احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱
مجله نیوزویک
آقا جان معتصم، نسبت به خطرات عبور از القاعده آگاه است. یکسال پیش وزیر مالیه سابق رژیم سقوط کرده طالبان در یکی از خیابانهای کراچی ترور شد اما معتصم که به همراه او بود جان سالم به در برد. او به طور علنی گروه القاعده را مسوول این حمله معرفی نکرد اگرچه بسیاری از طرفدارانش شک نداشتند که دستور این سوء قصد از سوی القاعده صادر شده است. معتصم از طالبان افغانستان خواسته که از القاعده فاصله بگیرند و به دنبال یک راه حل سیاسی در افغانستان باشند. وی در یک مصاحبه اختصاصی تلفنی در اوایل سال جاری میلادی اظهار داشت که ساکت نمینشیند و بسیاری از فرماندههان ارشد طالبان همانند او مایل به پایان یافتن کشتارها هستند.
عوامل القاعده در افغانستان به معتصم هشدار دادهاند که صحبت درباره صلح را متوقف کند و تلاش برای برهمزدن روابط طولانیمدت میان طالبان و القاعده را کنار بگذارد. معتصم هنوز درخواست خود از شورشیان افغانستان برای گفتوگو با امریکاییها را تکرار میکند. اما طالبان نمیتواند از امکانات القاعده صرفنظر کند. یک وزیر سابق طالبان گفته است، القاعده یک تهدید بزرگ برای هرگونه راه حل صلحآمیز و هر کسی است که بخشی از این راهحل باشد. معتصم به مجله نیوزویک گفت، القاعده هنوز دارای دسترسی آسان به رهبران ارشد طالبان است و همچنان دارای قدرت کافی برای متقاعد کردن طالبان ـ با تهدید یا روشی دیگر ـ است تا با دشمنان «کافر» گفتوگو نکنند و القاعده را رها ننمایند.
چند ماه پس از اینکه ملا محمدعمر، رهبر طالبان خواستار توقف فوری گفتوگوهای صلح قطر شد، مقامات امریکا و طالبان به دنبال راههای احیای این گفتوگوها افتادند.شرکتکنندهگان میگویند زمانی که ملا عمر صبر خود را در مورد سرعت تبادل زندانیان از دست داد خواستار توقف مذاکرات شد. به نظر میرسد او درک نمیکند که امریکاییها نمیتوانند به سادهگی دستور آزادی پنج تن از فرماندههان ارشد طالبان از زندان گوانتانامو را بدهد، زندانیانی که قرار بود در ازای آزادی یک درجهدار ارتش آمریکا که در جون ۲۰۰۹ توسط طالبان دستگیر شده بود، آزاد شوند.
در حقیقت مشکلات بزرگی بر سر راه توقفنامه صلح با طالبان وجود دارد و بزرگترین آن القاعده است. امریکا خواستار دوری طالبان از خشونت و پذیرش قانون اساسی افغانستان از سوی این گروه است. البته تا زمانی که طالبان روابط خود را با القاعده حفظ کند، جنگ در افغانستان ادامه خواهد یافت و این موضوع ربطی به طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ ندارد. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا در سال گذشته خطاب به طالبان گفت: روابط خود با القاعده را قطع کنید و اگر چنین اقدامی انجام ندهید با عواقب بودن با القاعده که دشمن جامعه بینالمللی است روبرو خواهید شد.
نگرانی بزرگ این است که طالبان همچنان به اتحاد خود با القاعده ادامه دهد. این احتمال وجود دارد که ملاعمر دوباره همه چیز را فقط به خاطر القاعده از دست بدهد، همانطور که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همه چیز را به خاطر این گروه از دست داد؛ یعنی زمانیکه نصیحت اعضای کابینه وهمچنین مقامات ارشد شورای مذهبی رژیم طالبان مبنی بر اخراج اسامه بنلادن از افغانستان را عمل نکرد و به دنبال آن امریکا به افغانستان حمله کرد.
