احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ جوزا ۱۳۹۲
بهتازهگی جناب رییسجمهور کرزی از ایجاد «اجماع ملی» برای گزینشِ دو یا سه نامزد در انتخابات ریاستجمهوری سخن گفته است. اما این سخنان، با انتقادهای تندی از سوی مجامعِ سیاسی و رسانهها مواجه شده است.
آقای کرزی به گونهیی از اجماعِ ملی سخن میگوید که فقط برای مردمِ کمسواد و بیسواد جامعه، قابل پذیرش و تحسین است؛ چنانکه در ده سال گذشته، او تمامِ موضعگیریها و برنامههایش را بر همین روش و اسلوب بیان کرده است.
از ظاهر قشنگ و مردمفریبانۀ سخنانِ رییسجمهور که در سطح عوام ارایه میگردد، چنین برمیآید که گویا آقای کرزی تلاش دارد در انتخابات پیشِ رو، از تعدد نامزدان ریاستجمهوری جلوگیری کند و مردم را از سرگردانی نجات دهد.
شاید مردمی که از حضور بسیار زیادِ افراد به عنوان نامزدان ریاستجمهوری، شاکیاند و بهنحوی آن را به مسخره میگیرند، حرفهای آقای کرزی را جدی و دقیق تلقی کنند؛ اما آگاهان به این باور استند که اجماع ملییی را که رییسجمهور در واپسین سخنرانیهایش مطرح میکند، از آن صفا و صداقتِ لازم برخوردار نیست و واقعیت این است که نیمکاسۀ خطرناکی در زیر کاسۀ اجماع ملیِ او جا داده شده که فقط به منافعِ شخصی و سیاسیِ آقای کرزی خلاصه میگردد.
اجماع ملییی را که آقای کرزی، اطرافیان و حامیانِ او در داخل و بیرون از حکومت مطرح میسازند، اینگونه میتواند معنا، تفسیر و پیشبینی شود:
نخست اینکه: آقای قیوم کرزی برادر رییسجمهور، با یکی دو نامزدِ دیگر وارد میدان شوند و بزرگان و ریشسفیدان و سیاستمدارانِ وابسته به آقای کرزی، همه گرد هم آیند و فیصله کنند که باید روی یک مصلحت ملی، از برادر آقای کرزی حمایت صورت گیرد.(البته ساختار قومی نیز در گزینش معاونانِ او رعایت میشود.)
در چنین صورتی و با توجه به بهکارگیری امکانات دولتی و منابع اقتصادییی که در اختیار این دسته افراد قرار دارد، آقای قیوم کرزی برندۀ اصلیِ این انتخابات خواهد بود.
دوم اینکه: باید نامزدانی وارد میدان شوند که در صورت برنده شدن، مصونیت سیاسی و حقوقیِ آقای کرزی، خانواده و دوستانش را تضمین و تأمین کنند و هرگز از آنها نپرسند که در ۱۲سالِ گذشته چه کردند و چه نکردند.
و سوم اینکه: آقای کرزی دست به راهاندازی یک لویهجرگۀ فرمایشی میزند و در این لویهجرگۀ غیرقانونی، چنان فضاسازی صورت میگیرد که گویا برگزاری یک انتخاباتِ سالم در این اوضاع بحرانی در افغانستان ممکن نیست، از اینرو باید برای چند سال دیگر، روی «مصلحت ملی و اجماع ملی»یی که در این جرگه بهدست میآید، آقای کرزی بر مسند ریاستجمهوری باقی بماند.(البته تعدیل قانون اساسی در چنین جرگهیی نیز چندان دشوار نخواهد بود.)
بدون شک در این اجماع ملی که چند معنا و پیامد احتمالیِ آن مطرح شد، سرنوشتِ مردم نه بر بنیاد دموکراسی و انتخابات مستقیم، که بر اساس همان الگوهای کهنه و قدیمیِ استبدادی رقم میخورد.
اگر همۀ مواردی که در اینجا طرح شد درست نباشند، دستکم اجماع ملیِ آقای کرزی بهسانِ همان مشارکت ملیِ اوست که در این یازدهسال تجربه شده است.
آقای کرزی به این پرسش پاسخ ندارد که اجماع ملیِ او در محور کدام شاخصها و اصول، سامان مییابد. اما تنها قدرِ معلومش این است که اجماعِ او برای در دست داشتنِ قدرت به هر روش ممکنِ غیردموکراتیک است؛ چیزی که دیگر بازارش را از دست داده است.
خوب است که آقای کرزی اجازه دهد اجماع ملی در محور یک برنامۀ ملی که در آن اولویتهای کشور تعیین میگردد، توسط کسانی سامان داده شود که برای کشور تولیدِ فکر میکنند و دغدغۀ نجات کشور از بنبستِ موجود را دارند، نه توسط کسانی که در این دهسال کشور را به گونهیی در گرو داشته و با معاملهگری، وضعیت را به سوی بحران سوق دادهاند.
حالا مردم خواهانِ یک تغییر مثبت در زندهگیِ خود استند و مطمیناً این تغییر در ابقای تیم بر سر اقتدار، میسر نخواهد بود. بنابراین به جرأت باید گفت که «اجماع ملیِ آقای کرزی» نه یک طرح سازنده، بلکه گامی برای فریب افکار عامه و به عبارتی یک «نیرنگ ملی» است.
Comments are closed.