احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱
احمد عمران
هر روز که میگذرد، ابعاد تازۀ فرمان خردمندانۀ رییسجمهوری آشکار میشود. این فرمان ۱۶۴ مادهیی، اولویتهای کاری نهادها و ادارههای دولتی را پس از دوازده سال حکومتداری در کشور مشخص میکند. بخشی از این فرمان به مسایل فرهنگی و مشخصتر به مسایل زبانی اشاره دارد و وزارت اطلاعات و فرهنگ را موظف میسازد که هرچه زودتر و پیش از آنکه کار از کار بگذرد و دیگر مردم افغانستان به زبانهای مادری خود صحبت نکنند، در این زمینه اقدام کند. البته در فرمان ملوکانه بهصورت مشخص به زبان خاصی اشاره نشده، ولی معلوم است که مثل همیشه زبان فارسی و فارسیزبانانِ کشور در مظان اتهام قرار دارند، آنهم اتهامی از این دست که شماری از افراد مغرض و مزدورِ بیگانه بهصورت عمدی در حال جابهجاییهایی در زبان «دری»ِ افغانستاناند و میخواهند آن را با زبان «فارسی»ِ ایران تعویض کنند.
به دنبال انتشار این فرمان، وزارتهای زیادی به تبوتلاش افتادهاند و سعی دارند پسمانیهای دهساله را ظرف دوماه آینده برطرف کنند. البته چنین انتظاری از مدیران مجرب کشور، چندان انتظار بزرگی نمینماید و این «بزرگواران» هرچند که در ده سال گذشته کاری نکردهاند، ولی حالا میتوانند ثابت کنند که در دوماه آینده بیشتر از آنچه که در فرمان از آنها خواسته شده، میتوانند دستاورد داشته باشند.
خوب است نگاهی به متن فرمان در این خصوص انداخته شود.
در بخش پانزدهمِ این فرمان خطاب به وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور چنین آمده است: «ظرف مدت سه ماه، در مورد تقویه زبانهای ملی، لهجهها، اصطلاحات ملی، حذف اصطلاحات نامانوس بیرونی از ادبیات معمول کشور، تحکیم وحدت ملی، رعایت رسوم و عنعنات پسندیدۀ افغانی و انعکاس فرهنگ غنی کشور از طریق رسانههای جمعیِ دولتی و خصوصی، اقدام و به شورای وزیران گزارش ارایه نماید.»
در همین ماده از فرمان رییسجمهوری، نکاتی وجود دارد که با نص قانون اساسی و واقعیتهای کشور در منافات قرار میگیرد. به گونۀ مثال، وقتی فرمان از زبانهای ملی خبر میدهد، این مورد مصادیق بیرونی ندارد؛ زیرا در قانون اساسی کشور از زبانهای رسمی سخن گفته شده است و نه زبانهای ملی. میان زبانهای رسمی با زبانهای ملی، تفاوتهای زیادی وجود دارد و ایندو یکی نیستند. به تبع این موضوع، نمیتوان از اصطلاحات ملی سخن گفت؛ چون اصطلاحات ملی از درون ظرف بزرگتری به نام زبان ملی بیرون میشوند و نه چیزی دیگر. وقتی در افغانستان چیزی به نام زبان ملی وجود ندارد، چهگونه ممکن است اصطلاحات ملی وجود داشته باشد؟ مگر اینکه برخیها همان زبان رسمی را به زبان ملی توسعه داده باشند!
رییسجمهوری هنوز با متن قانون اساسی کشور آشنایی ندارد و نمیداند که آنچه در قانون اساسی آمده، به عنوان قانونِ مادر باید در دیگر متنها و نوشتهها نیز لحاظ شود.
آقای کرزی وقتی از اصطلاحات ملی سخن میگوید، مشخص است که منظور چه واژهگان و اصطلاحاتی میتوانند باشند. برخی نظریهپردازان ارگ که صلاحیتهای ویژۀ زبانشناشیِ آنها بر کسی پوشیده نیست، در این اواخر حتا پا را از این صلاحیتهای ویژه نیز فراتر برده و مدعیاند که زبانهای فارسی و دری، زبانهایی متفاوت از لحاظ تاریخی، جغرافیایی و ساختاریاند و نمیتوان این دو زبان را یکی شمرد. بلاهت محض بیشتر از این نمیشود که به زبان دریِ خود فرهنگ لغت نداریم و میرویم فرهنگ دهخدا، عمید و سخن را برای حل مشکلات زبانیِ خود باز میکنیم، ولی سادهترین معادله در این خصوص که این زبانها یکیاند و منشایی واحد دارند را انکار میکنیم. من زمانی از یکی از این فرهیختهگان! شنیدم که میگفت چرا ما باید در زبان دریِ خود از کلمه نامانوس «گزارش»ِ فارسی استفاده کنیم، در حالی که کلمۀ شیرین «راپور» در زبان دری را داریم. این مورد را هم به پای همان بلاهت محض آقایان میتوان گذاشت.
گاهی این ذهنیت ترویج میشود که آنچه در ایران در عرصه زبان ساخته شده، مربوط جغرافیای سیاسیِ خاصِ مردمِ آنکشور است و دیگران حق استفاده از آنها را ندارند. حال آنکه موضوع زبان، از هر موضوع سیاسیِ دیگری باید تفکیک شود و نباید به زبان به عنوان مقولۀ سیاسی نگاه کرد، هرچند که سیاست بدون زبان هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد. از سوی دیگر، وقتی آقایان از اصطلاحات نامانوس بیرونی سخن میگویند، معلوم است که منظورشان چه اصطلاحاتی است. آنها واژهگانی مثل «اسپانسر»، «دونر»، «پرابلم»، «اوکی»، «اپدیت» و صدها مورد دیگر را که خودشان در زندهگی روزمره از آنها به وفور استفاده میبرند، واژهگان و اصطلاحات بیگانه نمیدانند؛ ولی دانشگاه، دانشکده، شهرداری، شهردار، فرماندهی و غیره را جزوِ اصطلاحات بیگانه میخوانند و دیگران را مجبور میکنند که حتا از واژه «دانش» هم صرفنظر کنند.
یادم میآید که در زمان حاکمیت اسلاف ایشان، یعنی طالبان، فرمانی صادر شد و نام «وزارت اطلاعات و فرهنگ» به «وزارت اطلاعات و کلتور» تغییر یافت و به این صورت «طالبان کرام» از وارد شدن یک واژه بیگانه در ساحت مقدس اصطلاحات ملی جلوگیری کردند.
آقای کرزی حاضر نیست که سخنرانیهای خود را در کنفرانسهای بینالمللی، به زبانهای به اصطلاح ملی کشور انجام دهد؛ ولی آنوقت از اصطلاحات نامانوس بیگانه سخن میگوید. حالا هم وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور ـ و یا شاید هم همان وزارت اطلاعات و کلتور کشور ـ در پی اجرای فرمان رییسجمهوری هر شب اعلامیه صادر میکند و خواهان حذف اصطلاحات نامانوس بیگانه از رسانهها و تابلوها میشود، ولی به صورت دقیق نمیگوید که چه واژهگان و اصطلاحاتی را در نظر دارد. اگر آقایان اینهمه عنایت دارند و میخواهند کاری برای زبانهای کشور انجام دهند، خوب است که از این عنایتِ خود در راه تدوین فرهنگها و دستورهای زبان استفاده کنند تا گویشوران هنگام برخورد با موارد دشوار، نگویند که «فرهنک عمید» و یا «دستور پنج استاد» را بدهید.
Comments are closed.