احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۹ سنبله ۱۳۹۲
احمدشاه مسعود در دوران جهاد، نیروهای مجاهدین را در سه گونه قطعه و دسته نظامی تقسیمبندی کرد:
۱ ـ قطعات محلی
۲ ـ قطعات متحرک
۳ ـ قطعات مرکزی
در حالی که هرسه قطعه مذکور تحت تعلیمات نظامی و سیاسی اعتقادی قرار میگرفتند، اما زمان و محتوای تعلیمات برای این قطعات متفاوت بود. تعلیمات سیاسی اعتقادی شامل تربیه و تعلیم اسلامی و فهم انگیزهها و عوامل جهاد و مقاومت بود که مجاهد به صورت آگاهانه به سوی معرکه نبرد برود. قطعات متحرک و مرکزی بیشتر از قطعات محلی تحت تعلیم و تربیه قرار میگرفتند و نیروهای اصلی رزمی را در جنگ و عملیات محاربوی تشکیل میدادند. قطعات در جریان تعلیم و عملیات نظامی، مکلف به پوشیدن لباس نظامی متشکل از دریشی خاکستری یا سبزرنگ و کلاه پکول بودند.
احمدشاه مسعود در تمام دورههای جهاد و مقاومت، به مشارکت همهگانی و بسیج عمومی مردم وارایه خدمات اجتماعی توجه جدی مبذول داشت. او برای اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، زمینه کار و فعالیت مساعد میکرد و آنها را در اداره محل و منطقه خود و کمک به جهاد سهیم میساخت. بدین منظور شوراهای مختلفی چون شورای علما، شورای ریشسفیدان، کمیتههای مختلف کاری در عرصههای گوناگون حیات اجتماعی تشکیل داد. مسعود در عقب جبهه نبرد، ارایه خدمات اجتماعی به مردم همچون اعمار و تأسیس مکاتب، کلینیکهای صحی، جادهسازی و ترمیم جادهها و پلها، انجام امور فرهنگی، اداره منطقه و تأمین امنیت را هرگز فراموش نکرد.
احمدشاه مسعود در دوره اشغال شوروی ده حمله نیروهای مشترک شوروی و حکومت حزب دموکراتیک خلق را در وادی پنجشیر دفع کرد. این حملات که هر بار برای تسخیر پنجشیر و نابودی مسعود و نیروهایش برنامهریزی شد، برخلاف، در اثر مقاومت و فرماندهی مبتکرانه و دقیق مسعود، به تقویت و شهرت او انجامید.
شورویها بعد از حمله ششم در سرطان ۱۳۶۱، به احمدشاه مسعود پیشنهاد آتشبس دادند. مسعود بعد از بررسی و مشورتهای لازم و مذاکرات متعدد با نمایندهگان شوروی که در آن نقشی به حکومت حزب دموکراتیک خلق قایل نشد، معاهده آتشبس را با جنرالان شوروی امضا کرد. اعتبار معاهده آتشبس بعد از یک سال تمدید که شامل سراسر وادی پنجشیر و ولسوالی اندراب در شمال میگردید، تا کمتر از دو سال ادامه یافت. احمدشاه مسعود در این مدت به اهداف مهم هماهنگسازی مجاهدین در داخل کشور و گسترش پایگاه جنگ و مقاومت که در دسترسی به آن معاهده آتشبس را امضا کرده بود، دست یافت. او در حالی که به جنگ علیه قوای شوروی همچنان در مناطق بیرون از پنجشیر و خارج از محدوده آتشبس ادامه داد، «شورای نظار» را به مثابۀ یک تشکّل واحد فراقومی و فراگروهی مجاهدین بهوجود آورد تا جهاد مسلحانه و مقاومت را در برابر اشغال شوروی، به نتیجه و کمال مطلوب برساند. وی در اولین گام، فرماندهان و مسوولان جمعیت اسلامی ولایات پروان، کاپیسا، کابل، بغلان، کندز، بدخشان و تخار را به تاریخ پانزدهم قوس ۱۳۶۲ در منطقه شرشر اشکمش ولایت تخار گردهم آورد و اساس تشکّل نظامی ـ سیاسی شورای نظار را گذاشت. در این اجلاس تأسیس و گسترش مناطق پایگاهی، مورد تصویب قرار گرفت و پس از آن، چهار پایگاه منظم عملیاتی و نظامی را در ولسوالیهای خوست و فرنگ بغلان، فرخار و اشکمش تخار و کشم بدخشان ایجاد کرد. با ایجاد این پایگاهها به کمیت و کیفیت نیروهای خود افزود و قوای شوروی را در یک منطقه وسیع کوهستانی درگیر جنگ ساخت.
