احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۴ حمل ۱۳۹۲
در این فهرست، به معرفی ده خانوادۀ قدرتمند در طول تاریخ میپردازیم که با نقش خود، مسیر تاریخ را در بسیاری از نقاط جهان تغییر دادند.
خانوادۀ روسچایلد
خانوادۀ روسچایلد، یک خاندان مالی و بانکداریِ بینالمللی است که ریشۀ یهودی ـ آلمانی دارد و در سراسر اروپا فعال بود که توسط دولتهای اتریش و بریتانیا مورد تجلیل قرار گرفت. رشد این خانواده و رسیدنِ آن به شهرت بینالمللی، با مایر آمیشیل روسچایلد (۱۸۱۲-۱۷۴۴) آغاز گشت، که استراتژیاش برای موفقیت آینده، حفظ کنترل تجارتهای آنها در دستهای خانواده بود و به آنها اجازه میداد تا با تمایلِ خود میزان ثروتشان را مشخص سازند و به موفقیتهای شغلی و تجاری دست یابند. مایر روسچایلد با تنظیم کردن ازدواجهای دقیق در نزدیکان خود، سبب حفظ ثروت در خانواده و افزایش آن شد. او کسب و کارِ خود را در شهر لندن در سال ۱۸۱۱ و با عنوان روسچایلد و پسران آغاز کرد که هنوز نیز وجود داشته و به تجارت مشغولاند. در سال ۱۸۱۸، او به دولت پروسان وام ۵ میلیون پوندی داد و صدور اوراق قرضه برای وامهای دولتی، کسب و کار دایمی را برای بانکِ او ایجاد نمود. قدرت او در شهر لندن در سالهای ۱۸۲۵ و ۱۸۲۶ میلادی به حدّی رسید که میتوانست پول کافی در اختیار بانک انگلستان قرار دهد تا با بحران نقدینهگی مواجه نشود.
پلانتاگینیت
در بازی شیر و خط، این خانوادۀ پلانتاگینیت یا تودورها بودند که پیروز شدند؛ بیشتر توسعۀ فرهنگ کشور انگلستان و سیستم سیاسی (که تا به امروز نیز باقی است)، تحت حکومت آنها رشد یافت. هنگامی که آنها حکومت را به دست گرفتند، کلیسای انگلستان شکل گرفت و برخی میگویند دوران عصر طلایی در این دوره رخ داد، امّا اهمیت خط سیر پلانتاگینیتها بسیار بیشتر از این بود (و علاوه بر این، تبار هنری هشتم از تودورها بود). خانۀ آنها، خانۀ سلطنتی بود که توسط هنری دوم انگلستان، پسر جفری پنجم از آنجو، ساخته شده بود. پادشاهان پلانتاگینیت، ابتدا در قرن دوازدهم میلادی بر انگلستان حکمفرمایی کردند. در مجموع، پانزده پادشاهی سلطنتی پلانتاگینت از سال ۱۱۵۴ میلادی تا سال ۱۴۸۵ میلادی بر انگلستان حکومت کردند، از جمله آنهایی که متعلق به شاخۀ کادیتها بودند. در طول دوران حکومت پلانتاگینتها، فرهنگ و هنر انگلیسی متفاوتی پدیدار گشت. که توسط برخی از پادشاهان تشویق میشد که خود از حامیان و طرفداران «پدر شعر انگلیسی»، جییوفری کاسیر، بودند. سبک معماری گوتیک در این دوران بسیار محبوب بود؛ از جمله ساختمانهای بازسازی شده، کلیسای وست مینیستر و کلیسای بزرگ یورک. همچنین، توسعههایی در بخش اجتماعی صورت گرفت، مانند جان اول انگلستان که معاهدۀ مگنا کارتا (تصویر پایین) را امضا نمود. این معاهده در توسعۀ قانون عمومی و قانون اساسی، نقش بهسزایی ایفا کرد. نهادهای سیاسی مانند پارلمان انگلستان در این دوران به وجود آمد؛ همچنین نهادهای آموزشی چون دانشگاه کمبریج و دانشگاه آکسفورد.
