اجندای ملی؛ ضرورتی اساسی برای حیات سیاسی افغانستان

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۵ سرطان ۱۳۹۲

در فضایی که بی‌اعتمادی و سستی و رخوت بیداد می‌کند و همه به دنبالِ فرار از مشکلات هستند و ترس از آیندۀ افغانستان همه را در بر گرفته است، این‌که کسانی برای ‌حلِ معقول و همه‌پذیرِ مسایلِ کشور دست به کار شده‌اند، به‌راستی امیدوارکننده و تحسین‌برانگیز است.
۵ روز قبل با برگزاری اولین نشست اجندای ملی، یک اتفاقِ خجسته شکل گرفت؛ این‌که تعدادی از نخبه‌گان سیاسی و صاحب‌نظرانِ این عرصه، گرد هم آمدند و دور یک میز نشستند و ارادۀ قویِ خود را برای حمایت از هر طرح و برنامه‌یی که بتواند این ملتِ از هم پاشیده و متفرق را یک‌جا سازد، به نمایش گذاشتند. این نشست، شایستۀ تقدیر است، اما نه تقدیری از این دست که خوش‌وبشی کرده‌ایم و تعارفی، و این نشست هم تبدیل شود به یک شوی تلویزیونی و بعد از آن‌هم تمام! بلکه این‌بار انتظار این است که طرح اجندای ملی، به همت نخبه‌گان افغانستان، تداومی قوی‌ و راسخ یابد و برای دریافت یک راه‌حلِ کلان و ترتیبِ یک سند ملی برای افغانستانِ خسته از جنگ و بحران، تمام نیروهای مادی و معنویِ کشور بسیج گردد.
سرنوشت مردمِ ما به انتقال مسالمت‌آمیز قدرت از تیم حاکم به تیمی که از بطن صندوق‌های رأی بیرون بیاید، گره خورده است. انتخابات آتی اگر در نظر مردم و جامعۀ جهانی، فاسد و تقلب‌آمیز و ناکارآمد جلوه کند، به معنای به اتمام رسیدنِ فرصت‌های پیش رو برای همۀ ماست. بدون شک تدوین آجندا و طرح ملی‌یی که بتواند برنامه‌یی جامع و مانع برای اعتمادسازی میان مردم و بعد نقشه‌یی برای دولت‌سازی و حکومت‌داریِ خوب و مردمی ارایه کند، مهم‌ترین ضرورتِ افغانستان به حساب می‌آید و اشخاصی که بتوانند این رسالتِ سنگین را عهده‌دار شوند، قابل احترام و ارج‌گزاری هستند.
در دیاری که همه از هم روی گردانده‌اند، در فضایی که معامله‌گری با مصالح و منافع مردم، عادت شده است، همین کنار هم نشستن و به یکدیگر گوش سپردن، آغازی نیک و مبارک شمرده می‌شود. شاید نخستین نشست مشورتی اجندای ملی، گامی باشد برای گشودنِ دروازه‌یی متفاوت به سمتِ یافتن راه‌حلی برای پایانِ مناقشات دیرینۀ تقسیم قدرت و دست‌یابی به فرمولی برای آوردن صلح و ثبات به کشور. شاید تصورِ ممکن ساختنِ همۀ این ناممکن‌ها هم بلندپروازی به نظر آید، اما بدون شک برای رسیدن به آرزوهای بزرگ، اراده‌ها و رویاهای بزرگتر به کار است که طرحِ یک‌چنین برنامه‌هایی و گشودن سرفصل‌هایی از این دست، خود حرکتی بزرگ به حساب خواهد آمد.
ولی موفقیت یک‌ چنین طرح و برنامه‌یی در اولین قدم، به اعتمادسازیِ عمیق و صادقانه میان نخبه‌گان ضرورت دارد؛ چرا که تا روزی که میان نخبه‌گان سیاسی ما، شک و بدگمانی وجود داشته باشد، هرگز در دیگر سطوح نمی‌توانیم به یک وحدت و نتیجه‌گیریِ موثر دست یابیم. سیاست‌مداران و نخبه‌گان سیاسیِ ما باید با اعتماد و باور به یکدیگر، برای نجاتِ افغانستان از بحران و بی‌ثباتی بیاندیشند، طرح بریزند و عمل کنند و این پروسه را در میان مردمِ عادی تسری بدهند و این‌گونه زمینۀ یک تحولِ مثبت و ماندگار را در کشور فراهم سازند.
انتخابات آتی، یکی از دغدغه‌های اجندای ملی باید باشد؛ اما این طرح ملی باید برای فردای بعد از انتخابات نیز برنامه و طرحی جامع و همه‌گیر ارایه کند، که به طور خلاصه می‌توان آن را حکومت‌داریِ سنجیده و مردمی نامید. برای رسیدن به این اهداف، نیاز است که طراحان و معماران اولیۀ این اجندا، با رای‌زنی‌ها و مشورت‌ها و نشست‌های پی هم و نفس‌گیر، همگراییِ گسترده‌یی را برای نقش‌آفرینیِ نخبه‌گان و صاحب‌نظران سیاسی در این عرصه مهیا کرده و بنای محکمی را برای سیاست و حکومت‌داری در افغانستان پی بریزند.
امروز همه خوب می‌دانند که نقاط افتراق و کانون‌های واگرایی مردم، احزاب و گروه‌های ما در چیست. هنرِ آن است که بتوانیم نقاط مشترک، دیدگاه‌های مشترک و ارزش‌های مشترکی را برجسته ساخته و بر محورِ آن‌ها تفاهم کنیم که منهای آن‌ها، افغانستان برای هیچ‌کدام از گروه‌ها و دسته‌ها و جریان‌های فعال کنونی، فضایی مناسب و امن برای ادامۀ حیات سیاسی‌ نیست.
اجندای ملی ضرورتی است که مطرح‌کننده‌گانِ آن به‌خوبی و ظرافت درک کرده‌اند که اگر بخواهند فردایی بهتر را برای مردمِ افغانستان رقم بزنند، چاره‌یی جز این ندارند که نخبه‌گان سیاسی را به تجمع روی دیدگاه‌های مشترک‌شان تشویق کرده و از آن‌ها بخواهند که با روی هم ریختنِ ظرفیت‌ها و توانایی‌‌های‌شان، یک نقشۀ راهِ مطمین برای رسیدن به صلح و ثبات در کشور ترسیم کنند.
شایسته است که آحاد مردم افغانستان، شخصیت‌ها، اندیشمندان، صاحب‌نظران و بزرگان سیاسی کشور، حکومت و نهادهای جامعۀ مدنی، از این حرکتِ حساب‌شده و دموکراتیک حمایت کنند و با گرفتنِ سهمِ به‌سزای خویش در آجندای ملی و گفت‌وگوهای بین‌الافغانی، بر غنامندی و موثریتِ آن بیافزایند. بی‌اعتنایی و یا نادیده گرفتنِ این صدای به‌راه افتاده برای نجات افغانستان، می‌تواند به مرگِ تمام فرصت‌های باقی‌مانده برای ما بیانجامد؛ پس خوب است که تا دیر نشده این طرح را دریابیم و آن را تا رسیدن به مقصد، همراهی کنیـم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.