نیروهای امنیتی را حمایت کنید

- ۰۷ جوزا ۱۳۹۲

گزارش‌ها حاکی از آن‌اند که شمار زیادی از طالبان مدارس پاکستانی، پس از بسته شدن مدارس‌شان در پاکستان، به جنوبِ افغانستان سرازیر شده‌اند. این طالبان که قرارِ برخی از گزارش‌های تأیید ناشده، حدود ۲۴۰۰۰ نفر اند، موج جدیدی از ناامنی‌ها را در جنوب کشور به‌راه انداخته‌اند.
مقام‌های محلی در ولایت قندهار اعلام کرده‌اند که این طالبان مجال زنده‌گی را از مردمِ محل ربوده‌اند و در حال حاضر، هیچ آماده‌گی‌یی از سوی پولیس و ارتش برای مهارِ این نیروها وجود ندارد.
این مقامات گفته‌اند، در حال حاضر نیروهای آیساف نیز از منطقه خارج شده و مردم کاملاً بی‌دفاع می‌باشند.
بازگشت نیرومند طالبان در جنوب، چیزی غیرقابل پیش‌بینی نبود که این روزها از زبان مأموران حکومت شنیده می‌شود. رسانه‌ها، منتقدان، نهادهای مدنی و… بارها این خطر را هشدار داده بودند؛ اما سوگ‌مندانه که متولیان امور، توجهی به این هشدارها نداشتند.
گزارش‌ها تصریح نکرده‌اند که این طالبان چه‌گونه و چرا مدارس‌شان تعطیل شده است، اما به نظر می‌رسد که این قضیه تصادفی نیست. دلیل بسته شدنِ مدارس مذهبی در پاکستان و رخصتی طالبان هر چیزی که باشد، سری در یک توطیۀ بسیار کلان دارد که احتمالاً بعدها گسترش بیشترِ آن را شاهد خواهیم بود.
نخستین انگیزۀ بازگشت این طالبان را در آن‌جا می‌توان دید که در آستانۀ خروج کامل نیروهای خارجی و فرا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، این نیروها می‌توانند مانع بزرگی بر سر راه انتخابات و انتقالِ مسالمت‌آمیزِ قدرت باشند. آن‌ها از یک سو پروسۀ انتخابات ـ که حکومت نیز چندان میلی به برگزاری آن ندارد ـ را سبوتاژ می‌کنند و حتا ممکن است با فراگیر ساختنِ ناامنی‌ها در کشور، کاملاً گلیم انتخابات را جمع کنند؛ و از سوی دیگر، با اجرای یک مانور جنگی، می‌توانند شکست نظامی ‌جامعۀ جهانی را در افغانستان به نمایش بگذارند و این‌گونه، موقعیتِ خود را بیش از پیش تثبیت ‌سازند.
اما دلیل دوم و قابل تأمل‌تر می‌تواند حکومت جدیدِ پاکستان باشد که برای در امان ماندن از شر بنیادگرایی خودساخته، برای مدتی آنان را از خود دور کرده است. زیرا سرازیر شدنِ این طالبان به افغانستان، از یک‌سو به گسترش ناامنی‌ها در افغانستان کمک می‌کند و از سوی دیگر، فرصت بازرسیِ اوضاع را برای حکومت نوپای نوازشریف مساعد می‌سازد.
اما در پیوند به این همه، متهمِ اول نه حکومت پاکستان، بل‌که جناب کرزی و سیاست‌های او در قبال طالبان شمرده می‌شود. زیرا رفتاری که آقای کرزی در برابر طالبان پیشه کرد، فرضیه‌هایی را مطرح می‌‌سازد که نمی‌توان آن را در تقویتِ دوبارۀ طالبان در مرحلۀ کنونی از نظر به دور داشت.
شاید بحث مذاکره با طالبان و رهایی شمار زیادی از زندانیانِ این گروه نیز در تقویتِ این نیروها کمک کرده باشد. چه بسا ممکن است که در میان طالبانِ سرازیر شده به جنوب کشور، از طالبان آزادشده نیز حضور داشته باشند. از سوی دیگر، حکومت به جای رفتار قاطع با این گروه، از روش مصالحه کار گرفت و این رویکرد، گروهی را که هیچ‌گاه از رفتارهای خشونت‌آمیزِ خود دست نکشیده، جرأتِ بیشتر بخشید.
این روال تا کنون ادامه دارد. گزارش‌های بسیاری وجود دارند که نشان می‌دهند اکثر عاملان انتحاری، پس از گرفتاری، دوباره آزاد می‌شوند که این نیروها نیز می‌توانند در ایجاد موج جدید ناامنی‌ها در جنوب نقش داشته باشند.
اکنون ظرفیت‌های جلوگیری از گسترشِ این ناامنی‌ها در کجای این حکومت نهفته است؟
تا آن جایی که واقعیت‌ها نشان می‌دهند، تجهیز و تقویت نیروهای مسلحِ افغانستان نیز در حدی نیست که آن‌ها در دفاع از خاک کشور توانِ ایستاده‌گی داشته باشند. اما با این‌همه، نیروهای مسلح افغانستان در سطوح پایینِ پولیس و ارتش ملی، از روحیۀ بالای مبارزاتی برخوردار اند که این امر نیز هیچ ربطی به مدیرانِ آن‌ها ندارد و تنها ریشه در نیت پاکِ جوانانی دارد که عاشقانه به صفوفِ قوای مسلح و خدمت به مردم پیوسته‌اند. آن‌ها در چند نمونه درگیری‌یی که با تروریستان به میان آمد، نشان دادند که تا آخرین لحظه از پا نمی‌ایستند و تا آخرین قطرۀ خون خویش، از آزادی و شرفِ مردمِ ما پاسداری می‌کنند. بنا براین امید میرود که نیروهای امنیتی کشور برای آماده‌گی‌های نظامی و امنیتی بیشتر در بعد از سال ۲۰۱۴ تجهیز بهتر شوند و نباید با خروج نیروهای خارجی توان نظامی و امنیتی افغانستان کاهش یافته و زمینه برای یک بحران نظامی دیگر مساعد شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.