییس‌جمهور کرزی، تلاش دارند به طالبان هویت سیاسی ببخشند و این گروه را وارد میدان سیاست در افغانستان کنند.
در جهان امروز بسیار مشکل به نظر می‌رسد که فعالیت‌های افراد را از محدودۀ سیاست بیرون کشید. هر اقدامی که در جهت کسب قدرت سیاسی انجام می‌شود، بدون شک اقدامی سیاسی است و نمی‌توان آن را از فضای سیاسی جامعه به دور دانست. اما یک مسأله در مورد گروه‌های مسلح مخالفِ دولت وجود دارد و آن این‌که این گروه‌ها فعالیت‌های نظامی را به عنوان اقدام‌های سیاسی پذیرفته‌اند و از مجرای نظامی‌گری و جنگ می‌خواهند به اهداف سیاسیِ خود دست پیدا کنند. در حالی که در قوانین افغانستان هیچ مورد نظامی‌گری و خشونت‌طلبی محلی از اعراب ندارد و نه هم حرکت صرفاً سیاسی پنداشته می‌شود.
در قوانین فعلی کشور برای رسیدن به قدرت سیاسی، مکانیزم‌های مشخص وجود دارند و همۀ جناح‌ها و گروه‌ها بدون در نظرداشت باورهای ایدیولوژیک‌شان، باید از این قواعد پیروی کنند. در غیر این صورت هر حرکتی که با خشونت توام می‌شود، به عنوان حرکت غیردموکرایتک و مخالف ارزش‌های نظام شمرده خواهد شد. گروه طالبان در سال‌های حضور نظامی خود در افغانستان با چنین رویکردی شناخته شده و این رویکرد، یعنی نظامی‌گری و جنگ، اصلی‌ترین هویت سیاسیِ آن بوده است.
در گفتمان سیاسی امروز جهان، هیچ جایی برای خشونت‌طلبی نمی‌توان یافت و یا نمی‌توان آن را توجیه کرد. اما وقتی معتصم آغا یکی از افراد پیشینِ این گروه از آماده‌گی طالبان برای حضور در صحنۀ سیاسی کشور سخن می‌گوید، به هیچ عنوان نمی‌تواند فعالیت‌‎های غیر قانونی و ضد بشری این گروه را پنهان سازد. از مدت‌ها به این‌سو افرادی تلاش داشته‌اند که گروه طالبان را قانع کنند که به روند سیاسی بپیوندد و یا حداقل فعالیت‌های نظامی خود را در هاله‌یی از حرکت‌های سیاسی به نمایش بگذارد. اما از آن‌جایی که نظامی‌گری و جنگ، اصلی‎ترین فعالیتِ این گروه بوده که بقا و حضورِ آن را حفظ کرده، این گروه نمی‌تواند از جنگ و نظامی‌گری چشم‌پوشی کند.
سیاست طالبان به‌دلیل غایت‌های سیاسی تعریف شده‌اش، سیاست جنگ است و به همین دلیل گروه طالبان هم‌چنان به فعالیت‌های نظامی ادامه می‌دهد. بحث خروج نیروهای ناتو از کشور و یا وارد کردنِ تغییرات در قانون اساسی که از سوی این گروه گاهی مطرح می‌شود، به این دلیل نیست که با اجرایی شدن این موارد، دیگر گروه طالبان از جنگ و نظامی‌گری دست برمی‌دارد و به روند سیاسی می‌پیوندد. این سطحی‌نگری متأسفانه در میان حلقاتی در دولت نفوذ یافته و حتا از سوی برخی افراد به گونۀ عمدی شایع می‌شود.
آقای کرزی در بسیاری از صحبت‎های خود تلاش کرده طالبان را به فعالیت‌های سیاسی ترغیب کند. این باورها چه از خودش باشد و چه از سوی اطرافیانش به او الغا شده باشد، باورهای کاذب و به دور از واقعیت‌های سیاسی کشور پنداشته می‌شوند. او در مورد طالبان دچار توهم شده و این توهم همواره تلاش می‌شود که از سوی او وارد فضای جامعه شود. گروه طالبان اما با ارایۀ این‌گونه دیدگاه‌ها یعنی مرتبط دانستنِ فعالیت‌های نظامیِ خود به حضور نیروهای جامعۀ جهانی در کشور، می‌خواهد به اهداف دیگری دست یابد. این اهداف به صورت ساده عبارت از کسب هویت و برتری‌جویی سیاسی در معادلات مربوط به جنگ، و حل مشکلات افغانستان است. گروه طالبان به این شکل می‌خواهد برای جنگی که آغاز کرده، توجیه پیدا کند و نشان دهد که در طول ده سال گذشته حق‌به‌جانب بوده است. با تأسف که در این موضع‌گیری‌ها برخی افراد در درون دستگاه دولت، گروه طالبان را یاری می‌رسانند و برای جنگ آن، زمینه‌های توجیه سیاسی را فراهم می‌کنند.
ساده‌لوحیِ محض است که بپذیریم در صورت خروج نیروهای خارجی از کشور، جنگ نقطۀ پایان می‌یابد و مشکلات امنیتی کشور حل می‌شود. گروه طالبان در عرصۀ سیاست، حرف و سخنی برای گفتن ندارد و اگر روزی از فعالیت‌های نظامی هم صرف نظر کند، بدون شک در صحنۀ سیاسی کشور نخواهد توانست حضورِ خود را حفظ کند. جنگ و طالبان با یک‌دیگر گره خورده‌اند و از این منظر، این گروه هویت می‌یابد و نه با فعالیت‌های مدنی که با ارزش‌های حقوق بشری و دموکراتیک قابل حساب‌دهی هستند!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.