احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۰۱ ثور ۱۳۹۲
در حالی که سال ۲۰۱۴، سالی سرنوشتساز برای مردمِ ما به حساب میآید، با نزدیک شدن به آن، فرصتهای پیشِ رو یکییکی به نقطۀ پایانِ خود نزدیک میشوند.
این روزها بیشـترِ صحبتها و موضوعات، بر روی این نکتۀ حساس و کلیدی میچرخد که انتخابات چهگونه باید برگزار شود و شفافیت و سلامتِ آن را چهگونه باید تضمین کرد؟ در کنار همۀ این پرسشها و اما و اگرها، اعتماد مردم خود جزء محوریترین اصول است؛ چرا که یک انتخابات مردمی و دموکراتیک، جز بر پایۀ اعتماد و باور و مشارکت همهگانی، نخواهد توانست رنگِ حقیقت به خود بگیرد. اما اعتماد متزلزلشدۀ مردمی را چهگونه میتوان به فرآیندی جلب کرد که در گذشته، سلامت و مشروعیتِ آن با تقلبی سازماندهیشده زیر سوال رفته بود؟
شاید در کنار همۀ راهکارهایی که این روزها صاحبنظران و اندیشمندان سیاسی آنها را مطرح میسازند، همگراییِ نخبهگان سیاسی بر سرِ سرفصلهای اساسیِ یک حکومتداری خوب و یک برنامۀ عملی و جامع، بتواند راهگشای مسیر حرکت به سمت فردای بهتر باشد. و چنین چیزی را میتوان یک اجندای ملی و فراگیر نامید. اما محتوای این اجندا یا طرح ملی برای فردای افغانستان، چه باید باشد و مکانیزم رایزنی، مشورت و بعد تأیید و نهادینه کردنِ آن در جامعه، چهگونه باید تعریف گردد؟ کدام محورهای اصلی میتوانند در این اجندای ملی، تولید وحدت و همگرایی کنند و کاری ناممکن در طول تاریخ چند دهۀ افغانستان را ممکن سازند ـ که همان گردهمآوردنِ نخبهگان سیاسی از همۀ جریانها و اقوامِ مختلف است که باید دستکم برای رفع دردهای مشترک و رسیدن به آرمانهای مشترک، بپذیرند که این حداقل ضرورت برای برونرفت از بحرانها و چالشهاییست که سال ۲۰۱۴ به همراه خواهد آورد. زیرا صرف انتخابات و سلامت و شفافیتِ آن حتا اگر تأمین هم شود، بازهم نخواهد توانست پاسخگوی نیازمندی افغانستان به یک برنامهریزیِ دقیق باشـد. از اینرو خوب است، نخبهگان سیاسی ما و حتا تمام جریانها و حرکتها و سمتوسوهایی که میخواهند در بخشی از قدرت سهیم بوده و نفعی را برای خود حاصل کنند، نخسـت بر روی سرفصلهای کلیدی کار کنند تا در صورت برنده شدن در کارزار انتخاباتی، با خلای برنامه بر مسند قدرت تکیه نزننـد، چرا که قدرت بدون دانش و بدون بهرهگیری از راهکارهای علمی، فقط و فقط به آنارشیسـم و استبدادی میانجامد که در سایۀ آن، جهل و نادانی جولان میدهد.
نخبهگان سیاسیِ ما باید جدا از نامزدان ریاستجمهوری، یک فرمول ساده و ابتدایی که از چند گزارۀ خبریِ ساده تشکیل میشود را بسازند و «نقشۀ راهی برای فردای بهتر» اندیشیده و تدوین کنند که در بردارندۀ تمامِ جوانب امرِ حکومتداری خوب و سالم باشد و با این طرح و برنامه، بتوانیـم نیمنگاهی به پس از سال ۲۰۱۴ داشته باشـیم. دکترینِ این کار اگر فراهم شود، بدون شک برای نظام و حکومتِ بعدی که بر روی کار بیاید، هم یک سند است و هم یک عامل فشار، و هم منبعی ارزشمند برای رسیدن به آیندهیی بهتر که آرزوی هر شهروندِ این کشور است.
اگر نخبهگان سیاسی بتوانند اندیشههایشان را به زبانِ دانش و ادبِ سیاست زینت دهـند، اختلافات را کنار گذارده و بر محورهای مشترکی که رهاییبخش و توسعهآفرین واقع میشوند، تمرکز کنند و بعد از چند دهه تجربۀ تعصب، لجاجت، کجفهمی و واگرایی، به همدیگرپذیری و احترامِ متقابل و انعطاف در برابرِ دیگران برای حصول منافع مشترک، روی بیاورند و قدرت را فقط و فقط در نشسـتن بر چوکیِ ریاست خلاصه نکننـد؛ آنگاه است که ما تعاریفِ درستتر و متعددتری از منابع قدرت و فرصتهای ناشی از آن در جامعه خواهیم داشت و با در دست داشتن یک اجندای ملی، هر کدام جایگاهمان را با توجه به ظرفیتِ دانش و اندیشۀ خویش، خواهیم یافت.
اجندای ملی یا اگر با دقتی بیشتر بر آن نام بگذاریم؛ «نقشۀ راه برای فردای بهتر»: همان نیازمندی اساسی و بنیادینی است که خلاصه میشود به این فرمول ساده که اهمیتِ وجود و توجه به آن را نشان میدهد:
نخستـ انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴، یک فرصت کلان ملی برای مردم افغانستان است تا برای تغییر سرنوشتِ خود و بهبود وضعیت کشور اقدام کنند. این انتخابات باید سالم، شفاف و همهگیر برگزار شود.
دومـ برای اعتمادبخشی به مردم برای اشتراک در این فرآیند ملی، نیازمندیم تا به مردم نشان دهیم که بعد از انتخابات و برگزاری آن، حکومت بر سر کار آمده، هر کسی که میخواهد باشد، با تشکلی از نخبهگانِ همسو و هماندیشه روبهرو خواهد بود که برای اداره و مدیریتِ این سرزمین، برنامه دارند و همه بر سرِ سرفصلهای کلیدی و تأثیرگذار از جمله کنار گذاشتنِ منیتها و بههم پیوستن برای رسیدن به آرمان های مشترک، توافق کردهاند.
این اجندای ملی که طرحِ آن یاد شد، میتواند خلای بزرگی را پِر کند که فقدان آن، چند دهه است کشور را به بحران کشانده و به لبۀ پرتگاه و نابودی نزدیک کرده است. این اجندای ملی و نقشـۀ راه برای فردای بهتر، روزنۀ امیدی خواهد بود که بتوان از طریق آن، دورنمای تازه و افقی روشنتر را برای مردم ترسـیم کرد.
مردم باید به صورت عینی ببیـنند، بشنوند و بدانند که حکومت برای پس از ۲۰۱۴ چه برنامهیی دارد و نخبهگان سیاسی از همین اکنون باید امر تدوین، تبیین و ارایه و پیشـنهادِ یک اجندای ملی را آغاز کننـد تا ما بعد از ۲۰۱۴ با یک برنامۀ مدون و یک طرح ملی و فراگیر، دورهیی جدید و تاریخی از دموکراسی را در حیات سیاسیمان آغاز کنیم.
Comments are closed.