احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





اصول خرافی و ماتریالیستیِ فراماسون‌ها

- ۰۷ جوزا ۱۳۹۲

بخش دوم

عدنان اکتار
ایشینداغ ضمنِ اشاره به برخی اصول مورد قبولِ فراماسون‌ها می‌گوید: “بر اساس اصول ما، حیات از یک سلول آغاز می‌شود و در نتیجه تغییر شکل و نمو سلول انسان به وجود می‌آید. ماهیت و هدف این وجود را نمی‌توان درک کرد. زنده‌گی از آمیزش ماده و انرژی آغاز می‌شود و به آن خاتمه می یابد. اگر معمار بزرگ کاینات را به عنوان حقیقتی والا، افق بی‌پایان خوبی و زیبایی، اوج تکامل و عالی‌ترین مقام و کمال مطلوب انسان بپذیریم و اگر آن را مجسّم نکنیم، شاید خود را از تعصّب درامان نگه داشته باشیم”. وی سپس ادامه می‌دهد: “ماسونی که تحت تعلیم این اصول و عقاید قرار گرفته، وظیفه دارد مردم را تربیت کند… و به نیابت از مردم و حتا بدون تمایل آن‌ها، کار خود را انجام دهد.”
این سخنان دو جنبه از نقش شناخته شدۀ فراماسونری در جامعه را نشان می‌دهد: اول آن‌که فراماسونری در زیر لفافه علم اثبات‌گرا و منطق، تلاش می‌کند که فلسفۀ ماتریالیستی مورد قبول خود را بر جامعه تحمیل کند؛ نکتۀ دوم آن که فراماسون‌ها برای تحقق این امر، کاری به خواسته و تمایل مردم هم ندارند؛ زیرا در جوامع توحیدی هم که هیچ تمایلی به پذیرش فلسفۀ ماتریالیستی وجود ندارد، باز فراماسون‌ها از تلاش خود برای تغییر جهان‌بینی آن جامعه ولو بر خلاف رضایت عموم باشد، دست برنمی‌دارند و در این راستا سعی می‌کنند زبانی را به کار گیرند که فلسفۀشان را بی‌آزار، هوشمندانه و با تحمل نشان دهد تا از این طریق، فلسفۀ خویش را بر عموم تحمیل نمایند و این چیزی جز روح خودکامه‌گی در فلسفۀ فراماسونری نیست.
۲ـ انکار روح و جهان آخرت: ماسون‌ها در نتیجه عقاید ماتریالیستی خود، وجود روح و جهان آخرت را به شدت انکار می‌کنند. با این حال گاهی در نوشته‌های‌شان به واژگان و اصطلاحات معنوی هم‌چون «مرده‌یی که به ابدیت سپرده شد» برمی‌خوریم که ممکن است متناقض به نظر برسد، ولی در واقع چنین نیست. چون این گونه اشارات به جاودانه‌گی روح، همه نمادین هستند.
«معمار سنان» این موضوع را در مقاله‌یی با عنوان «عالم پس از مرگ در فراماسونری» چنین بیان می‌کند: ماسون‌ها رستاخیز پس از مرگ را در افسانه استاد هیرام به صورت نمادین می‌پذیرند. این رستاخیز نشان می‌دهد، حقیقت همیشه بر تاریکی و مرگ غلبه دارد. فراماسونری به مساله روح اهمیتی نمی‌دهد. در فراماسونری، رستاخیز پس از مرگ؛ یعنی به میراث گذاردن بعضی امور مادی و معنوی به انسان‌ها. کسانی که توانسته اند در این زنده‌گیِ کوتاه و فریبنده نام خود را جاودانه کنند، موفق شده اند و با ماندگار ساختن نام خود، به دنبال شادمان کردن انسان‌ها و تضمین دنیایی مادی‌تر بوده اند.
هدف آنان بالا بردن انگیزه‌های انسانی بوده است که بر زنده‌گی انسان‌های زنده موثر اند… . انسان‌هایی که طی قرن‌ها ابدیت را می‌طلبند، با اعمال، خدمات و اندیشه‌های خود به آن می‌رسند و… این به زنده‌گی آنان معنا می‌بخشد. چنان‌چه تولستوی گفت: در آن هنگام، بهشت همین‌جا بر روی زمین برپا می‌شود و مردم به بهترین صورت ممکن سعادت‌مند می‌شوند.
ایشینداغ هم‌چنین در مقاله خود می‌نویسد: “باوری وجود دارد بر این مبنا که از دو نیروی سازنده انسان؛ یعنی جسم و روح، جسم می‌میرد، اما روح باقی می‌ماند و به جهان ارواح می‌رود، در آن‌جا به حیات خود ادامه می‌دهد و به فرمان خداوند در جسم دیگری حلول می‌کند. این باور با مفاهیم تغییر و تبدیل مورد قبول ما سازگار نیست. نظرات فراماسونری را می‌توان چنین تشریح کرد: پس از مرگ، تنها خاطرات و دست‌یافت‌های شما به جای می‌ماند.”
این نظریه، فیلسوفانه و مبتنی بر اصول منطق است. باورهای مذهبی درباره جاودانه‌گی روح و رستاخیز، با اصول منطق سازگار نیستند. ما اصول فکری خود را از نظام‌های فلسفی عقل‌گرا گرفته ایم، در نتیجه پاسخ این پرسش را با مفاهیمی متفاوت و نه با مفاهیم مذهبی می‌دهیم. انکار رستاخیز و جست‌وجوی جاودانه‌گی، به خلاف ادعای ماسون‌ها که این نظریه را منطبق بر علوم جدید می‌پندارند، اسطوره‌یی است که مشرکان از دیرباز به آن باور داشته اند. به گفته قرآن کریم، مشرکان به گمان این‌که جاودانه زنده‌گی خواهند کرد، برای خود قصرهای باشکوه و محکم بنا می‌کنند.
حضرت هود (ع) با هشدار به قوم عاد می‌فرمود: آیا از خدا نمی‌ترسید و پرهیزکاری پیشه نمی‌کنید؟ من [از جانب خداوند] پیامبری امین برای شما هستم. از عدم اطاعت اوامر خداوند بپرهیزید و از من پیروی کنید. من هیچ مزدی در برابر این مأموریت الهی از شما طلب نمی‌کنم، اجر و پاداش من تنها با آفریدگار جهان‌ها و جهانیان است. آیا شما صرفاً از سر هوس و خودنمایی، در نقاط مرتفع، بناهای یادبود می‌سازید؟ آیا به گمان این‌که جاودانه زنده‌گی خواهید کرد، برای خود قصرهای باشکوه و محکم بنا می‌کنید؟ و آیا به روی زیردستان به شیوه ستم‌گران، بی‌رحمانه دست می‌گشایید؟ پس از سرپیچی از اوامر خداوند بپرهیزید و از من پیروی کنید.
اشتباه آن مردم ملحد، ساختن ساختمان‌های فاخر نبود. مسلمانان نیز برای هنر اهمیت قایل اند و تلاش می‌کنند دنیا را زیبا کنند. تفاوت در مقصود دو گروه است. مسلمانان تا حدی به هنر علاقه‌مند اند که مفاهیم زیبایی و زیبایی‌شناختی را که خداوند به انسان‌ها بخشیده، القا کنند؛ در حالی که کافران، هنر و زیبایی را طریقی برای جاودانه‌گی می‌پندارند.
گرفته شده از وب‌سایت: آفتاب

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.