خانواده نهرو ـ گاندی
خانوادۀ نهرو ـ فیروز گاندی، یک خانوادۀ سیاسی هندی به شمار میآید که در تاریخ اولیۀ استقلال هند، بیشتر کُرسیهای مجلس را در اختیار خود داشتند. سه تن از اعضای این خانواده (پاندیت جواهر نهرو، دختر او ایندیرا گاندی، و پسر این دختر راجیو گاندی) از نخست وزیران هند بودند که دو نفر از آنها (ایندیرا و راجیو گاندی) ترور شدند. چهارمین عضو این خانواده، سونیا گاندی، در حال حاضر رییس کنگرۀ هندوستان است، در حالی که پسر او و راجیو، یعنی راهول گاندی، جوانترین عضو این خانواده است که وارد دنیای سیاست شده است. او وارد رقابتهای انتخاباتی برای مجلس ولسی شد و توانست در سال ۲۰۰۴، یک کُرسی در این مجلس بهدست آورد. خانوادۀ نهرو ـ فیروز گاندی هیچ ارتباطی با رهبر استقلال هندوستان، یعنی ماهاتما گاندی ندارد. این خانواده، برجستهترین نمونۀ سنت رهبری دودمانی در کشورهای دموکراتیک قارۀ آسیا به شمار میآید.
خانوادۀ خان
چنگیزخان، بنیانگذار امپراتوری مغولها، خان (حاکم) و خاگان (امپراتور)، بود؛ بزرگترین امپراتوری پیوسته در طول تاریخ. او با متحد کردن چندین قبیلۀ کوچنشین در شمال شرقی آسیا، قدرت را در دست گرفت. پس از تأسیس امپراتوری مغولستان و پذیرفتن لقب «چنگیز خان»، او شروع به حمله به قفقاز، امپراتوری خوارزم، و سلسلههای چیا و چین غربی نمود. امپراتوری مغولستان، در طول دوران حکومت چنگیزخان، بخش قابل توجهی از آسیای مرکزی را در اختیار گرفت. چنگیزخان پیش از مرگش، اوکتای خان را به عنوان جانشین خود تعیین نمود و امپراتوریاش را میان پسران و نوههایش تقسیم کرد. او در سال ۱۲۲۷ و پس از شکست دادن تانگاتها از دنیا رفت. او در مغولستان و در مکانی ناشناخته به خاک سپرده شد. فرزندان او مسیر چنگیزخان را ادامه دادند و توانستند بخش قابل توجهی از اوراسیا را تصرف نمایند؛ از چین، کوریای جنوبی، قفقاز و کشورهای آسیای میانه گرفته تا خاورمیانه و بخش قابل توجهی از اروپای شرقی مدرن.
خانوادههای کلودیا و ژولیوس
این دو خانواده در یک موضوع با هم مشترک بودند، و آن این بود که هر دو از خانوادههای مهم و پُرنفوذ روم باستان محسوب میشدند، و سرانجام به یکدیگر پیوستند و سلسلۀ ژولیو ـ کلودیان را شکل دادند که مشهورترین امپراتوران از آن سر برآوردند: کالیگولا، آگوستوس (تصویر پایین)، کلودیوس، تیبریوس و نیرو. این پنج امپراتور، امپراتوری روم را از ۲۷ قبل از میلاد تا ۶۸ پس از میلاد اداره نمودند، هنگامی که این خط با خودکشی نیرو به پایان رسید. این پنج نفر از طریق ازدواج و فرزندخواندهگی، با ژنهای این خانواده ارتباط داشتند. گاهی اوقات و به اشتباه، ژولیوس سزار را بنیانگذار این خانواده مینامند؛ در حالی که او امپراتور نبود و ارتباطی با کلودیانها نداشت. آگوستوس بنیانگذار پذیرفته شدهتری به نظر میآید. سلطنت امپراتورهای سلسلۀ ژولیو ـ کلودیان، دارای ویژهگیهای مشترک و مشابهی میباشد: تمامی آنها از طریق روابط غیرمستقیم یا پذیرفته شده به قدرت رسیده بودند. تمامی آنها قلمرو امپراتوری روم را گسترش دادند و پروژههای ساختوساز گستردهیی را آغاز نمودند. تودۀ مردم آنها را دوست داشتند، امّا طبقۀ سنا از آنها ناراضی بودند. این چیزی است که مورخان باستان نگاشتهاند. آنها خانوادۀ ژولیو ـ کلودیان را خودبزرگبین، دیوانه، منحرف جنسی و مستبد تعریف کردهاند.
