آبـروی تاریخ

گزارشگر:عبدالهادی ایوبی، شاعر - ۱۷ سنبله ۱۳۹۲

روح شما را قاب می‌کنم، خون تانرا در میان آفتاب و ستاره‌ها و سکوی کوه‌های بلند می‌برم و تابوت‌های‌تان را در دریاچه‌های سرود روانه می‌کنم.

شما در انتهای عشق صف بسته‌اید، یادتان بخیر، یاد پاشنه‌هایی که هر گام‌تان صدای آزادی و عزت را سر می‌داد بخیر، یاد تابوت‌های بخیر که شما را بغل کرده است و دست و روی شما را بوسه می‌زنند، یاد آن کوه سر بلند، یاد آن شاخچه‌های سر بکف و آن شگوفه‌های سفیدگونه، که روی آب‌های دریا راه می‌رفتند و تبسم به لب داشتند بخیر، یاد آن صخره‌ها و سبزه‌ها و گلهای لاله بخیر که در دشت‌های سرگردان گام‌های شما را بدرقه می‌کردند و موج‌های از خاطرات شما را با گل‌های بهشتی در میان می‌گذاشتند.
تمام مرثیه‌های عزت را شما سروده‌اید، تمام دغدغه های زنده گی را شما سر کشیده اید و تمام کلمه‌ها و ناگفته های لبخندها را شما دویده اید.
شما از درختان بلوط، صنوبر و خرما، هزاران خاطره داشته اید، شما از آب‌های سرد کاریزها که وضو می‌گرفتید دردهای تان را قسمت کرده اید و رازهای تانرا به پروردگار تان در میان گذشته اید و به آخرین تپه‌های خدا رسیده اید، هزاران قصه دارید، کسانی که در کنار شما نشسته اند فرشتگان اند، کسانی که برگلوی تشنه‌تان آب می‌ریزند، فرشته گان اند، آنانی که زخم‌های تان را التیام می‌بخشند فرشته گان اند و تحفه‌های هستید که به پیشگاه پروردگار پیشکش می‌کنند.
شهید آبروی تاریخ است، شهید عصارۀ عزت و افتخار یک سرزمین است، شهیدان چهره‌های درخشان و آفتابی پاک اند که آخرین نفس‌های شان به‌‍سوی عرش خدا به پرواز می‌آیند.
من از شهیدان راه آزادی، از قافله‌سالار شهدای تاریخ معاصر افغانستان احمدشاه مسعود قهرمان ملی که با عروج‌اش رگ‌های کابل را زحمی، اشک‌های هندوکش را جاری و بغض‌های پامیر را در سرزمین سرخ آزاده گان سر شار از انبار قصه‌ها و ناگفتنی‌های کرد، می‌نویسم که هر بار با حکایتش عجب دل تنگ می‌شود سرزمین سرخ افغانستان و چه وحشت ناک گردن فراز می‌شود در میان دره‌ها و سنگرهای مجاهدین با چراغ های شان حکایت های از صحابه‌های کرام را تمثیل می‌کردند.
آه آزادی
مسعود را شهید
ماندیلا را پیر کردی
آزادی و مسعود دو پدیدۀ‌ همگام و همزاد هستند که با همۀ زیبایی‌ها، طهارت و قداست‌اش انس گرفته بودند، مبارزات و قهرمانی‌های یکنواخت و حس خستگی ناپذیر، مسولیت پذیری و تعهد و تخصص از برآیند کارکرد مردان بزرگ بوده و این شاخصه از جمله دریافت‌های اند که در طول مبازرات معنی، غرور و جان می‌دهد و بدون شک شهدای ما در طول تاریخ سبز روئیده اند و سرخ چیده شده اند.
وقتی از عشق مقاومت بی‌خبر بودیم
مسعود …
شمع‌های جهاد را روشن می‌کرد
احمدشاه مسعود و یاران مبارزش شمع‌هایی اند که خانه‌های تاریک نسل‌های بعد را با رشادت‌ها و جانبازی های‌شان روشن خواهند کرد و مثل آب روان در قلب افغانستان خروشان خواهند بود.
کوه‌ها دلتنگ
در نبود
مسعود
…………….قهرمان را مثل آب روان دوست دارم
با درود: هادی ایوبی کابل

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.