احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۳ جوزا ۱۳۹۴
احمـد عمران
۱ـ انگلیسی، زبان رسمی ارگ!
چند روز پیش رییسجمهور غنی در اجلاسِ گروه بینالمللی تماس که در محور اقتصاد و امنیت در ارگ ریاستجمهوری برگزار شد، سخنرانی مفصل و مبسوطی ایراد کرد. این سخنرانی به دلیلِ حضور مهمانانِ خارجی، کلاً به زبان انگلیسی ارایه شد. شاید فضای اجلاس حکم میکرد که رییسجمهوری سخنرانیِ خود را به زبان انگلیسی ایراد کند. اما این موضوع میتواند تبعاتِ ناخوشایند و بعضاً تخریشکنندهیی را بهوجود آورد.
در قانون اساسی کشور، زبانهای دری (فارسی) و پشتو به عنوان زبانهای رسمیِ افغانستان معرفی شدهاند. این موضوع به این معنا میتواند باشد که تمام شهروندانِ کشور از این دو زبان به یکسان میتوانند در محاورات و مکاتباتِ روزمرۀ خود استفاده کنند و به هدفِ افهام و تفهیم میانِ خود از آنها سود بجویند. البته در قانون اساسی همچنین گفته شده که دیگر زبانهای کشور نیز مورد احترام قرار دارند و دولت برای غنای آنها تلاش میکند. اما در قانون اساسی افغانستان از زبان انگلیسی به عنوان یکی از زبانهای رسمیِ کشور یاد نشده است.
شاید برخیها بگویند که زبان وسیلۀ افهام و تفهیم است و هیچگونه برترییی در این مورد وجود ندارد. به ویژه در جهان معاصر که فناوری و دانش با زبان انگلیسی پیوند تنگاتنگ یافته است. در همین حال، شاید برخیها بازهم استدلال کنند که به دلیل رابطۀ افغانستان با کشورهای خارجی، ضرورت سخن گفتن در یک جمع به زبان انگلیسی زیاد هم غیرمعمول نمینماید. اما یک نکته را نباید فراموش کرد که زبان، کارکردهای ویژهیی دارد و تنها وسیلۀ افهام و تفهیم نیست. زبان به گفتۀ مارتین هایدگر، خانۀ انسان است. زبان هویت و شخصیتِ انسانها و ملتهاست. اگر چنین نمیبود، چرا اینهمه بر زبان مادری و نگهداشتِ زبانهای بومی تأکید میرود؟
زبان نشان میدهد که از کجاییم و ارزشهای ما چیست. وقتی رییسجمهوریِ یک کشور در مراسم رسمی، آنهم در کشور خودش، نسبت به زبانهای رسمی چنین برخورد میکند، آنگاه چه انتظاری میتوان از دیگران داشت؟… همۀ روسای جمهورِ کشورهای جهان به چندین زبان تسلط دارند، اما در مراسم رسمی، همواره از زبان ملی کشورِ خود استفاده میکنند. رییس جمهوری فرانسه چندی پیش، طی فرمانی از تمام اراکینِ این کشور خواست که در خارج و داخل فرانسه، در همۀ مجالسِ رسمی حتماً باید به زبان فرانسه سخن بگویند. آیا این به معنای آن بود که مقامهای فرانسه زبان انگلیسی نمیفهمند؟
مقامهای کشور ما شاید بهزور بتوانند به یک یا دو زبانِ خارجی صحبت کنند، اما دیگران چندین زبان خارجی و از جمله انگلیسی را مثل آب خوردن بلد اند. انگلا مرکل نخستوزیر آلمان و ولادیمیر پوتین رییسجمهوری روسیه بهخوبی به زبانهای اروپایی تسلط دارند ولی هرگز دیده نشده که در مراسم رسمی چه در داخل کشورِ خود و چه در بیرون از آن، به زبانهایی غیر از زبان رسمی و ملی کشورِ خود سخنرانی کنند. سخنرانی به زبانهای بیگانه در مراسم رسمی برای مقامهای این کشور به معنای اهانت به زبانهای ملیشان است. اما رییس جمهوریِ ما برای شیرینکاری هم که شده، نمیخواهد از زبانهای رسمی کشورِ خود که از آن نمایندهگی میکند، سخن بگوید.