احمدشاه مسعود بعد از اولین اجلاس فرماندهان جهاد و تأسیس شورای نظار، به جلسات رسمی شورای مذکور ادامه داد و مبنای کار و فعالیتِ خود را در تمام عرصهها بر سیستم شورا و مشورت میان فرماندهان و مسوولان بنا نهاد. او تا سقوط رژیم حزب دموکراتیک خلق در ثور ۱۳۷۱، پنج بار دیگر جلسات رسمی اعضای شورای نظار را دایر کرد. در این اجلاس، تصامیم مختلفی در مورد گسترش مناطق پایگاهی، گسترش قلمرو شورای نظار به ولایات شرقی، تصرف مراکز نظامی و گارنیزیونهای رژیم در مناطق کوهستانی اطراف شهرها و… گرفته شد.
یکی از شگفتیهای ابتکار احمدشاه مسعود در دوران جهاد، تخلیه وادی پنجشیر از مردم و عقبنشینی نیروهای او در حمل ۱۳۶۳ قبل از هجوم هفتم قوای شوروی از این وادی بود. خروج داوطلبانه مردم از خانه و زادگاهشان، میزان نفوذ و محبوبیتِ مسعود را نزد مردم به نمایش گذاشت. احمدشاه مسعود با این تدبیر، هم مردم را از ضربات و تلفات سنگین و مهلک، و هم نیروهای خود را از سرکوبی و نابودی یورش هفتم قوای شوروی به پنجشیر که با دقت و مهارت در مسکو طرح شده بود، نجات داد. حمله هفتم شورویها در حمل ۱۳۶۳، از بزرگترین حملات قوای شوروی در پنجشیر و همچنان از بزرگترین حملات آنها در طول اشغال به یکی از مناطق کشور بود. عقبنشینی قبل از این حمله تا آخرین فرصت به گونهیی برنامهریزی گردید که ارتش سرخ و کی.جی.بی نتوانستند از آن آگاه شوند. قوای شوروی و حکومت حزب دموکراتیک خلق بعد از ویرانی خانههای خالی از سکنه، به برپایی قرارگاهها و مراکز نظامی پرداختند. اما با بازگشت مجاهدین و شروع عملیات نظامی در تابستان همان سال، مراکز نظامی تا سالهای دیگر بهتدریج به تصرف مجاهدین درآمدند.
