مردم افغانستان؛ گروگان‌های دیورند!

گزارشگر:غلام‌محمد محمدی - ۱۰ سرطان ۱۳۹۲

بخش هجدهـم

در مورد این گفتۀ داوود خان که «ما حقوق خویش را در حکومت ضیاءالحق به‌دست خواهیم آورد»، اخبار تأیید نشده‌یی وجود دارد که گویا داوود طی تفاهمی با رهبران پاکستان، از ادعای سیاسیِ خود صرف‌نظر کرده، به این موافقه می‌رسد که افغانستان مرز دیورند را به حیث مرز بین‌المللی به رسمیت بشناسد و در مقابل، پاکستان یک راه ترانزیت ریلی (کوریدور) به‌طور مستقل از بندر گوادر بلوچستان در آینده برای افغانستان باز ‌کند؛ زیرا بدون راه صلح و تفاهم، ممکن نیست هر دو کشور روی آرامش ببینند. (از بندر گوادر تا ولایت هلمند (در جنوب غرب کوتل مزاری) ۳۹۰ کیلومتر فاصله وجود دارد؛‌ اما از بندر کراچی تا مرز تورخم، ۱۱۶۳ کیلومتر راه است.) ۷۱

مواضع حزب دموکراتیک خلق، قبل و بعد از کودتای ثور در مورد پاکستان
رهبران حزب دموکراتیک خلق، پیرو سیاست اتحاد شوروی و شیفتۀ ایدیولوژی مارکسیسم‌لنینیسم بودند و اتحاد شوروی نیز یکی از محرکینِ قضیۀ پشتونستان بود.
بنابرین، منازعۀ دیورند برای این حزب، هر از گاهی خوراکِ رسانه‌یی و تبلیغاتی داشت. هر دو جناح خلق و پرچم در مورد قضیۀ پشتونستان، مواضع و دیدگاه مشترک داشتند و این غایله را «جنبش آزادی‌بخش خلق پشتون» می‌خواندند.
ببرک کارمل در شمارۀ ۹ سنبلۀ ۱۳۴۷ (۲۱ اگست ۱۹۶۸م) که به‌نام روزپشتونستان نام‌گذاری شده بود، طی مقاله‌یی موقفِ سخت‌گیرانۀ اتحادشوروی در مورد پاکستان را ستوده، از مواضع دولت ظاهرشاه به نسبت عدم قاطعیتِ کامل در قضیۀ پشتونستان انتقاد کرده و دیدگاهِ خود را در ۴ ماده قرار زیر بیان نموده است:
۱ـ دفاع پی‌گیر و دلیرانه از جنبش آزادی‌بخش ملی خلقِ پشتون و بلوچ
۲ـ اتحاد و هم‌بسته‌گی تمام نیروهای ملی و دموکراتیک در داخل افغانستان، پشتونستان و بلوچستان در یک صف واحد و مترقی
۳ـ مبارزه علیه پکت‌های نظامی سیاتو و سنتو و تأیید خط مشی ضد استعماری
۴ـ شرکت دادن و به شور و شوق آوردنِ خلق‌ها در یک جبهۀ متحد آزادی‌بخش ملی برضد پاکستان و قدرت‌های استعماری.
در حالی که هیچ‌گاه از خط مرزی شمال‌شرق و خط مرزی پنجده و مرو که در زمان حکومت عبدالرحمن‌خان بعد از اشغال پنجده توسط روسیۀ تزاری و پس از کشته و مجروح شدنِ بیش از ۴۰۰ تن از نظامیان و مدافعین کشور ما، تعیین و به وسیلۀ کارمند پایین‌رتبۀ دولتی امضا شده بود، یاد نمی‌کردند و هنوز هم نمی‌کنند و هیچ‌گاه حرفی از حقوق خلقِ ازبک و ترکمن به زبان نیاورده‌اند.۷۲
در آخرین سال تجلیل از ۹ سنبله (۱۳۵۲ خورشیدی)، اجمل ختک نگرانیِ خود را از سیاست حکومت داوود خان ابراز کرد و بیش از هر زمان دیگر، این بیانیۀ او، مورد استقبالِ قبیله‌گرایان قرار گرفت.
داوود که در سفر ۱۲ اپریل ۱۹۷۷ خویش به مسکو،‌ طی یک پرخاش عجولانه، مناسبات دولتش را با حکومت شوروی تیره ساخته بود،‌ هر روز به مرگِ خویش نزدیک‌تر می‌شد. به گفتۀ فردهالیدی استاد دانشگاه لندن، اگر روابط وی با اتحاد شوروی متوازن و دوستانه می‌بود، حزب دموکراتیک خلق جرأت نمی‌کرد دست به کودتا بزند. ۷۳
پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ و سرنگونی داوود خان،‌ بازهم نورمحمد تره‌کی در ایراد نخستین خط مشی خود،‌ به موضوع روابط با پاکستان پرداخت و در این‌باره گفت: «خواستار حل مسالۀ ملیِ خلق‌های پشتون و بلوچ بر اساس ارادۀ خودِ آن‌ها و سوابق تاریخی منطقه،‌ از راه مذاکره و مفاهمۀ صلح‌آمیزِ سیاسی میان افغانستان و پاکستان است.»
دولت ضیاء‌الحق که خود از طریق کودتا در پاکستان به قدرت رسیده بود، با وجود اظهارات مداخله‌گرانۀ تره‌کی، به تاریخ ۶ میِ ۱۹۷۸م با ارسال یک یادداشتِ رسمی توسط علی ارشد سفیر پاکستان در کابل، دولتِ کودتایی را به رسمیت شناخت و به نور محمد تره‌کی تبریکی داد.
۱۱ روز بعد (۱۸ می ۱۹۷۸م) نامۀ رسمیِ دیگری به وسیلۀ سفیر پاکستان به نورمحمد تره‌کی تحویل داده شد که در آن از حسن نیت و ایجاد روابط متقابل و دوستانه در آینده میانِ دو کشور صحبت شده بود. ۷۴
اما برخلافِ این اقدام ظریفانۀ سیاسی رهبران پاکستان،‌ مخالفین دولتِ آن کشور هریک خان عبدالغفارخان، اجمل ختک و تعدادی دیگر به کابل سفر نموده،‌ کودتای ثور را به مقامات حزب تبریک گفتند. (۱۸ثور ۱۳۵۷)
درست ۴ ماه بعد در ۹ سپتمبر ۱۹۷۸م بازهم جنرال ضیاءالحق هنگام برگشت از سفر ایران، بدون دعوت رسمی از سوی دولت افغانستان، وارد کابل شد و از سوی حفیظ‌الله امین استقبال گردید و در پغمان با نورمحمد تره‌کی و امین ملاقات نمود و بازهم حسن نیت نشان داد.
این زمانی بود که از یک‌سو شورش‌ها و حرکات نظامی و سیاسی از داخل برضد دولت خلقی به وجود‌‌ آمده بود و از سوی دیگر، خرابی مناسبات درون‌حزبی با جناح پرچم در حال اوج‌گیری بود و ضیاءالحق در حالی با تره‌کی صحبت می‌کرد که صدها و حتا هزاران تن رهبران و فعالین جنبش اسلامی یا اخوان‌المسلمین و ناراضیان دولت داوود و تره‌کی در پاکستان تحت تعلیم و تربیۀ نظامی برای قیام و شورش‌گری بودند، اما جنرال ضیاء حاضر به مصالحه و معامله بالای آن‌ها بود.
جنرال ضیاء پیشنهاد کرد که موضوع مورد اختلاف میان افغانستان و پاکستان، سرحد دیورند است که ایجاب ستر را می‌نماید. یگانه راه صلح‌آمیز برای حل اختلاف میان دو کشور، بستن آن است. پاکستان در حال حاضر توانایی بستن آن را با هشتادهزار سرباز اردوی منظم و ملیشه دارد. ۷۵
اما تره‌کی در مقابل این طرح به‌جا، صادقانه و به‌موقع، واکنش شدید و نادرست نشان داده گفت: «این مرز، یک خط استعماری است که مانند شمشیری در پیکر افغانستان فرو رفته و مردم دو طرفِ سرحد را به‌طور غیرطبیعی از هم جدا کرده است.» او بدون ظرافتِ دیپلماتیک گفت: «برای مردم پشتون و بلوچ حق تعیینِ سرنوشت را فراهم کنید،‌ در صورت دادنِ خودارادیت به آن‌ها و تعیین نامِ صوبۀشان به «پشتونخوا» در قانون اساسی،‌ ما نیز سرحد را به رسمیت می‌شناسیم …» ۷۶

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.