انتخابات و خواب‌های ناخوشِ تیم حاکم

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۵ سنبله ۱۳۹۲

قرار است ثبت‌نامِ نامزدان انتخابات ریاست‌جمهوری، از امروز ۲۵ سنبله آغاز شود و بنابراین، دیگر چیزی به اعلامِ کاندیداتوری کسانی نمانده که هوسِ تکیه زدن بر تخت‌وتاجِ ارگ را دارند. شاید صحبت از تاج‌وتخت آن‌هم در شرایطی که نظامِ به رسمیت شناخته‌شده کشورمان، جمهوری اسلامی است، بی‌ربط و ناموزون بنماید؛ اما اگر اندکی دقت شود به آن‌چه در جریان است و کارنامه دوازده‌ساله جناب آقای کرزی و تیم همراهش، دیگر صحبت از تاج‌وتخت کردن به نام دموکراسی و تاج شاهی بر سر نهادن به نام انتخابات، عجیب و ناممکن به نظر نخواهد رسید. زیرا ثابت شده که همه چیز در افغانستان، روالی استثنایی و غیر قابل کنترل و بی‌حساب‌وکتاب یافته است. هر اشتباه یا ندانم‌کاری‌یی که رخ دهد، به‌راحتی مسوولین می‌گویند «این‌جا افغانستان است»، و با گفتن این جمله، از همه رفع مسوولیت می‌شود و افغانستان به عنوان استثنایی‌ترین جای این کره خاکی، جایی‌ خوانده می‌شود که سنگ روی سنگ بند نمی‌گردد مگر با رشوه و فساد و دزدی!! و اگر کسی هم بخواهد حقی طلب کند و داد از قانون‌مداری سر دهد، پیروانِ «شعار این‌جا افغانستان است»، در همان اولین قدم‌ها خواهان خفه شدنِ فریادهایی می‌شوند که خواهان تغییر اند.

