احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 10 قوس 1394 - ۰۹ قوس ۱۳۹۴
اشرفغنی رییسجمهوری افغانستان برای شرکت در کنفرانس تغییراتِ اقلیمیِ زمین که از سوی سازمان ملل متحد در فرانسه برگزار میشود، وارد پاریس شده است. بر اساس اعلامیۀ ریاست جمهوری، آقای غنی در این کنفرانس سخنرانی خواهد کرد و در حاشیۀ آن، با شماری از سرانِ کشورهای جهان دیدار خواهد داشت. احتمال میرود که یکی از دیدارهای آقای غنی، با نوازشریف نخستوزیر پاکستان باشد.
پس از تیرهگی مناسبات میانِ اسلامآباد و کابل بر سرِ گفتوگوهای صلح و مداخلاتِ این کشور در امور افغانستان، شاید این نخستین دیدارِ دو مقامِ بلندپایۀ دو کشورِ همسایه باشد که از یکدیگر در عرصۀ مبارزه با تروریسم انتقاد دارند. هرچند پاکستانیها بهصورتِ آشکار از این مخالفت سخن نمیگویند، اما مقامهای افغانستان همواره پاکستان را متهم به حمایت از گروههای هراسافکن کردهاند. البته برای این ادعا، شواهد و قراینی نیز میتوان ارایه کرد و از جمله اینکه گروههای مخالفِ مسلحِ دولتِ افغانستان عملاً در خاک پاکستان مأوا گرفتهاند و از جانب دیگر، پاکستانیها عملاً گفتهاند که طالبانِ افغانستان به عنوان تروریست و دشمنان پاکستان شناخته نمیشوند. گفتوگوهای صلح نیز که عمدتاً به همکاری پاکستان به گونۀ جسته و گریخته پیش از اعلام مرگ ملا عمر رهبر پیشینِ طالبان برگزار میشد، به دنبال اعلام مواضع جدید رهبر تازۀ این گروه، به حالتِ تعلیق درآمده است و این مسأله بیشتر روابط پاکستان و افغانستان را دچار تنش کرده است.
اشرفغنی رییس جمهوری کشور پس از آشکار شدنِ مرگ ملا عمر، دیگر تلاشِ چندانی برای نزدیکی به پاکستان نشان نداد. شاید این مسأله بیشتر از آنکه به تمایلات درونیِ او پیوند داشته باشد، ناشی از جوّ مخالفی باشد که در درونِ افغانستان علیه پاکستان شکل گرفته است.
بسیاری از جناحهای سیاسی افغانستان، نزدیکی به پاکستان در رابطه با تأمین امنیت و صلح در کشور را «آب در هاون کوبیدن» توصیف کرده و دولت افغانستان را در این زمینه از برداشتنِ هر گونه گامِ ناسنجیده برحذر داشتهاند. اما حالا دیده میشود که آقای غنی، خواسته و ناخواسته، یک بارِ دیگر میخواهد که نقش پاکستان را در قضیۀ افغانستان بیازماید.
از سخنانِ اخیرِ عبدالحکیم مجاهد سرپرست شورای صلح برمیآید که انتظار دولت افغانستان از پاکستان به قوتِ خود باقی است و مقامهای کشور توقع دارند که پاکستان اینبار صادقانه افغانستان را برای آغاز گفتوگوهای صلح با مخالفانِ مسلح یاری رساند. آقای مجاهد در گفتوگو با برخی رسانهها گفته است که «امید ما این است که اینبار حکومت پاکستان به گفتهها و تعهداتِ خود صادق باشد، و هر نشستی که در ارتباط با صلح و ثباتِ افغانستان برگزار میگردد، از سوی آنها ارادۀ سیاسی و صداقت موجود باشد.»
از این گفتهها برمیآید که دولت افغانستان بازهم امیدوار است که صلح را از مسیرِ پاکستان به نتیجه برساند. اما مشکلی را که دولت و شورای صلح نمیتوانند درک کنند، در سخنانشان به گونۀ شاید غیرعمدی میتوان حس کرد. آنها مکررا از لفظ «این بار» استفاده میکنند و این به نظر میرسد که حتا خود مجریانِ برنامۀ صلح نیز چندان امیدی به دولت پاکستان برای همکاری در زمینۀ گفتوگوهای صلح ندارند. ولی چرا با وجود چنین حسی، مقامهای افغانستان همچنان میخواهند که صلح را از مسیر پاکستان دنبال کنند؟ برای پاسخ به چنین پرسشی، دستکم میتوان سه دلیل ارایه کرد:
۱) تأکید کشورهای قدرتمند و متحدِ افغانستان چون بریتانیا و امریکا بر نقش پاکستان در گفتوگوهای صلح و همکاری نزدیک میان دو کشور. با وجود اینکه در دیدگاههای امریکا در مورد نقش پاکستان در مبارزه با تروریسم، تغییراتِ فاحشی نسبت به گذشته رونما شده و این کشور حداقل به صورتِ رسمی پذیرفته که پاکستان صادقانه در تأمین صلح در افغانستان همکاری نکرده، اما نقش این کشور را هم کاملاً در این معادله رد نکرده است. امریکاییها در این عرصه بازهم بر همکاریهای نزدیک میان دو کشور تأکید میورزند. ولی نقش بریتانیا در این عرصه مقداری متفاوت با نقش امریکا میتواند به نظر برسد. بریتانیاییها به دلیل نزدیکیهای تاریخی و سیاسی به پاکستان، بیشتر متمایل به پاکستان به نظر میرسند و شاید به همین دلیل هم باشد که در دیدار احتمالی فرانسه به عنوان یکی از طرفها شرکت میورزند.
۲) دلیل دوم اما میتواند علاقهمندی و تمایلِ برخی رهبران و مقاماتِ دولت افغانستان به نزدیکی با پاکستان در عرصۀ گفتوگوهای صلح باشد. اینکه برخی اعضای شورای صلح و دولت افغانستان تمایلاتی در مورد پاکستان دارند، موضوع تازهیی نیست و همین افراد نیز همواره تأکید دارند که باید صلح در نتیجۀ تلاشهای پاکستان تأمین شود. عدهیی از این افراد حتا به گونۀ غیررسمی، سیاستهای منطقهیی افغانستان را انتقاد میکنند که گویا صلح را قربانی رابطه با هند کرده است.
۳) و اما دلیل سوم که به نظر میرسد دلیل بنیادی نیز است، بیبرنامهگی و سردرگمیِ دولت افغانستان در عرصۀ روابط منطقهیی و گفتوگوهای صلح است. دولت افغانستان از آغاز اعلام برنامۀ صلح، هرگز به گونۀ جدی و مدون به این مسأله توجه نشان نداده است. حرکتها و گامهایی نیز که در رابطه با صلح و مذاکرات با گروههای مخالف برداشته شده، عمدتاً مقطعی و بدون چشمانداز فکری و اندیشهیی بوده است.
دولت افغانستان بدون آنکه بداند صلح چهگونه ممکن است در کشور تأمین شود، همواره با تضرع و کوبیدن دروازههای این کشور و آن کشور خواسته است به این هدف دست پیدا کند. پیامد این سیاست در طول ده سال گذشته مشخص است و نمیتوان همچنان با ادامۀ چنین سیاستی، موفق به تأمین صلح در افغانستان شد.
Comments are closed.