تنش در روابط کابل ـ واشنگتن یا جنگ زرگری؟

- ۲۲ سرطان ۱۳۹۲

تنش در روابط امریکا و افغانستان از نزدیک به شش سال گذشته آغاز شده و هر از گاهی وارد مراحلِ حساس و بحرانی می‌شود. از یک طرف، مقام‌های کشور اند که مشخص نیست چه طرح و برنامه‌هایی را در برابرِ خود قرار داده‌اند و از این‌همه موش‌وپشک‌بازی در این مناسبات چه می‌خواهند به‌دست آورند و از جانب دیگر، کشور قدرت‌مندی چون امریکا قرار دارد که در بیشتر از یک دهۀ گذشته، دوست استراتژیک و کمک‌دهندۀ اصلی افغانستان در مبارزه با تروریسم و القاعده بوده است. اما حالا این روابط به دلایل گاه پنهان و گاه آشکار، در خطر تیره‌گیِ خطرناک قرار گرفته است.
آقای کرزی در پایان عمر ریاست‌جمهوری‌اش با آن‌همه اشتباهات جبران‌ناپذیر که بدون تردید برایش دردسرهای کلانی را رقم خواهد زد، می‌خواهد لااقل این امتیاز را از امریکایی‌ها به‌دست آورد که مدیریتِ گفت‌وگوهای صلح را به او بسپارند و یا طوری وانمود کنند که همه‌کارۀ این روند تنها می‌تواند شخصِ خودش باشد.
در حالی که اگر قرار باشد کسی به دلیل هویت بخشیدن به طالبان مجازات شود، هیچ کسی به غیر از آقای کرزی بوده نمی‌تواند. چون او پیش از تمام کشورها و رهبران جهان که در حال جنگ با تروریسمِ جهانی هستند، خط طالبان را از القاعده و تروریسم جدا کرد و آن ها را «برادر» خواند.
آقای کرزی به این‌هم اکتفا نکرد، بلکه در بسیاری موارد جنایات طالبان را که بر سر شهروندان بی‌گناه کشور آورده‌اند، نادیده گرفت و اعلام کرد که هیچ منبع موثقی وجود ندارد که تأیید کند این جنایات را گروه طالبان انجام داده است.
آیا این سخنان از برافراشتنِ بیرق و لوحۀ امارت اسلامی، ناچیزتر به نظر می‌رسند؟ بدون شک خیر و این سخنان پیش درآمدِ آن چیزی هستند که در دوحه پایتخت قطر، صورت عملی و بیرونی یافت.
آقای کرزی گام‌های نخستین را در جهت هویت‌سازی برای گروه طالبان برداشت و آن‌گاه کشورهای دیگر بر مبنای منافعِ خود چند گام از آقای کرزی جلو رفتند. اما آقای کرزی از آن‌جایی که از آن هدف‌های اصلی‌یی که می‌خواهد در جنگِ قدرت در افغانستان به آن‌ها برسد، خود را دور حس کرد، آن‌همه واویلا و سروصدا را به‌راه انداخت.
هدف‌هایی که آقای کرزی می‌خواهد به آن‌ها برسد، چند موردِ بسیار ناچیز است: یک، عدم برگزاری انتخابات و تمدید دورۀ فعلی حکومت شکست‌خورده‌اش به وسیلۀ یک لویه جرگۀ غیرمشروع سنتی؛ دوم، مدیریت گفت‌وگوهای صلح با اجندا و برنامه‌هایی که خودش آن‌ها را اصلح می‌داند؛ و سوم، ادامۀ کمک‌های اقتصادی جامعۀ جهانی به افغانستان بدون هرگونه نظارت ملی و بین‌المللی.
در همین حال، امریکایی‌ها نیز ظاهراً از این بازی‌ها خسته به نظر می‌رسند و با حربه‌هایی که در اختیار دارند، تلاش می‌کنند که آقای کرزی را وادار به تمکین در برابر خواسته‌های خود کنند.
بحث خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ و نشان دادنِ بی‌علاقه‌گی نسبت به امضای توافق‌نامۀ امنیتی، از این‌گونه حربه‌ها می‌توانند باشند که در برابر بازی‌های ارگ از سوی امریکایی‌ها به کار گرفته می‌شوند.
اما نکتۀ مهم در این میان، منافع کشور و مردمِ افغانستان است که متأسفانه هم از سوی ارگ‌نشینان و هم از سوی متحدان بین‌المللی کشور، به گرو گرفته می‌شود.
افغانستان در سال ۲۰۱۴ برای این‌که بتواند روند فعلی سیاسی را حفظ کند، به چند مورد اساسی نیاز دارد که بدون آن‌ها احتمال برگشتِ آن به گذشتۀ تاریک دور از انتظار نمی‌نماید. افغانستان برای این‌که بتواند هم‌چنان به عنوان کشوری با ارزش‌های مردم‌سالارانه باقی بماند، نیاز به برگزاری انتخاباتِ شفاف و عادلانه دارد که بتواند انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را از حکومت فاسد فعلی به یک حکومت پاسخ‌گو و مورد اعتماد مردم ضمانت کند. اگر در چیدمان قدرت در سال ۲۰۱۴ تغییری رونما نشود، هرگونه گزینه و برنامۀ دیگر که بخواهد جایگزین انتخاباتِ سالم و شفاف شود، افغانستان را به پرتگاه نابودی خواهد کشاند.
این هشدار، بسیار دقیق و از روی محاسباتِ عقلانی و شرایط بحرانی کشور است. جامعۀ جهانی و نیروهای سیاسی موجود در کشور، باید به دور یک طرح کلانِ ملی جمع شوند و با درایت سیاسی، آیندۀ کشور را مدیریت کنند. در این رابطه، داشتن انتظار از حکومت فعلی که اقدامی از روی خرد سیاسی انجام دهد، بدون شک انتظاری عبث و به دور از واقعیت می‌تواند باشد. گروه حاکم فعلی، منافع خود را در انارشی و ادامۀ جنگ در کشور می‌بیند و به همین دلیل نمی‌خواهد به هیچ‌گونه طرح سازندۀ ملی که افغانستان را از بحران فعلی نجات دهد، پاسخِ مثبت ارایه کند.
موضوع دوم که در سال ۲۰۱۴ می‌تواند حایز اهمیت باشد، تأمین صلح در افغانستان با توجه به متغیرهای داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی آن است.
در این خصوص نیاز است که با طرحِ یک برنامۀ مدون و هماهنگ ملی و جهانی، نیروهای امنیتی کشور در همکاری با نیروهای بین‌المللی، سیطرۀ حاکمیت قانون را در تمام ساحات کشور تحکیم بخشند و با استفاده از مکانیزم قابل قبول و قاطع، به مذاکرات صلح آغاز کنند. در چنین فضایی است که امنیت و عدالت توامان در کشور به‌وجود می‌آید و نگرانی‌ها نسبت به آیندۀ نامعلوم کاهش می‌پذیرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.