بسیاری از پیروان ملا عمر ناامیدانه آرزو میکنند که بدانند چگونه از شر متحد خود، القاعده خلاص شوند. البته این مساله درست است که فرماندههان طالبان اغلب توصیههای تاکتیکی و تکنیکی القاعده را ارزنده میدانند و به ایدیولوژی و عزم راسخ این گروه احترام میگذارند. یکی از مشاوران ارشد حامد کرزی رییسجمهور افغانستان میگوید؛ طالبان هنوز از لحاظ تکنیکی برای ساختن بمب و انجام حملات پیچیده به خصوص در شهرها به القاعده وابسته است.
با این وجود اعضای باقیمانده القاعده در افغانستان هماکنون بیشتر یک مسوولیت برای طالبان هستند تا یک دارایی. اکثر فرماندههان و مبارزان طالبان در داخل افغانستان از اینکه آخرین مرد بنلادن از این کشور خارج شود خوشحال میشوند. حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا و حملات بیرحمانه نیروهای امریکایی باعث کاهش حضور القاعده در افغانستان و تبدیل شدن آنها به گروههای سرگردان کوچک ۷ تا ۱۰ نفری شده که عمدتا عرب و پاکستانی هستند. اکثر آنها از مناطق قبایلی و تعدادی از آنها از ایالت پنجاب هستند. باقیمانده القاعده در افغانستان هماکنون تنها به ایجاد مشکل برای میزبانان افغان خود میپردازند. از طرف دیگر وهابیون تندرو عادت دارند آیینهای محلی را که از نظر آنها با اسلام مغایرت دارند مسخره کنند. آنها همچنین مانع عبادت روستاییان در حرم قدیسان صوفی میشوند. یک فرمانده طالبان درولایت غزنی میگوید، آنها روستاییان را بتپرست و یا مسلمانان چندخدایی مینامند.
فرمانده پولیس ولایت غزنی میگوید: او و مردمش در تلاش برای بقاء هستند و این در حالی است که القاعده در حال بیگانه کردن مردم محلی با طالبان است. وی میگوید، یک گروه ۱۰ نفره القاعده در ولایت غزنی از او خواسته تا به روستاییانی که دیگر از طالبان حمایت نمیکنند، با خمپاره حمله شود. این فرمانده گفت: ما به آنها گفتیم نه، بمباران کورکورانه باعث دشمن شدن افراد بیشتری با ما میشود. اما اعضای القاعده به ما گفتند، شما نمیتوانید با این افراد بیاعتقاد مصالحه کنید بنابراین باید آنها را بمباران کنید.
عبدالقیوم یک فرمانده دیگر طالبان در ولایت همسایه «پکتیکا» دارای مشکلات مشابهی است. نزدیک دو ماه پیش وی از مبارزان القاعده در منطقه خود خواست تا به پاکستان بروند و به آنها گفت که مقاومت محلی دیگر نیازمند کمک آنها نیست. اما اعضای القاعده منطقه را ترک نکردند. فرمانده القاعده در این ولایت به عبدالقیوم گفته است: شما نمیتوانید مانع جهاد ما در افغانستان شوید. قیوم میگوید تنشها میان القاعده و طالبان به طور خطرناکی در حال افزایش یافتن است. این فرمانده طالبان گفت: این جهادگران عرب به فکر جان خود و دیگران نیستند و آنها در صورت صلح طالبان با دولت افغانستان و امریکا و قطع رابطه با القاعده دیگر به طالبان اعتماد نخواهند داشت. وی افزود: اعضای القاعده حتی شبها در حالی که انگشتشان بر روی ماشه اسلحه کلاشینکف است میخوابند. قیوم گفت که برای شورای حاکم طالبان در پاکستان نامه نوشته و از آنها درخواست راهنمایی کرده اما تا به حال پاسخی دریافت نکرده است. قیوم اظهار داشت: آنها هم از القاعده میترسند.
هماکنون بن لادن و فرماندهان ارشد القاعده به همراه صدها تن از سربازان پیاده او که روزی در افغانستان و پاکستان پرسه میزدند، کشته شدهاند. اما هنوز این گروه قادر به تاثیرگذاری است و یک تهدید محسوب میشود. از اولین روزهای جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹، افغانستان افراطگرایان عرب را جذب میکرد افراط گرایانی که پس از مدتی تبدیل به هسته مرکزی القاعده شدند . پس از خروج روسها از افغانستان بن لادن به عربستان سعودی بازگشت اما صدها تن از افراطگرایان عرب به جای بازگشت به خانه، در مناطق قبایلی پاکستان سکنی گزیدند و با خانوادههای محلی ازدواج کردند و دارای ارتباطات قوی در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان شدند.