مگر سخن گفتن به زبان شیرینِ فارسی یا پشتو، قدر و منزلتِ رییسجمهوری را کم میسازد؟!
بدون شک پاسخ منفی است. آقای غنی با سخنرانی به یکی از زبانهای رسمی، میتوانست اهمیتِ این زبانها را نشان دهد. اما او عملاً به زبانهای رسمیِ کشور توهین روا داشت. آیا او سوگند نخورده بود که برای حفظ ارزشهای ملی تلاش میکند؟ چرا برای آقای غنی زبانهای رسمیِ کشور جزوِ ارزشها به شمار نمیروند؟ این بیاحترامی به یک کشور و مردمِ آن است و آقای غنی این بیاحترامی را در برابرِ چشم همه انجام داد. باید از چنین وضعیتی جلوگیری شود و دستکم مجلس نمایندهگانِ کشور با تصویب لایحه یا قانونی، اجازه ندهد که مقامهای بلندپایۀ کشور در مراسم رسمی، به زبانهای بیگانه سخن بگویند.
این موضوع البته به هیچ صورت به معنای کم بها دادن به زبانهای مهمِ دنیا نیست. خوب است همه به یکی از زبانهای مهمِ جهان تسلط داشته باشم، ولی پایگاه اصلیِ ما زبانهای رسمی کشور ما باشد.
آقای غنی باید نسبت به این عملکرد خود از مردم عذرخواهی کند؛ زیرا او آگاهانه و یا ناآگاهانه به ارزشهای ملیِ کشور خود اهانت روا داشته است. همین حالا، افتِ عجیبی در زبانهای رسمی و غیررسمیِ کشورِ ما به چشم میخورد که دلیل آن اینگونه بیمهریها نسبت به زبانهای رایج در کشور است. گویشورانِ ما بیمهابا در مکالماتِ روزمرۀشان بدون دلیل و امر موجه، از واژهگان خارجی استفاده میکنند و این موضوع را نشانۀ فرهیختهگی خود میدانند و به آن مباهات میورزند، در حالی که چنین روحیهیی میتواند سلامتِ زبانهای ما را خدشهدار سازد.
بیایید زبانهای خود را پاس بداریم و به آنها احترام قایل شویم تا دیگران نیز به ما و ارزشهای ما احترام بگذارندـ آنهم وقتی که از ارگ ریاستجمهوری به عنوان پایگاه قدرت سیاسی کشور حرف میزنیم.
۲ـ سگرت کشیدن در ارگ
چند روز پیش برای یک دیدارِ خودمانی به ارگ ریاستجمهوری رفته بودم. چیزی که مایۀ تعجب و حیرتم شد، کشیدن سگرت در ملای عام در مقر سیاسی کشور بود. بسیاری از کارمندان و محافظان ارگ در حال چکر زدن در ارگ ریاست جمهوری به کشیدن سگرت مشغول بودند. من به میزبانم به شوخی گفتم: «وقتی در ارگ ریاست جمهوری چنین فضایی جریان دارد، از دیگران چه انتظاری میتوان داشت؟» گفتم باید کاری کرد که این فرهنگ لااقل از ارگ بیرون شود و تعزیراتی بهوجود آید تا در محوطۀ ارگ کسی نتواند سگرت دود کند. وقتی دولت طی فرمانی کشیدنِ سگرت را در اماکن عمومی و در ادارات دولتی منع کرده، چرا این فرمان در ارگ ریاست جمهوری به اجرا گذاشته نمیشود؟
سوءمدیریت این نیست که رییس جمهوری اوضاع کشور را کنترل کرده نمیتواند، بل این هم هست که او از چهارطرفِ خود حتا در محدودۀ ارگ که محل کار و زندهگیاش است، خبر ندارد!
Comments are closed.