اکنون با وصف این‌که این‌جا افغانستان است، باید دید که چاره این افغانستانِ بحران‌زده را کجا باید جست؟ چاره‌یی معقول، دست‌یافتنی و به‌موقع که بتواند شکم‌های گرسنه شهروندانِ ما را سیر کند و فقر لجام‌گسیخته‌یی را که ریشه انواع بزه‌کاری‌ها و جرم و جنایت‌هاست، مهار نماید تا این‌گونه شتابان به حرکتِ خود ادامه ندهد!
دیگر چیزی باقی نمانده تا چهره‌هایی وارد کارزار انتخاباتی شوند و این تاج‌وتخت را از کسانی طلب کنند که به نظر می‌رسد هرگز خواهان واگذار نمودنِ آن به غیر نیستند. در یک چنین شرایطی باید دید که در روزهای آتی، مردم چه ناگواری‌ها و چه دسیسه‌های شومی از سوی قدرت‌خواهان و انحصارگرایانی شاهد خواهند بود که ترجیح می‌دهند تاج‌وتختی را که به آن‌ها نمی‌رسد، سرنگون سازند، تا این‌که ببینند کسِ دیگری آن را تصاحب می‌کند.
زمزمه‌هایی که برای برگزاری لویه جرگه و یا به تعویق افتادن و یا اصلاً برگزار نشدنِ انتخابات این روزها به گوش می‌رسد، همه تلاشی‌ست تا اندک‌اندک مردم را به این باور برسانند که انتخابات یگانه راه‌حل برای بعد از ۲۰۱۴ نیست؛ بلکه گزینه‌یی به صلاحِ همه نزدیک‌تر هم وجود دارد و آن این‌که: به وضع موجود تن باید داد و چشم از وضعیتِ مطلوب و تلاش برای رقم زدنِ آن برداشت!
اما وضع موجودی که مطلوب تیم حاکم است، کدام است؟ همین تداوم قدرت به همین سر و شکل و با مدرن‌ترین ظاهر و فرسوده‌ترین عمق و محتوا!؟ حکومت گروهی بر همه، حکومت یک اقلیتِ صاحب زر و زور بر کسانی که دست‌شان از این منابع قدرت کوتاه است!؟ و ماحصل همه این گمانه‌زنی‌ها، شایعه‌پراکنی‌ها و ناامن‌سازی‌ها چه خواهد شد؟! دست‌کم این هدفِ تیم حاکم برآورده می‌شود که افکار عمومی برای لغو یا به تعویق انداختنِ چندساله انتخابات، آماده شود. و مگر تیم حاکم چه می‌خواهد؟! بقای در قدرت با کمترین هزینه، و کمترین هزینه را وقتی خواهد پرداخت که افکار عمومی حساسیتِ خود را در قبال مالکیت بر سرنوشتِ خویش، از دست داده و به گزینه‌های احتمالی‌یی که تیم حاکم به مردم پیشنهاد خواهند کرد، تن دهند.
چه کسانی خود را نامزد خواهند کرد؟ این بار چهره‌ها نو خواهند بود یا اندیشه‌ها؟ یا هیایوی به‌راه افتاده گِرد انتخابات آن‌چنان قوی‌تر می‌شود که اصول بر جای خواهد ماند و فروع خبرساز خواهد شد؟ بهترین شاهد این وضعیت، کم‌رنگ شدن مطرح شدنِ طرح و برنامه‌های نامزدان آینده ریاست‌جمهوری برای تغییر ساختار کنونی و بهبود وضعیت، در سایه این بحث است که آیا انتخابات برگزار خواهد شد یا نه؟ آیا برگزاری انتخابات یک خط قرمز است برای اصلاح‌طلبان، یا می‌شود بر سر بود و نبودش به مذاکره و معامله نشست؟
تیم حاکم در کنار طرح شدنِ یک چنین تفکرات و گفتمان‌هایی، افکار عمومی به‌خصوص رسانه‌ها و حتا جمع‌هایی که نخبه‌گان سیاسی در آن حضور دارند را به‌شدت مشغول نگاه داشته و نمی‌گذارد که مباحث کاربردی‌تر و مفیدتری که در مورد آینده افغانستان باید مطرح شوند، مجال تبارز و تعمیق بیابند.
بحث آزادسازی طالبان به هر بهانه و عنوانی، یکی دیگر از معضلات جدی است که سلامت انتخابات در قدم دوم، و در قدم نخست، سلامت روانی رأی‌دهنده‌گان نسبت به انتخابات را جداً تهدید می‌کند. طالبانی که در گرماگرمِ روند انتقال مسوولیت‌ها و نزدیک شدن به انتخاباتی سرنوشت‌ساز و حیاتی، از بند رها می‌شوند و به صفوف مخالفان پیوسته و جناح مخالفِ دموکراسی و مردم‌مداری را نیرومندتر می‌سازند، خود می‌توانند عاملی باشند که نه تنها رأی‌دهنده‌گان را دل‌سرد از آینده سیاسی کشور بسازند، بلکه حتا بر روی علاقه‌مندی اشخاص و افراد توان‌مند و برجسته‌یی که خواهان نامزد شدن در پست ریاست‌جمهوری هستند، تأثیر منفی گذاشته و آن‌ها دیگر نخواهند با اعلام نامزدی خود، دست به قماری مختوم به شکست بزنند و وارد میدان رقابتی شوند که همه ابزارهای رقابت و شرایط آن، بدون در نظرداشتِ انصاف و عدالت چیده شده است، که این بی‌علاقه‌گی و یأس هم خود بخشی از استراتژی کسانی‌ست که می‌خواهند در میدانی که یگانه هماوردش خودشان اند، بازی را شروع‌نشده به نفع خود خاتمه دهند.
حال باید دید که چه کسانی و با چه ترکیبی وارد میدان می‌شوند و برای بُردوباخت در این میدان با چه برنامه و مکانیزمی وارد خواهند شد و تیم حاکم برای هدایت افکار عمومی به نفع خود و سمت‌وسو دادنِ آن در جهت خواست‌های خویش، با نامزدان به میدان‌آمده وارد چه بازی و معامله‌هایی خواهد شد که بتواند یکی پس از دیگری، آن‌ها را از میدانِ رقابت به‌در کرده و در نهایت مثل گذشته در میدانی بی‌رقیب تخت شاهی را از آنِ خود کرده، جشن تاج‌گذاری به‌راه اندازد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.