خانوادۀ زو
«زو»، نام خانوادهگی امپراتوران سلسلۀ مینگ بود. اولین امپراتور سلسلۀ مینگ، هووانگو (زو یواهنزهانگ) پذیرفت تا نام مینگ را برای سلسلۀ خود انتخاب نماید. مینگ به معنای «درخشان» است. سلسلۀ مینگ از سال ۱۳۶۸ میلادی تا ۱۶۴۴ میلادی، حاکم کشور چین بود. آنها پس از سقوط سلسلۀ مغولها به رهبری یوان قدرت را در دست گرفتند. مینگ «یکی از بزرگترین دوران در تاریخ، که از حکومتداری منظم و ثبات اجتماعی برخوردار بود»، آخرین سلسله در چین بود که توسط قوم هان اداره شد. اگرچه پایتخت مینگ، یعنی شهر پکن در سال ۱۶۴۴ و در شورشی که به رهبری لی زیچینگ بود، نابود شد که بهزودی توسط سلسلۀ مانچو جایگزین شد (آخرین خانوادۀ سلطنتی چین)؛ امّا وفاداری رژیمها به پادشاهی مینگ تا سال ۱۶۶۲ باقی ماند. حکومت مینگ، نیروی دریایی بسیار بزرگی را ساخت و در ارتش او بیش از یک میلیون سرباز وجود داشت. پروژههای ساختوساز بزرگ و عظیمی در این دوران انجام شد، از جمله بازسازی کانال بزرگ، و دیوار بزرگ، و ساخت شهر ممنوعه در پکن در ۲۵ سال اول قرن پانزدهم میلادی. بر اساس تخمینهای صورت گرفته، جمعیت چین در دوران مینگ، بین ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیون بوده است. سلسلۀ مینگ در تمدن چین جایگاهی ویژه دارد و اولین نشانههای کاپیتالیسم را میتوان در این دوران مشاهده کرد.
هاسبورگ
خانۀ هاسبورگ، خانۀ سلطنتی مهمی در اروپا محسوب میشود و بیشتر بهخاطر امپراتورهای منتخب روم مقدس در بین سالهای ۱۴۵۲ تا ۱۷۲۰ میلادی و همچنین حاکمان هسپانیا و امپراتوری اتریش معروف و شناخته شده میباشد. منشای این خانواده کشور سویس میباشد، اوّلین سلسله پادشاهی آنها در اتریش ایجاد شد. آنها برای شش قرن حکومت میکردند، اما مجموعهیی از ازدواجهای سلطنتی بورگاندا، هسپانیا، بوهاما، مجارستان و دیگر قلمروها را برای آنها به ارمغان آورد. شعار این سلسله، «اجازه دهید دیگران جنگ کنند، امّا شما، اتریش خوشحال، ازدواج خواهد کرد» بود، استعداد هاسبورگها را برای ازدواج با دیگر خاندان سلطنتی نشان میدهد، که اتحاد و قلمرو میراثی را برای آنها به ارمغان میآورد. معروف است که ملکه ماریا ترزا در انجام این کار بسیار حرفهیی عمل میکرده و گاهی اوقات از او با عنوان «جدّه بزرگ اروپا» یاد میشود.