بن لادن در زمان بازگشت به عربستان پس از جنگ با شوروی با استقبال گرمی در کشورش روبرو شد و با او به عنوان یک قهرمان رفتار کردند اما پس از اندکی دولت سعودی او را از کشور اخراج کرد. وی به سودان رفت و در سال ۱۹۹۶ به خاطر تهدید آمریکا و سازمان ملل، سودان نیز مجبور شده بود او را اخراج کند. بن لادن که جایی را برای رفتن نداشت به افغانستان بازگشت و در زمان ورود خود به این کشور شاهد قدرت گرفتن طالبان بود. رهبر القاعده به رژیم ملا عمر کمک مالی میکرد و همچنین هزاران تن از نیروهای افراطگرای بدون ترس را در اختیار طالبان قرار میداد. ملا حیاتالله، یکی از فرماندهان شبکه حقانی که متحد طالبان است، میگوید: عربها موفقترین مبارزانی بودند که من در طول ۲۰ سال جهادگریام دیده بودم، آنها استخوانهایی سختتر از استخوانهای ما داشتند.
اما بنلادن ثابت کرد که غیرقابل اعتمادترین متحد است. او که بسیاری از مبارزان خارجی را به کنار خود فرا خوانده بود احساس آزادی در انجام هر کاری میکرد. او با بیتوجهی به اعتراضات ملا عمر، یک کنفرانس خبری در پایگاه خود در شرق افغانستان برگزار کرد و در آن به لفاظیهای شدید علیه غرب پرداخت و حتی در سال ۱۹۹۶ علیه آمریکا اعلام جنگ کرد. در همین حال او به هیچ عنوان سرنخی به طالبان نمیداد که او در حال استفاده از کشور آنها به عنوان یک مرکز طراحی حملات علیه غرب است. پس از حمله به برجهای دو قلوی آمریکا در تاریخ ۱۱ سپتامبر، ملا عمر نمیدانست که با بن لادن چه کند. وی گفته بود، بن لادن مانند یک استخوان است که در گلوی من گیر کرده و نه میتوانم آن را پایین بدهم و نه میتوانم آن را بیرون اندازم.
با وجود آنکه رژیم ملا عمر در خطر بود وی از اخراج مهمان مشکلساز خود امتناع ورزید. یکی از وزیران سابق رژیم طالبان میگوید، در پایان ملا عمر نتوانست به بن لادن نه بگوید. وی افزود: «پناه دادن به القاعده و بن لادن بزرگترین اشتباه طالبان بود، القاعده از ما استفاده کرد و سپس ما را مانند یک دستمال کاغذی به کنار انداخت.» هماکنون بسیاری از اعضای طالبان دلیلی برای متحد ماندن با القاعده نمیبینند. یکی از وزیران سابق رژیم طالبان که هماکنون نقش مهمی در شورش طالبان در افغانستان دارد میگوید: من معتقدم ۷۰ درصد از رهبران و فرماندهان ما موافق حفظ ارتباطات با القاعده نیستند، به نظر من هماکنون زمانی خوبی برای خداحافظی با القاعده است و برای این کار ما نیازمند یک اجماع نظر هستیم و رسیدن به این نقطه کار آسانی نیست.
اعضای شورای کویته (شورای فرماندهی طالبان) به خوبی میدانند که تا چه حد متحد آنها میتواند برایشان مرگبار باشد. یک افسر اطلاعاتی ارشد طالبان میگوید: «القاعده به مقامات این شورا پیغام فرستاده و به آنها نسبت به صلح با دولت افغانستان و خیانت به هم قطاران جهادگرشان هشدار داده است. اگر طالبان به القاعده پشت کند القاعده علیه طالبان حکم جهاد میدهد.»
حیاتالله نیز میگوید: «هیچ کس در شورای عالی تصمیمی مبنی بر جدایی طالبان از القاعده نمیگیرد و هر کس که این جرات را بکند میداند که کشته خواهد شد. ما میدانیم که زمانی که به القاعده پشت کنیم این گروه مانند یک مار به سرعت علیه ما برمیخیزد.»
