فرهنگ را دچار افراط و تعصب نکنیم

گزارشگر:پرتو نادری/ دوشنبه 29 عقرب 1396 - ۲۸ عقرب ۱۳۹۶

خواندم که سایت «صدای امریکا» به گونه‌یی خواسته است با یک نظرخواهی فیس‌بوکی، گویا تصمیم گیرد که نشرات پارسی خود برای افغانستان را چه بنامد، فارسی یا دری؟ نمی‌دانم چرا یکی و یک‌باره، آن فکاهۀ معروف ملا نصرالدین در ذهنم بیدار شد که «روزی ملا نصرالدین چیزی بر الاغ خود بار کرده بود، از کوچه‌یی می‌گذشت و صدا می‌زد: های سیب! سیب! سیب!… کودکان از خانه‌ها به کوچه زدند تا سیب بخرند، اما دیدند که ملا جای سیب، انگور آورده است تا بفروشد. بچه‌ها پرسیدند: ملا تو که سیب می‌گویی، کو سیب تو؟ این‌که انگور است! ملا با حکمت عملی که داشت گفت: بلی این انگور است، اما خاموش! انگور نگویید که زنبورها خبر می‌شوند!»
حالا من نمی‌دانم، صدای امریکا و به گفتۀ رفیقان انقلابی دیروز! این بلندگوی امپریالیسم جهان‌خوارِ امریکا، با راه‌اندازی چنین نظرخواهی چه هدف‌های ریاکارانه‌یی در پشت پرده دارد؟ در حالی که از سال‌ها بدین‌سو، او چنان ملا نصرالدینی انگور خود را به نام سیب فروخته است.
می‌خواهم برای صدای امریکا و برای بی‌بی سکینه بگویم: این پارسی، پارسی-دری یا دری، کدام بشقابک اشک نیست که تو در آشپزخانۀ خود هوسانه پخته باشی! و بعد بخواهی آن را به مهمان دل‌خواه خود تعارف کنی! این زبان یک حوزۀ بزرگ تمدنی است. همان پهلوانی که عربی را پس زد و اگر مقهور عربی می‌شد، امروزه در این حوزه دیگر زبانی به مفهوم امروزین‌اش نمی‌توانست وجود داشته باشد، همان‌گونه که عربی، زبان‌های بومی در مصر، سوریه، یمین، عراق و شماری کشورهای افریقایی را از ریشه بر کند، این‌جا نیز چنین می‌شد.
برای همۀ آنانی که با زبان پارسی-دری ستیزه می‌کنند، می‌گویم که این زبان، زبان شما نیز هست. وقتی از زبانی آموخته‌یی و آن زبان ترا با تاریخ، ادبیات و فرهنگ آشنا ساخته است، به زبانی که اندیشیدی، به زبانی که سخن می‌گویی، به زبانی که می‌نویسی، به زبانی که معنویت خود و قوم خود را به آن متبلور می‌سازی، دیگر آن زبان، زبان تو نیز هست، ولو زبان مادری تو نباشد! ناتوان‌سازی پارسی-دری در این حوزه به سود هیچ زبانی نمی‌تواند باشد.
به آن جماعت آتشین مزاجی که می‌گویند دری زبان ما نیست، زبان ما فارسی است و با یک نهلیسم قهرمانانه می‌خواهند دری را از تمامی قاموس‌ها به آن سوی هستی تبعید کنند، می‌گویم، نخست بدانید که این زبان، همان‌گونه که گفته شد، زبان یک حوزۀ تمدنی است و تمام معنویت، تاریخ و فرهنگ این حوزۀ تمدنی در آن بازتاب دارد. در بر پایی ادبیات این زبان، اقوام گوناگون این حوزه سهم دارند، نه کدام قوم خاص! زبان‌ها وقتی فراقومی می‌شوند، دیگر زبان همه‌گانی اند، نه زبان یک قوم. این ارزش پارسی-دری را بشناسیم و حرمت بگذاریم. از دریچۀ تنگ و دودآگین سیاست به این فراخ نای بزرگ نگاه نکنیم، از این دریچه نمی‌شود، همه گسترده‌گی و ژرفای این زبان را دید!
دو دیگر این‌که، پارسی و پارسی-دری همان دری است و دری همان پارسی. جایگاه دری را تا سطح لهجه و صفت پایین نیاوریم که فاشیستان ایرانی را خورسند می‌سازیم. همان‌هایی را که تا چند سال پیش می‌گفتند: شما فارسی زیبا حرف می‌زنید، کجا آموخته اید؟
با این حال، زمانی به نوشته‌های شماری از دانشمند ایرانی مراجعه کنیم، در می‌یابیم که آنان دری را همان زبانی می‌دانند که پارسی یا پارسی-دری، اما شما بر خاسته اید و چنان همسرایانی فریاد می‌زنید که نه دری صفت است، دری لهجه است، ما دری را نمی‌شناسیم، دری نگویید که زبان ما پارسی است! لطفاً این زبان و فرهنگ بزرگ را در میان دو سنگ بزرگ افراط‌گرایی و تعصب خورد و خمیر نسازید! بحث تاریخ زبان‌ها و بحث زبان‌شناسی چیزی است و سیاست‌های چرکین فاشیستی چیز دیگر است!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.