- ۲۵ سنبله ۱۳۹۲
۱) ما باید تأیید و محبت دیگران را جلب کنیم. (فقط رضای خدا کافی نیست!)
۲) همیشه باید ثابت کنیم که آدمی باکفایت، شایسته و موفق هستیم.
۳) وقتی مردم رفتارهای آزاردهنده و ناعادلانهیی دارند، باید آنها را سرزنش کرد و به آنها لعنت فرستاد و آنها را اشخاص بد و شرور و پستی دانست.
۴) وقتی به شدت ناکام میشوید و یا در حق تو بیعدالتی می شود و طردت میکنند، احساس میکنی که فاجعه هولناکی رخ داده است.
۵) احساس بدبختیِ من ناشی از فشارهای بیرونی است و من کنترل کمی بر روی احساساتم دارم.
۶) باید نسبت به هر چیزی که خطرناک و ترسناک به نظر میرسد، مشغولیت ذهنی پیدا کرد و در مورد آن مضطرب شد.
۷) آسانترین راه آن است که از روبهرو شدن با مشکلات اجتناب کنیم و از زیر بار مسوولیتها، شانه خالی کنیم و سعی نکنیم خویشتندار باشیم.
۸) گذشته شما بسیار مهم است و هر چه در گذشته بر شما تأثیر زیادی گذاشته، حالا نیز حتماً در احساسات و رفتار کنونی شما تأثیر دارد.
۹) مردم و اشیا باید اصلاح شوند و اگر نتوان برای حقایق زندهگی راهحلهای خوبی پیدا کرد، شرایط وحشتناک و غیرقابل تحمل میشود.
۱۰) با تنبلی و عدم تحرک و یا خوشگذرانیِ منفعلانه و غیر متعهدانه، میتوان به شادی کامل دست یافت.
Comments are closed.