القاعده حتی به نزدیکترین دوستان خود در میان طالبان افغانستان هشدار داده، مانند سراج الدین حقانی که رییس شبکه حقانی است. حکیم آخوند، یکی از فرماندهان شبکه حقانی میگوید: «القاعده به سراج هشدار داد اگر شورای طالبان به القاعده پشت کند القاعده همه افرادی را که از آمریکا تبعیت کنند، کباب خواهد کرد!» اگرچه خانواده حقانی مدتهاست در مناطق قبایلی وزیرستان شمالی پاکستان حضور دارند، برخی از شورشیان میگویند اگر شبکه حقانی رابطه خود با القاعده را قطع کند برخی از دوستان قدرتمند خود را از دست خواهد داد. یکی از وزیران سابق طالبان میگوید: «اگر حقانی به القاعده پشت کند مردم محلی به حقانی پشت خواهند کرد. خانواده حقانی باید به تعداد بسیاری از فرماندهان طالبان پاکستان، مقامات مذهبی، رهبران قبایلی و تمامی افرادی که معتقدند اعضای القاعده مبارزان مقدستری از طالبان هستند جواب پس دهند.»
اعضای طالبان میدانند که تهدیدات القاعده برای انتقام، بلوف نیست. در ماه آوریل یک گروه کوچک از افراد مسلح در پیشاور تقریبا موفق شدند پسر مولوی شهابالدین دلاور، یکی از مذاکرهکنندگان ملا عمر در مذاکرات قطر را بربایند. یک افسر اطلاعاتی طالبان میگوید: این اقدام تلاشی برای ساکت کردن افرادی بود که به دنبال صلح هستند و ما میدانیم که القاعده در پشت آن بوده است.
ملا نظیر، یکی از وفادارترین دوستان القاعده در میان طالبان پاکستان در وزیرستان جنوبی چند سال پیش تصمیم گرفت که دیگر توحش القاعده در منطقهاش را تحمل نکند. اعضای القاعده در این منطقه که بیشتر ازبک و چچنی بودند اغلب روستایان را مورد اذیت و آزار قرار میدادند و حتی آنها را زندانی میکردند. نظیر بالاخره دستور داد که افرادش اعضای القاعده را از منطقهاش بیرون کنند و حتی چندین تن از آنها را کشتند.
انتقام القاعده بسیار فوری صورت گرفت. اعضای القاعده تلاش کردند تا ملا نظیر را به قتل برسانند. آنها چندین تن از فرماندهان ارشد او از جمله دهها روستایی را به قتل رساندند. حکیم میگوید: هیچ کس در مناطق قبایلی از عصبانیت القاعده در امان نیست. القاعده میتواند هر کسی را که میخواهد در میان طالبان افغانستان و پاکستان در مناطق قبایلی به قتل برساند.
هیچ کس نمیتواند مطمئن باشد که ملا عمر درباره تمامی این مسایل چگونه فکر میکند. او پس از سقوط رژیمش در سال ۲۰۰۱ در محافل عمومی ظاهر نشده و این روزها نیز به ندرت با پیروان خود و آن هم با نامه ارتباط برقرار میکند. معتصم میگوید، حتی هماکنون نیز شک دارد که رهبر طالبان به دنبال رها کردن القاعده باشد و اگر ملا عمر تصمیم داشته باشد این دستور را بدهد برخی از فرماندهانش از انجام آن سرپیچی میکنند. معتصم میگوید: فاصله گرفتن طالبان از القاعده تنها راه آوردن صلح به افغانستان است و پس از این همه سال، مردم افغانستان سزاوار زندگی در صلح هستند. وی افزود: طالبان باید به آهستگی از القاعده فاصله بگیرد و این امر نیازمند زمان است.
در مورد رفتن آرام القاعده شک و تردید وجود دارد، طرفداران القاعده در طالبان در اقلیت هستند اما آنها عزم دارند که مبارزه خود را ادامه دهند. احتمالا معتصم باید مدت زمان زیادی منتظر بماند تا رویایش به حقیقت بپیوندد.
Comments are closed.