احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۸ سنبله ۱۳۹۶
بخش هفتاد و سوم/
بدون نقشه
با به قدرت رسیدن حامد کرزی در افغانستان، خارجیها در تمام امورِ کشور نقشِ اساسی یافتـند. آنها مقامات عالی، رؤسا و کارمندان کلیدی را تعیین و گزینش میکردند.
اما نقش خارجیها و قدرتشان در ادارات مختلف، متفاوت بود؛ از کمکِ نقدی گرفته تا واسطه شدن نزد رییسجمهور برای توظیفِ شخصی در پستی خاص را در بر میگرفت.
کمکها در حصۀ بازسازی و نوسازی وزارتخانهها هم به ذوق و سلیقۀ مؤسسات و ادارههای خارجی بستهگی داشت، در این مورد دولت افغانستان استراتژی خاص و مشخصی نداشت.
حتا این کمکها و امدادهای مادی، از وزارتی تا وزارتِ دیگر تفاوت داشت. با تغییر وزرا در یک وزارت، دونرها و علاقهمندانِ کمک به این نهادها نیز تغییر میکردند. این امر، تفاوتِ دیدگاهها و شاید کارآییِ وزرای حکومتِ کرزی را به نمایش میگذاشت.
شوربختانه اما تعدادی از وزرای دولتِ کرزی حتا نمیتوانستند اولویتهای کاریِ خود را تشخیص دهند. چنانکه در اواخر سال ۱۳۸۵ خورشیدی، مقالهیی در مورد وزارت معارف نوشته و کارهای عجولانۀ وزیر را نقد کردم. در این نوشته، بخشهای مختلف وزارت معارف مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته بود.
ریاست تألیف و ترجمه ـ که من مدت کوتاهی در آن وظیفه داشتم و بعدها به «انکشاف نصاب» مسما گردید ـ یکی از بخشهای مهم وزارت معارف است که در آنزمان هیچ توجهی به آن نشده بود.
وزیر وقت معارف، بعد از انتقادهای زیاد، تعدادی از نخبههای افغانستان را با معاشِ خوب به بخش انکشافِ نصاب تعلمیی جذب و استخدام کرد.
هرچند توجه به بخش تألیف کتب درسی، با هزینۀ گزاف صورت گرفت و تا جایی موثر تمام شد، اما به دلیلِ عدم مدیریت کاری و نداشتن استراتژی موفق، این کار توسط وزیرانِ بعدی ادامه نیافت و به بنبست رسید.
مشکل دیگری که در وزارتهای دولت حامد کرزی وجود داشت، نبود پلان و برنامۀ کاری منظم در سطح کلان برای وزارتها بود، هرچند پولهای هنگفتِ انجوها و مؤسسات در این راه صرف میگردید.
متاسفانه هر وزیر بدون توجه به کارهای گذشته و دستاوردهای قبل از خود، نقشههای غیرمسلکییی که در ذهن داشت را بدون چونوچرا عملی میساخت. نقشههای مدیرانِ گذشته دور میافتاد و چند متملق و چاپلوس، نقشههای ذهنیِ خود را با خاطرِ آسوده پیاده میکردند.
این پلانهای و نقشههای غیرمسلکی، کلانترین جفایی بود که در حقِ ملت و مردم انجام شد و پول فراوانِ موسسات در این راه بیهوده صرف گردید. متأسفانه هماکنون دولت وحدت ملی تا جایی همان راه را میپیماید.
بیسبب نیست که در ۱۵ سال گذشته، هیچگونه کارِ دقیق، اساسی، مثمر و دلسوزانه در اکثرِ اداراتِ دولتی افغانستان صورت نگرفت و تنها وسایل مدرن و اشیای قیمتی از یک وزیر به وزیر دیگر، به میراث ماند، نه پلان و نقشههای اساسی برای پیشرفت افغانستان!
Comments are closed.