احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





پایان برادری کرزی با طالبان یا فریبِ مردم؟

- ۱۱ سنبله ۱۳۹۱

معین‌ فرزاد
هفده تن از مردم بی‌گناه در ولایت هلمند توسط طالبان سر بریده شدند. این رویداد نه تنها با خشم تمام هموطنان در سرتاسر کشور مواجه شد؛ بل تقبیح جامعه‌ جهانی، نهادهای مدنیِ داخلی و خارجی و حقوق بشر افغانستان را به دنبال داشت.
هفته گذشته، طالبان هفده تن افراد بی‌گناه را در منطقه شاه‌کاریز ولسوالی کجکی ولایت هلمند از منازل‌شان بیرون آورده و به‌شکل حیوانی آن‌ها را سر بریدند و سپس اجسادشان را به رگبار بستند. هنوز به گونه دقیق معلوم نیست که طالبان این عمل را روی چه انگیزه‌یی صورت داده‌اند. اما برخی از خبرگزاری‌ها گزارش کرده‌اند که این افراد به‌دلیل شرکت در مراسم آوازخوانی و همکاری با دولت، کشته شده‌اند.
در همین حال، دفتر مطبوعاتی مقام ولایت هلمند، با نشر اعلامیه‎یی گفته است که  افراد کشته شده در نتیجه اختلاف دو فرمانده طالبان به نام‌های ملا سیدگل و ملا ولی‌محمد سر بریده شده‌اند. در این اعلامیه آمده است که این رویداد پس از افشای روابط نامشروع دو تن از فرماندهان طالب با یک زن صورت گرفته است.
مقام‌های امنیتی نیز گزارش‌های ضد و نقیضی را از این جنایت ارایه کرده‌اند. با این حساب، هنوز دقیقاً مشخص نیست که این افراد به چه دلیلی به قتل رسیده‌اند. اما در هر صورت، قتل دسته‌جمعی آن‌هم به بی‌رحمانه‌ترین روش، هیچ‌گونه توجیه دینی، عقلانی و منطقی‌یی را برنمی‌تابد و همین کافی‌ست تا آقای رییس‌جمهور به دوستی و برادری با طالبان پایان دهد.
هرچند طالبان به گونه پراکنده، روزانه در هر گوشه کشور جنایت‌های نابخشودنی‌یی را مرتکب می‌شوند؛ اما در بسیاری از موارد، جنایات آن‌ها از دید رسانه‌ها پنهان می‌ماند و یا هم دست‌کم گرفته می‌شود. اما چیزی ‌که در پیوند به جنایت اخیر آن‌ها بسیار مهم به نظر می‌رسد، این است که رییس‌جمهور به دنبال این حادثه وحشت‌ناک در ولایت هلمند، برای نخستین‌بار انگشت انتقادش را به سمت برادران ناراضی‌اش نشانه رفت و با نشر اعلامیه‌یی، کشته ‌شدنِ هفده غیر نظامی توسط طالبان را مخالف احکام شریعت، و جنایتی بزرگ و نابخشودنی دانست و عملکرد آنان را به‌شدت محکوم کرد.
اظهارات پسین آقای کرزی، پرسش‌های تازه‌یی را به وجود آورده ‌است. زیرا وی در ده‌سال گذشته همواره به نحوی نماینده و حامیِ طالبان بوده و هربار با اظهارات غیرمسوولانه و جانبدارانه خویش، طالبان را «برادر ناراضی» خوانده است. حتا او در چندین رویداد مهم مثل ترور برادرش احمد ولی کرزی، شهادت استاد ربانی و فاجعه خونین تخار نیز  که طالبان مسوولیت عمل تخریبی و تروریستی‌شان را به عهده گرفتند، بازهم آن‌ها را «برادر» خواند و این حوادث ناگوار را به دشمنان مردم افغانستان نسبت ‌داد.
