احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱
راز اینکه قرآن میخوانند اما همهگان آن را درک و دریافت نمیکنند، در این سخنِ حافظ نمایان است:
سکندر را نمیبخشند آبی
به زور و زر میسر نیست اینکار
و بدین وسیله رازگشایی میکند و میگوید: انسان تا اسیر در چنگ نفسانیتِ خویش است و دعویِ سلطنت و خودیت دارد، کسی همچون اسکندر میماند و هرگز در ظلمات دنیا از آب حیت که آب زندهگانیست، نصیب نمیبرد؛ زیرا که هر کجا زور و زر کارساز باشد، در اینجا نخواهد بود. بر این اساس، اگر کسی زورمندترین اهل عالم باشد، از این اسرار چیزی درک نمیکند، همانطور که اسکندر دریافت نکرد؛ زیرا که آب حیات را تنها به اهل آن سپرده و مینوشانند، و البته اگر کسی بنوشد، حیاتی جاودان می یابد.
دلا بنوش از این آب و زنده شو جاوید
مگو که چشمۀ حیوان فسانه است و محال
و یا میگوید:
ای سکندر منشین و غم بیهوده مخور
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
که نبخشند تو را آب حیات از شاهی
مسند خواجهگی و مجلس توران شاهی
و با این بیان روشن میکند که علت محرومیت اسکندر و هر کسی همچون او، آن است که نمیتواند در فقر را بکوبد؛ زیرا فقر و حاجتمندی است که انسان را به هر کجا که بخواهد میرساند، نه زر و یا زور که اگر انسانها بسته و مغرور به هر یک از آندو شوند، در حد یک نقش دیوار از انسانیت تنزل میکنند.
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
سعدی هم سخنی مشابه دارد و میگوید:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
و این تنها سخن سعدی و حافظ نیست که همهچیز را در آدمیت و انسانیت خلاصه میدانند، بلکه سخن ایشان ترجمهیی رسا و گویا از آیات کتاب خداست که ارزش و اعتبار انسان را تنها به انسانیت میداند و بس. و البته هرچه این انسانیت بیشتر باشد، از سفرۀ آسمانیِ قرآن نیز بهرهوری بیشتر خواهد بود و هر چه کمتر، کمتر. بنابراین، قرآن غذایی است که متناسب با اندازۀ انسانیتِ انسانها غذاییات خواهد د اشت، و این جز اعجازی بزرگ نمیتواند باشد.
بخش ادبیات تبیان
Comments are closed.