حمله‌های انتحاری و گفت‌وگوهای صلح

- ۳۰ ثور ۱۳۹۲

آغاز فصل دیگر حملات انتحاری در بهار امسال نشان می‌دهد که فصل خونینی را پیش‌رو خواهیم داشت. گروه‌های طالبان و حزب اسلامی در سه روز گذشته ولایت‌های کابل، قندهار و بغلان را آماج حملات خود قرار داده اند. هر چند تمامی ‌این حمله‌ها تلفات خونین و دردآوری را در پی داشتند، اما از همه دردآورتر این‌که یکی از این حملات به واسطۀ حزب اسلامی‌حکمتیار سازمان‌دهی شده بود.
تا کنون، کمتر دیده شده بود که حزب اسلامی ‌این گونه مردم را آماج حملات خونین قرار بدهد و به همین دلیل بود که رییس جمهور کرزی با افتخار از این گروه به عنوان گروه مایل به مذاکره یاد می‌کرد. به گونه‌یی که چندین بار افراد و نماینده‌گان این گروه به ارگ ریاست جمهوری رفت و آمد کردند و تا کنون هم این دیدوبازدیدها ادامه دارد. حمله دیروز در ولایت بغلان که جان رییس شورای ولایتی این ولایت را با ۱۳تن دیگر گرفت نشان داد که چهره‌های موثر و فعالی که در برابر طالبان و پاکستان قرار دارند مورد هدف قرار می‌گیرند.
حملۀ اخیر طالبان نشان داد که گروه طالبان هرگز مواضع و نشانه های شان را تغییر نمی‌دهند و در کنار این گروه حزب آقای حکمتیار نیز باور مند به گرفتن امتیاز در برابر اعمال بیشتر خشونت و ریختن خون بیگناهان است.
حالا سوال این است که ادامۀ شعار گفت‌وگو با طالبان و حکمتیار تا چه زمانی هم‌چنان ادامه خواهد یافت؛ چنانکه مجلس سنای کشور گفته است که ادامۀ گفت‌وگوها با گروهی که از یک‌سو منادی مذاکره است و از سوی دیگر، دست به قتل مردم می‌زنند، نارواست.
حتا شماری از نماینده‌گان سنا با خشم و پایان این مذاکرات با گروه حکمتیار سخن گفته اند. این نماینده‌گان گفته اند که رییس جمهور زیر تاثیر مهره‌های اطرافش که اکثراً متعلق به حزب حکمتیار اند، به این گفت‌وگوها ادامه می‌دهد.
اما باید خاطر نشان کرد که این مهره‌ها تنها به شماری از افراد نظیر رییس دفتر آقای رییس جمهور خلاصه نمی‌شود. این مهره در همه ارگان‌های این کشور نفوذ کرده است. حتا وارد بدنۀ جامعۀ مدنی در افغانستان نیز شده است.
چنان که این روزها به وضاحت دیده می‌شود که برخی از رسانه‌های تصویری در پیوند به کارنامۀ آقای حکمتیار برنامه‌های مفصلی تهیه می‌دارند و در پهلوی آن به مذمت جریان‌های جهادی و مقاومت گرای مردم افغانستان می‌پردازند.
این طرز دید و برنامه سازی در رسانه‌های کشور نشان می‌دهد که جاسوسان و دشمنان مردم افغانستان با استفاده از دموکراسی نیم بندی که به وجود آمده، در برابر منافع مردم تریبون‌های ساخته اند که هر روز از آن جا علیه مواضع مردم حرف می‌زنند.
آن‌ها به قهرمانان واقعی مردم توهین می‌کنند، جهاد مردم را منکر اند، مقاومت مردم را تکذیب می‌کنند. حتا از این مراحل پیش رفته و با نوعی تفرقه افگنی، احساسات قومی‌را تحریک کرده و خاینان و جنایت کاران را زیر چتر قوم و سمت برائت می‌دهند. این رفتار خود نمایانگر آن است که ساحۀ فعالیت جاسوسان بیگانه و عمال گروه‌های جنایت کار بیشتر از آن چه است که ما تصور می‌کنیم.
این نیروها در ارگان‌های عمومی‌و خصوصی تعبیه شده اند و هر نوع رفتار خاینانۀ باداران‌شان را آگاهانه، نوعی حرکت ملی جلوه می‌دهند. چنان که در چند سال پسین ما شاهد سروصداهایی مبنی بر این که جنگ طالبان و حزب اسلامی ‌یک جنگ ملی است را نیز شنیده ایم.
ماهیت طالبان و حزب اسلامی ‌همان است که در سه روز گذشته خود را نشان دادند، طالبان موجب مرگ بیش از بیست تن در حملات قندهار و بغلان و حزب اسلامی ‌موجب مرگ بیش از ده تن در کابل شده اند و بیش از صدتن زخمی ‌در این حملات وحشیانه به جا مانده است.
اکنون رییس جمهور کلاه خود را قاضی ساخته و بسنجد که آیا با چنین گروه‌هایی گفت‌وگو و مذاکره لازم است؟ آیا سخن جاسوسانی که همواره بیخ گوش او ورد مذاکره را می‌خوانند، حق است یا مرگ و زخمی‌شدن مردمی‌که روزگاری به آقای کرزی رای داده و در گذشته در برابر تجاوز مستقیم پاکستان قرار داشتند.
معلوم نیست که ادامۀ این خشونت‌ها جان چه تعداد دیگری از هم‌وطنان ما را خواهد گرفت؛ اما آن چه روشن می‌نماید این است که رییس جمهور هرگز از راه مذاکره با قاتلان مردم بر نگردد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.