از این‌رو، اگر وی در ابراز نظر اخیرِ خویش صادق باشد، باید روی دو دلیل عمده، با نشر این اعلامیه‌، پایان برادری‌اش  با طالبان را اعلام کرده باشد.
یک: آقای کرزی به منظور مصالحه با طالبان و آوردنِ شماری از آنان به چوکات دولت، تمام تلاش و تقلای خود را کرد، اما هیچ نتیجه‌یی نگرفت؛ از این‌رو باید به این نتیجه رسیده باشد که این گروه با برنامه‌ها، طرز فکر و اندیشه وی سازگار نمی‌باشد. این اعلامیه می‌تواند نقطه پایانی بر این برادری باشد؛ زیرا بر اثر ساده‌انگاری‌ها و تکرار واژه «برادران ناراضی» از سوی رییس جمهور، طی این سال‌ها قربان‌های کلانی را داده‌ایم.
دو: برخی از افراد وابسته به طالبان، حزب اسلامی و پاکستان، در داخل ارگ ریاست‌جمهوری با مشوره‌های غلط خویش می‌خواهند از رییس جمهور، شاه‌شجاعی دیگر بسازند. آقای کرزی به پشتوانه سال‌ها تجربه حکومت‌داری خویش، باید این نکته را درک کرده باشد. چنان‌که خودِ وی باری گفته بود: طالبان یک پروژه خارجی با رویکردی افغانی‌ست و پشت سر آن، دست‌ها و بازی‌های کلان استخباراتی قرار دارد. بر این اساس نیز، این اعلامیه می‌تواند پایان برادریِ او با طالبان باشد.
حقیقت این است که هرچه آقای کرزی زیر نام پروسه صلح، به طالبان ناله و التماس کرد، جز ترور، خلقِ فاجعه‌های خونین و کشته شدنِ مهم‌ترین مهره‌هایی که او را در طول بیش از ده‌سال حکومت‌داری‌اش حمایت کردند، چیزی عایدش نشد. بنابراین، اگر رییس جمهور شخصی سالم، صادق و بادرایت است و ریگی به کفش ندارد، بیش از این نباید به این دوستی و برادریِ یک‌جانبه و میهن‌تباه‌کن ادامه دهد.
اما به رغمِ آن‌چه گفته شد و انتظار می‌رود، شماری از آگاهان می‌گویند طی دهه‌یی که گذشت، ده‌ها شخصیت ملی و نخبه کشور توسط طالبانی که رییس‌جمهور آن‌ها را برادر خوانده‌ است، به قتل رسیده‌اند. آنان می‌گویند آقای کرزی فقط به گونه لفظی و ظاهری و یا از سرِ ناچاری، با طالبان مخالفت می‌کند؛ از همین‌رو، سخنان اخیرش در پیوند به سر بریده شدنِ هفده‌تن از شهروندان ولایت هلمند را نیز می‌توان این‌گونه تعبیر کرد. یعنی آقای رییس جمهور این‌بار هم به هدف فروکاستن از خشم مردم نسبت به این عمل وحشیانه و اعتراض محتملِ آن‌ها به سیاست صلح وی با طالبان، این کار طالبان را «جنایتی نابخشونی» خوانده؛ اما پس از چندی، دوباره به راه باطل خویش (برادری با طالبان) ادامه می‌دهد.
بر بنیاد برخی از روایت‌ها، رییس‌جمهور در انتخابات آینده به‌شدت نیازمند کمک طالبان و حزب اسلامی می‌باشد. از این‌رو، ‌دور از تصور نیست که او به نحوی بخواهد این گروه‌ها و شخصیت‌های وابسته به آن‌ها را دور خود جمع آورد و یک چتر حمایتیِ قومیِ کلان را ایجاد نماید تا بدین ترتیب، در کارزار انتخابات پیشِ رو فرد مورد حمایتِ خویش را پیروز از میدان به‌در آورد. تقرر احتمالی کریم خرم به عنوان رییس کمیسیون انتخابات نیز می‌تواند دال بر این مدعا باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.