احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۱۱ حمل ۱۳۹۲
سفر دو روزۀ رییسجمهور به دوحه پایتخت قطر، در حالی پایان مییابد که گزارشهای رسمی نشان میدهند آقای کرزی در این سفر به اهدافی که برای خود مشخص کرده بود و انتظار میرفت محور اصلیِ بحثها و گفتوگوهایش را شکل دهد، دست نیافته است.
ریاستجمهوری کشور در آستانۀ سفر هیأت بلندپایۀ افغانستان به دوحه، با نشر خبرنامهیی گفته بود که آقای کرزی در این سفر، در مورد گفتوگوهای صلح با مخالفان و ایجاد زمینههای بهترِ تأمین ثبات در کشور گفتوگو خواهد کرد. حال آنکه گزارشهای رسمی نشان میدهند آقای کرزی بیشتر از اینکه به تأمین صلح و امنیت در کشور فکر کند، در حال رایزنی و نشان دادنِ چهرۀ مثبت از خود و کارکردهایش در بیشتر از یک دهه در افغانستان است. نهایتِ صحبتها و بحثهای خبرسازی که آقای کرزی داشته، با بازرگانانِ قطر و افغانهای مقیمِ این کشور بوده است. در حالی که همۀ چشمها به این سفر دوخته شده بود و فکر میشد که آقای کرزی با طرحی مشخص و همهجانبه، گفتمان صلح را وارد مرحلۀ تازهیی خواهد کرد.
آقای کرزی هنوز از هواپیمایش در قطر پا را به زمین نگذاشته بود که صدای دیگری از همسایهگیِ افغانستان بیرون شد و ضمن بستن اتهامهای ناروا، از دولت افغانستان خواست که رسماً از او به دلیل حرفهایی که در رسانههای کشور علیه وی نشر شده، پوزش بخواهد. طاهر اشرفی رییس شورای علمای پاکستان که عملاً فعالیتهای تروریستی را جایز شمرده بود، در یک مناظرۀ تلویزیونی، ضمن رد این گفتهها، به مقامهای افغانستان هشدار داد که اگر از او رسماً عذرخواهی نشود، حاضر نیست که در نشست صلح علمای دو کشور شرکت ورزد.
هرچند مشخص نیست که با توجه به موضعگیریهای جدید پاکستان در قبال مسایل منطقه و از جمله افغانستان، چنین نشستی برگزار شود؛ ولی گفتههای آقای اشرفی یک بار دیگر نشان داد که پاکستان به این زودی و سادهگی حاضر به همکاری در روند صلح نیست و میخواهد با چانهزنی و بیرون کردنِ برگهای تازه، موضوع صلح در افغانستان را همچنان به حالتِ تعلیق نگه دارد.
از سوی دیگر، با ناامید شدن از همکاریهای صادقانۀ پاکستان برای تأمین صلح و پا پیش گذاشتنِ قطر به عنوان کشور عربییی که میخواهد نقشی در روند صلح داشته باشد، انتظار میرفت که این سفر نتایجِ پرباری برای افغانستان به دنبال داشته باشد. اما از آنجایی که هیأت افغانستان به رهبری آقای کرزی بدون هرگونه طرح و برنامهیی از قبل مدونشده به قطر رفت، کلِ برنامهها به چند صحبت و دیدار تشریفاتی خلاصه گشت.
آقای کرزی قبل از سفر به قطر، باید با جناحهای مطرح سیاسی، اعضای شورای ملی و جامعۀ مدنی رایزنیهای لازم را انجام میداد و با توجه به دیدگاههای این بخشِ اصلی و عمده از جامعه، طرحی را برای صلح از تریبونِ قطر ارایه میکرد که ضمن همهشمول بودن، میتوانست صداقت دولت آقای کرزی را در راستای تأمین صلح در کشور تبارز دهد.
آقای کرزی فراموش کرده است که بخشی از امکانات مالی و تسلیحاتی طالبان و حزب اسلامی حکمتیار، عملاً از جیب برخی گروهها و سازمانهای تندرو مذهبی کشورهای عربی تأمین میشود. از جانب دیگر، موضعگیری طالبان هم در این خصوص همان چیزی بود که حدس زده میشد و شاید آقای کرزی و گروه همسفرش، آن را در محاسباتِ خود درست برآورد نکرده بودند.
آقای کرزی فکر میکرد که با ورود به قطر اگر طالبان نشست با دولت افغانستان را استقبال نکنند، آن را به گونۀ رسمی رد هم نخواهند کرد. ولی دیده شد که به محض رسیدن هیأت افغانستان به دوحه، گروه طالبان هرگونه گفتوگو و دیدار با مقامهای افغانستان را منتفی اعلام کرد. این موضعگیری نشان داد که طالبان همچنان که از حمایت پاکستان برخوردار استند و میخواهند نقش این کشور در قضایای صلح برجسته باقی بماند، بر مواضع تندروانۀ خود هم تأکید میورزند. از جانب دیگر، طالبان با نشر یک اعلامیه تلاش کرد مواضع قبلیاش را یک بارِ دیگر به یادِ دولتمردان کشور و حامیان بینالمللی افغانستان بیاورد. یعنی اینکه گروه طالبان، دولت افغانستان را یک دولتِ نامشروع و دستنشانده میداند و حاضر نیست با مقامها و اعضای آن در مورد حل مسایلِ کشور صحبت و گفتوگو داشته باشد.
البته این مسأله هم به مواضع نادرست و یکجانبهگرایانۀ ارگ ریاستجمهوری مربوط میشود که کل معادلۀ صلح در افغانستان را به یک گروه و چند فردِ مشخص تقلیل داده و به آن به عنوان یک روند و پروژۀ ملی نگاه نمیکند.
آقای کرزی و همراهانِ او در قطر به این میاندیشند که گره مشکلات افغانستان در اختیار گروه طالبان و یا حزب اسلامیِ حکمتیار است و با راضی کردن این دو گروه، میتوانند به نوعی هم از جنگ رو در رو در افغانستان بکاهند و هم به اهداف بلندمدتِ سیاسیِ خود دست یابند. در حالی که تجربۀ سالهای گذشته نشان داده که چنین امتیازدهیها نه تنها سبب تأمین صلح در کشور نشده، بل آن را به کلافی سردرگم و پیچیده تبدیل کرده است.
آقای کرزی صلح را در ارگ و در اطرافِ خود میتواند بیابد و نه در آن سوی مرزها. وقتی مردم از حاکمیت فاصله میگیرند و به نوعی آن را به انزوای سیاسی میکشانند، به معنای آن است که گروههای مخالفِ مسلح همچنان وجود خواهند داشت و به جنگِ رویاروی ادامه خواهند داد. چهگونه میتوان انتظار داشت که مردم از دولتی که تا گلو غرق در فساد مالی و اداری است و از عهدۀ سادهترین وظایفِ خود در برابر شهروندانِ کشور برآمده نمیتواند، با جان و مالِ خویش پاسداری کنند؟
نوع حکومتداریِ اربابمنشانۀ آقای کرزی است که عملاً راههای صلح در کشور را به بنبست کشانیده و نه یک گروهِ تجرید شده و به دور از حمایتهای مردم. وقتی در یک وزارتخانه، میلیونها دالر صرفِ مشاوران و نزدیکانِ وزیر میشود و قراردادها در اختیار شرکتهایی قرار میگیرد که میتوانند منافع مالیِ وزیر را تأمین کنند، چهگونه میتوان از صلح و امنیت در افغانستان دم زد؟
Comments are closed.