احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۲ حمل ۱۳۹۲
چرا جناب آقای کرزی با یک تغییر صدوهشتاد درجهیی، موضعی ضد پاکستانی گرفته و اذعان کرده است که دیگر وقتِ آن رسیده که جایگزینهای مناسبی بهجای پاکستانیها برای تسهیلِ روند صلح پیدا کنند؟ آن سوی این شاخوشانه کشیدنها، کدام حقیقت نهفته است و کدام بازیِ تازه در راه است؟
سفر جناب آقای کرزی به قطر همانطور که از ابتدا معلوم بود، دستاوردی برای عملی شدنِ صلح نداشته و بیشتر بر روی مذاکراتِ همکاریهای مشترک و سرمایهگذاریِ قطریها در افغانستان چرخیده تا بحث و تبادل نظر و ارایۀ یک راهکار عملی برای صلح در افغانستان. و اینهم حرف تازهیی نیست؛ زیرا نه تنها قطر، بلکه هر کشور دیگری که بتواند جای پایی برای خویش در افغانستان دستوپا کند، فرصتِ استفاده از ظرفیتهای طبیعیِ افغانستان را از دست نخواهد داد. اما آنچه این روزها مهمتر از همه میباشد، پرداختن به این نکته است که سرنوشت صلح در افغانستان چه خواهد شد، آنهم درست در روزهایی که هر روز بر حساسیتِ آن افزوده میگردد و لازم است که هوشیارانهتر اقدام شود تا مبادا با یک حرکتِ اشتباه و نسنجیده، سلامت و شفافیتِ انتخابات به خطر افتد. ولی تنها چیزی که این روزها به نظر نمیرسد در اجندای کار دولت و نگرانیِ آنها باشد، خاطرجمع ساختنِ مردم و شواهد و قراین ارایه کردن برای دغدغه داشتن و دلنگرانِ سلامت انتخابات بودن است.
پاکستانستیزی در قاموس چندسالۀ کاریِ جناب کرزی جایی نداشته و همواره او سیاستی نرم و شکننده در قبال دخالتهای مستقیم و به اثبات رسیدۀ این کشور ـ و حتا تجاوزش به تمامیت ارضی ما ـ اتخاذ کرده است. اما اکنون چه لقمۀ چربونرمتری پیش روی حلقۀ حاکم خودنمایی کرده که حتا ارزش رنجاندنِ پاکستانیها و یا به احتمال زیاد، تن دادن به تیرهتر شدنِ روابط را داشته است؟
بدون شک جناب آقای کرزی و تیـم وی، بیحسابوکتاب به یکچنین موضعگیریها و شاخوشانه کشیدنها دست نزدهاند، بلکه حسابشده و دقیق، در حال بازی کردن و سود بردن از آخرین فرصتها برای تمدیدِ فرصت و یا دستکم ایجاد فرصتهای تازه برای خود هستند. اما غافل از اینکه پاکستانیها آنچنان بر گردۀ این ملت مسلط شدهاند و آنقدر نوکرِ بیجیره و مواجب در این دیار دارند که بهراحتی میتوانند دامنۀ ناآرامیها را به شمالِ کشور بکشانند و اگر بخواهند، از اینهم گستردهتر سازند.
درست در یک چنین فضایی که کشور در حال غرق شدن است و شعلههای ناآرامی و بیثباتی به خرمنِ آرزوهای این مردم افتاده است، کابل به آخرین نقطۀ امید تبدیل شده که صلح و امنیت در آن را مساوی با آرام بودنِ همهجا و تحت کنترل داشتنِ همۀ افغانستان میدانیم. در حالی که باید بررسی شود که بیرون از دروازههای کابل و در ولایاتِ دور و نزدیکِ ما چه میگذرد. آیا دولت توانسته است همگرایی و انگیزۀ دفاع از مرزها را در قلوب نسل جوانِ ما ایجاد کند؟
نسل جوان افغانستان، آشفتهترین حالت را دارد، چرا که از هر سو تحت فشار است و مهمتر از همه اینکه، نبود یک دورنمای باثبات و روشن فرا روی آنها، امید و توانشان را ربوده است. وقتی نیروی جوان یک کشور که سرمایههای قدرتمند و ارزشمند انسانی در یک کشور به حساب میآیند، به هر دلیلی از کار و تولید باز بمانند، به همان نسبت، کشور از روند توسعه عقب مانده و جریانِ عقبگرد و عقبماندهگیاش تسریع میگردد. اکنون افغانستان در حال از دست دادنِ این نیروها و پتانسیلهای کارآمد است. اما درست در یک چنین شرایطی، کسانی از افغانستان نمایندهگی میکنند که نه تنها مشروعیت آنها نزدِ مردم زیر سوال است، که حتا طالبان که کلی بحثوجدل برای به میز مذاکره کشاندن آنها جریان دارد، مشروعیت و مردمی بودنِ آنها را نمیپذیرند.
حال چه شده که در این میان، آقای کرزی سیاستِ پاکستانستیزی و ارایۀ جایگزین برای پاکستان را روی دست گرفته است؟ شاید این رویکرد، بیشتر به مزه مزه کردنِ حالوهوای بیرون از چتر پاکستان مربوط است که تا چه حد میتواند فضایی بیابد که خارج از چتر کنترل و نفوذ پاکستانیها، به معاملهگری بپردازد؛ زیرا این روزها به نظر میرسد پاکستانیها سهم کلانتر و جدیتری را در معاملات و معادلات افغانستان مطالبه دارند که دیگر کاسۀ صبر جناب آقای کرزی سرآمده و به دنبال بازاری گرمتر و تازهتر برای صلح در افغانستان میگردد. اگر این بازار یافت شد و سودی کلانتر در انتظار بود، از اینپس سیاست پاکستانستیزی را پُررنگتر در مواضعِ وی خواهیم دید؛ اما اگر قطر آغاز خوبی برای این رویکردِ تازه نبوده باشد و همانطور که طالبان با رد کردنِ مذاکره و یا هر نوع نشستی با دولت افغانستان، آب پاکی را روی دست کرزی ریخت، قطریها نیز این حلقه را چندان شایستۀ طرفِ معامله قرار دادن و سرمایهگذاری نداند، بدون شک برای جناب آقای رییسجمهور بسیار آسان است که حرفهای اخیرش را برای پاکستانیها ماستمالی کرده، پس گرفته و با یک سخنرانیِ کوبنده، بازهم آنها را برادر بخواند و تصریح کند که صلح بدون پاکستان و نقش ارزشمند و برازندۀ این کشور، ناممکن است. در حقیقت به نظر میرسد ناممکن برای جناب آقای کرزی ممکن است و بهسرعت میتواند با رنگ عوض کردن، ورق را به نفعِ خود برگرداند.
از اینرو به تنها چیزی که نمیتوان دل بست یا آن را جدی گرفت، سیاستهای خارجیِ چندگانه و پارادوکسیکالِ حکومت است و آنچه نسل جوانِ ما را بیشتر از هر چیزِ دیگر آزرده میسازد، همین بیثباتیِ فراگیر در جامعه است که گرافِ شعارها و عمل نکردنها را در تمام عرصهها بالا برده و این خود گواهِ مُسری بودنِ عدمِ صداقت و ریاکاری و شیوعِ آن از دولت به سطوح پایین و گسترش آن حتا در خردهنهادهای جامعه است که بسیار خطرناک و نگرانکننده بهشمار میرود.
Comments are closed.