خانوادۀ بطلمیوس
سلسلۀ بطلمیوس، یک خانوادۀ سلطنتی مقدونیهیی جغرافیدان و منجّم بودند که امپراتوری وابسته به بطلمیوس را برای نزدیک به ۳۰۰ سال در مصر بر عهده داشتند؛ از ۳۰۵ قبل از میلاد تا ۳۰ قبل از میلاد. بطلمیوس، یکی از هفت محافظی بود که به عنوان جنرال و معاونهای اسکندر بزرگ، خدمت میکرد. پس از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد، او به عنوان فرماندار مصر تعیین شد. در ۳۰۵ پیش از میلاد، او خود را شاه بطلمیوس اول نامید که بعدها به عنوان «ناجی» معروف گشت. مصریان بهزودی او را به عنوان جانشیان فراعنۀ مصر مستقل پذیرفتند. خانواده بطلمیوس تا زمان فتح آن توسط رومیان در ۳۰ پیش از میلاد، بر مصر حکومت کردند. مشهورترین عضو این سلسله، آخرین ملکه آن است؛ کلیوپاترای هفتم. او بهخاطر نقش خود در مبارزات سیاسی رومها میان ژولیوس سزار و پومپه معروف میباشد، و بعدها میان اوکتاویان و مارک آنتونی. هنگامی که روم مصر را فتح نمود، او خودکشی کرد و سلسلۀ بطلمیوس به پایان رسید.
۲٫ خانوادۀ مدیچی
خانوادۀ مدیچی، خانوادۀ قدرتمند و تأثیرگذار فلورانسی از قرن سیزدهم تا هفدهم میباشد. این خانواده سه پاپ (لئوی دهم ـ کِلِمنت ششم ـ و لئوی یازدهم)، حاکمان برتر فلورانس (لورنزوی برتر، حامی کارهای مشهور هنر رنسانس) و بعدها شماری از خانوادۀ سلطنتی فرانسوی و انگلیسی را تقدیم جامعه نمود. شبیه به دیگر خانوادههای برتر، آنها دولت حکمفرما بر شهر بودند. آنها فلورانس را به زیر قدرت خود کشاندند و آن را به محیطی تبدیل کردند که در آن هنر و علوم انسانی شکوفا شد. شهر فلورانس، محل تولد رنسانس ایتالیا میباشد که همراه با دیگر خانوادههای حاکم بر ایتالیا حکومت میکردند؛ مانند خانوادههای ویسکانتی و فورزای شهر میلان، ایست از فیررارا، و گانزوگا از مانتوئا. بانک مدیچی، یکی از مرفهترین و معتبرترین خانوادهها در اروپا میباشد. تخمین زده شده است که خانوادۀ مدیچی برای دورهیی، یکی از ثروتمندترین خانوادهها در اروپا محسوب میشد. قدرت سیاسی آنها ابتدا از فلورانس شکوفا شد و بعدها در ایتالیا و اروپا گسترش یافت.
خانوادۀ کاپیشان
سلسلۀ کاپیشان، بزرگترین خانۀ سلطنتی اروپا را دارند. این خانواده شامل نوادهگان مستقیم هوگ کاپیت فرانسه، پادشاه خوان کارلوس از هسپانیا، و دوک هنری بزرگ از لوکزامبورگ میباشد، در طول قرنهای پیشین، کاپیشانها در سراسر اروپا گسترش یافتند؛ از حکومت شهری گرفته تا پادشاهی. علاوه بر این، آنها بزرگترین خانوادۀ سلطنتی در تمام اروپا به شمار میآمدند، و همچنین یکی از بزرگترین خانوادههای سلطنتی بودند که زنای با محارم در آنها رایج بود، بهخصوص در پادشاهی هسپانیا. سالهای زیادی از دوران قدرت آنها در اروپا گذشته است، امّا آنها هنوز هم پادشاه هستند و عناوین دیگری را نیز با خود یدک میکشند. در حال حاضر، دو پادشاهی کاپیشانها در هسپانیا و لوکزامبورگ حکمرانی میکنند. علاوه بر این، هفت مدعی سلطنت از این خانواده در برازیل، فرانسه، هسپانیا، پرتقال، پارما، و دو جزیرۀ سیسیل وجود دارد. در حال حاضر، یکی از اعضای ارشد این خانواده، دوک آنجوا میباشد که ادعای پادشاهی فرانسه را دارد. در مجموع، دهها تن از شاخههای سلسلۀ کاپیشان، هنوز هم در سراسر اروپا وجود دارند.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
Comments are closed.