پس ازحمله هفتم، از شدت و گستردهگی حملات قوای شوروی در پنجشیر کاسته شد. از یکسو فشار و سنگینی آتش جنگِ ارتش سرخ که تا قبل از آن در پنجشیر متمرکز گردیده بود، به پایگاههای جدید و مناطق بیرون از آن تقسیم شد و از جانب دیگر، تاکتیک آنها در نحوه حمله و یورش که به شکل کلاسیک با بمباران شدید هوایی و آتش سنگین قوای راکت و توپخانه و سپس پیشروی قوای پیاده و زرهی صورت میگرفت، تغییر یافت. حملات جدید شورویها به صورت ناگهانی و با فرود نیروهای پیاده به وسیله دهها و صدها چرخبال (هلیکوپتر) انجام مییافت. نیروهای شوروی و رژیم مورد حمایتشان در کابل، چندبار خواستند تا با اینگونه یورشهای ناگهانی، اقدام به دستگیری و یا نابودی احمدشاه مسعود نمایند؛ اما هرگز تلاششان به نتیجه نرسید. مسعود بعد از حمله هفتم اکثراً در پایگاههای جدید در شمال کشور بهسر برد و در تقویت و گسترش پایگاهها و هماهنگی بیشترِ مجاهدینِ سایر ولایات از طریق شورای نظار تلاش ورزید. او بعد از جلسه سوم شورای نظار در دلو ۱۳۶۴ که در آن به تصرف مراکز نظامی و گارنیزیونهای رژیم در اطراف شهرها توافق به عمل آمد، به عملیاتهای منظم و مهمی در ولایات شمال شرقی کشور پرداخت. وی با تصرف گارنیزیون فرخار در اسد ۱۳۶۵، گارنیزیون نهرین در عقرب ۱۳۶۵، گارنیزیون کلفگان در سرطان ۱۳۶۶، گارنیزیون کران و منجان در عقرب ۱۳۶۶ و گارنیزیون بورکه در قوس ۱۳۶۶، یک منطقه وسیع و بههم پیوسته کوهستانی را در شمال شرق بهدست آورد. او با تسلط بر این مناطق، ابتکار نظامی را از دشمن گرفت و برای وارد شدن به مرحله مهمِ تعرض استراتژیک در جنگ چریکی غرض تصرف شهرها، طرح ایجاد ارتش منظم را با گسترش و توسعه قطعات مرکزی متشکل از مجاهدین ولایات مختلف ریخت.
سالهای پس از خروج قوای شوروی
احمدشاه مسعود در جوزای ۱۳۶۷ که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد ارتش منظم را در رفتن به مرحله تعرض استراتژیک، مورد تحلیل و تأکید قرار داد. او هنوز گامهای نخست را با توسعه قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی غافلگیرکننده محسوب میشد؛ چون کار و برنامه او در مورد ایجاد ارتش و انجام تعرض استراتژیک غرض تصرف شهرها و سقوط حکومتِ مورد حمایت شورویها به انجام نرسیده بود. در حالی که احزاب مجاهدین و رهبرانشان در پشاور و منابع مختلف خارجی، از سقوط رژیم حزب دموکراتیک خلق در فردای خروج قوای شوروی سخن میگفتند، مسعود این ادعا و پیشبینی را غیرواقعی و قبل از وقت تلقی کرد. او اظهار داشت که سقوط رژیم حزب دموکراتیک خلق با تغییر و تحول وضعیت نظامی نیروهای مجاهدین، از حالت دفاع به تعرض میسر است. این امر، هماهنگی نیروها و ایجاد ارتش تعلیمدیده و منظم، اکمالات تسلیحاتی و لوژستیکی را میخواهد که دسترسی به آن را نه در چند هفته و چند ماه، بلکه در چند سال باید مورد توجه قرار داد. اما در بیرون از افغانستان که آی.اس.آی (استخبارات نظامی ارتش پاکستان) فعالیت محاربوی احزاب مجاهدین بهخصوص ولایات مرزی را تحت کنترول داشت، بدون توجه به نظریات مسعود، جنگ جلالآباد را در نیمه حوت ۱۳۶۷ بهراه انداخت؛ جنگی که به شکست مجاهدین انجامید و صحت دیدگاه احمدشاه مسعود را در هماهنگی و آماده شدنِ مجاهدین به مرحله تعرض استراتژیک نشان داد.
احمدشاه مسعود علیرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی.اس.آی و گلبدین حکمتیار ایجاد میشد، به تلاش خود در این مسیر چه در سالهای اشغال و چه در سالهای بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیونهایی که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را از تصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحله جدیدی که آن را «مرحله تعرض استراتژیک» میخواند، دست یافت. اما بعد از آن، تلاشهای حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که بهشدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند، در جلوگیری از فعالیت و برنامههای او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سیدجمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمدهیی در تضعیف مسعود و ناکامی برنامههای او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترکِ حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیبالله در کابل برداشته شد تا احمدشاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجامشده تصاحب قدرت قرار بگیرند.
