- ۲۰ اسد ۱۳۹۲
کمتر از هشت ماه دیگر به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال آینده باقی مانده است و در آستانۀ این رویداد بزرگ تاریخی که به باور بسیاری از تحلیلگران سرنوشت سیاسی آینده کشور به آن بستهگی تنگاتنگ دارد شاهد افزایش بیسابقه یی ناامنیها در سراسر افغانستان هستیم. در کنار این که مخالفان مسلح به گونۀ سرسامآوری در مناطق مختلف کشور جا بهجا شدهاند، بر حملات انتحاری و بمبگذاریهای شان نیز افزوده شده است. هدف اکثر حملات روزهای اخیر مخالفان مسلح که در صدر آنها طالبان قرار دارند، نیروهای امنیتی، مقامهای محلی و شهروندان عادی کشور بودهاند. این حملات نشان میدهند که مخالفان مسلح برنامههای مشخصی برای برهم زدن هرچه بیشتر امنیت در یک جغرافیای بزرگتر را دارند. گزارشها از غرب و شمال کشو حاکی از آن اند که در مناطق مختلفی که پیش از این مناطق امن خوانده میشدند حضور مخالفان مسلح به شدت گسترش یافته است. برخی گزارشها از هرات در غرب کشور نشان میدهند که مخالفان مسلح تا پشت دروازههای این شهر جا به جا شدهاند. در همین حال از شمال کشور و ولایاتی نظیر کندوز، سرپل، جوزجان و فاریاب نیز گزارشهای مشابه به گوش میرسد. آیا افزایش و گسترش تحرکات نظامی مخالفان مسلح یک امر طبیعی است و یا این که این گروهها به گونه سازمانیافته میخواهند که در راه برگزاری انتخابات مشکلاتی را به وجود آورند. انتخابات زمانی میتواند برگزار شود که اکثر مناطق کشور حداقل از امنیت نسبی برخوردار باشند. در نبود امنیت یکی از مولفههای اصلی انتخابات که فراگیر بودن آن است زیر سوال میرود و حتا احتمال آن وجود دارد که به تمسک به همین مساله انتخابات در کشور به چالش رو به رو شود. در موجودیت ناامنی دو اتفاق بسیار خطرناک امکان بروز مییابد. نخست این که در چنین مناطقی اصلاً انتخابات برگزار نشود و این موضوع بدون شک سلامت انتخابات را تهدید میکند و دوم این که در موجودیت ناامنی گروههای مشخصی میتوانند به نفع خود استفاده کنند و در مناطق ناامن با دست باز به مهندسی انتخابات اقدام کنند. آیا در سال ۲۰۰۹ چنین اتفاقی نیفتاد و در مناطق ناامن آقای کرزی به نفع خود صندوقها را پرنکرد؟ چنین تهدیدی در مورد انتخابات آینده هم وجود دارد و از حالا باید تدابیر لازم برای کاهش آن در نظر گرفته شود. از جانب دیگر این موضوع را هم باید خاطرنشان کرد که ایجاد و گسترش ناامنی در همه حالات به نفع تیم فعلی و آقای کرزی تمام میشود و اگر در نیروهای امنیتی کشور اراده لازم برای مهار ناامنیها دیده نمیشود دلیل آن روشن است، چون سرفرمانده اعلای نیروهای مسلح چنین ارادهیی ندارد. آقای کرزی به هرحال تلاش دارد که در انتخابات آینده نفوذ و قدرت خود را حفظ کند. این قدرت میتواند با حمایت از فرد مشخصی صورت گیرد که بدون شک شرایط ناامن برای مهندسی آرا کارساز است و از جانب دیگر ناامنی میتواند این وضعیت را هم به وجود آورد که اصلاً دولت خلاف وعدههای فعلی خود از خیر برگزاری انتخابات در کشور بگذرد و دوره کاری گروه فعلی را برای چند سال دیگر تمدید کند. این وضعیت برای آقای کرزی به عنوان وضعیت ایدآل پنداشته میشود و شاید یکی از دلایل افزایش ناامنیها در این هدف پنهان باشد. همان برنامهییکه از چند روز پیش در سخنان توریالی ویسا والی قندهار که از افراد وابسته به آقای کرزی است، مطرح شد. افزایش ناامنیها چه از سوی نیروهای جنگ طالب و مخالف صورت گیرد و چه دستهای در داخل نظام به همکاری و همیاری آنها برخاسته باشند، مقصر اصلی تنها رییسجمهوری میتواند باشد. آقای کرزی به عنوان سکاندار اصلی نظام و تدوین کننده سیاستهای آن در یک دهه گذشته نتوانست شرایطی را فراهم کند که حداقل مردم در فضای امن تنفس کنند. با چنین کارنامه سیاهی حالا مشخص نیست که چرا آقای کرزی بازهم به قدرت فکر میکند و تلاش دارد که آن را در اختیار داشته باشد؟ شاید به این سوال شخص آقای کرزی پاسخ داده باشد. او در سال ۲۰۰۹ در هنگامی که میخواست نامزدی اش را برای انتخابات افتخار آمیز آن سال اعلام کند به گونه روشن قصد اصلی خود برای بقا و ماندن در قدرت بیان کرد. آقای کرزی در آن سال گفت که « قدرت شیرین است و به این سادهگی از آن چشم نمیپوشم.» واقعاً قدرت شیرین است ولی مهم این است که قدرت را برای چه هدفی میخواهیم داشته باشیم. آقای کرزی هدف خود را از داشتن قدرت سیاسی بیان کرده است. او قدرت سیاسی را برای خدمت گذاری به افغانستان و مردم آن برنگزیده است. او همچون حاکمان دیکتاتور قدرت را برای قدرت میخواهد. او مقهور قدرت شده و به همین دلیل جاذبه قدرت دیگر در او به این آسانی کاهش نمییابد. آقای کرزی عشق به قدرت دارد و به همین دلیل هر آن چه که به فکر کسی میتواند خطور کند و یا نکند از سوی او امکان پذیر است، که برای در دست داشتن قدرت انجام دهد.
Comments are closed.