احمدشاه مسعود که همچنان ایجاد ارتش و هماهنگی مجاهدین را در تصرفِ شهرها و سقوط رژیم، عامل مهم و اساسی میپنداشت، در خزان سال ۱۳۶۹ به جلسه شورای سراسری قوماندانان در شاهسلیم پیوست. او گردهمایی تعدادی از قوماندانان جهاد را در توضیح و اعلان نظریات و برنامههای خود، فرصتی خوبی تلقی کرد و سپس به پاکستان سفر نمود تا نظریات خود را به گوش رهبران احزاب مجاهدین و مقامات پاکستانی نیز برساند. وی در یک اجلاس علنی در مقر ریاست دولت موقت به رهبری صبغتالله مجددی در شهر پشاور، از رهبران احزاب مجاهدین و تفرقه میان آنها انتقاد شدید به عمل آورد و ضرورت هماهنگی مجاهدین و ایجاد ارتش منظم را در تصرف شهرها و سقوط رژیم مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او پس از چند روز گفتوگو و مذاکره در پاکستان در قوس ۱۳۶۹ دوباره به کشور برگشت و کار تعلیمات نخستین قطعات ارتشی را که از ده هزار نفر تشکیل شده بود، شدت بخشید.
پیشقدمی در سقوط حاکمیت حزب دموکراتیک خلق
احمدشاه مسعود در حالی که برنامههای خود را در ایجاد ارتش منظم و هماهنگی میان نیروهای مجاهدین در سالهای بعد از خروج قوای شوروی دنبال کرد، موضوع تضعیف و سقوط رژیم را از داخل نیز از یاد نبرد. خروج کامل قوای شوروی در دلو ۱۳۶۷، سپس فروپاشی امپراتوری شوروی و سقوط حاکمیت حزب کمونیست و به دنبال آن، کاهش و پایان یافتن کمکهای بیحساب مالی و نظامی مسکو به دولت حزب دموکراتیک خلق در کابل، نفاق و خصومتِ فزاینده جناحهای حزب مذکور در داخل حاکمیت، از عوامل زمینهساز تضعیف و سقوط رژیم از داخل محسوب میشد. و مسعود از تمام این زمینهها در سقوط حاکمیت حزب مذکور استفاده کرد. پس از خروج قوای شوروی، نظامیان حزب دموکراتیک خلق که بقای حاکمیت حزبی خود را متزلزل و نامطمین میدیدند، در صدد تأمین روابط با گروههای مختلفِ مجاهدین برآمدند. اما بیشترین تعداد آنها، این روابط را با احمدشاه مسعود برقرار کردند. جاذبه و نفوذ شخصیت مسعود که در استقلالیت، اعتدال و وطندوستیاش مشخص میشد، بسیاری از نظامیان حزب حاکم را به سوی او میکشاند. متقابلاً وی از مراجعه و تأمین ارتباط افراد از داخل حاکمیت حزب دمکراتیک خلق که دیگر حاکمیت و ایدیولوژی حزب مذکور را پایانیافته تلقی میکردند، استقبال به عمل میآورد. تضادها و مخاصمات قومی، قبیلهیی، زبانی و محلی جناحهای حزب مذکور، برقراری ارتباط عناصر و افراد مختلفِ نظامی و غیرنظامی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را با احمدشاه مسعود بیشتر میساخت. در نتیجه این عوامل و زمینهها بود که مسعود در ششمین اجلاس شورای نظار در ثور۱۳۷۰، سقوط حاکمیت حزب دموکراتیک خلق را قبل از اتمام برنامه ایجاد ارتش منظم و انجام مرحله تعرض استراتژیک در سقوط رژیم از بیرون مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
Comments are closed.