احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۶ سنبله ۱۳۹۲
نگرانیهای مردم در مورد انتخابات، یکی از آن مسایلی است که باید به صورت جدی آسیبشناسی شده و مورد دقت و ارزیابی قرار گیرد. چرا که نگرانیهای امروز اگر توجیهی درست و راهحلی منطقی فرا روی خود نبیند، میتواند عامل مهمی شود برای دلسرد شدنِ شهروندانِ ما برای رفتن به پای صندوقهای رأی. و با توجه به کم شدنِ توجه جامعه جهانی به افغانستان و به خصوص بهراه افتادنِ یک موج منفی در غرب نسبت به اینکه: شهروندان افغانستان از خود هیچ علاقه و ارادهیی برای نهادینه ساختنِ دموکراسی و ارزشهای دموکراتیک ندارند و عوامل بیشمارِ ضد مردمسالاری در این کشور ریشه گرفته و مردم هم هیچ تمایلِ جدییی برای تغییر این وضع ندارند، از اینرو رویای داشتن حکومتی مردمسالار در این دیار هرگز تحقق نخواهد یافت و دیگر نیازی نیست که مالیاتدهندهگان غربی پول خود را در جایی مصرف کنند که ساکنانش با حکومت مردمسالار کاملاً بیگانه هستند!
اکنون افکار عمومیِ بیشتر کشورهای غربی در یک چنین فضا و حالتی قرار دارد و تنهـا قضاوتشان در مورد حرکت کُند دموکراتیزه شدنِ فضای سیاسی افغانستان، عدم همکاریِ مردم و بیعلاقهگیِ خود آنها در این راستاست. شاید این بیانصافیِ بزرگی باشد که در حق مردمِ ما صورت گرفته و قضاوتهایی از این دست، میتواند آینده سیاسی افغانستان را با مخاطره مواجه سازد. از همین بُعد هم که بنگریم، حضور مردم در انتخابات و رأی دادنِ شهروندان ما، میتواند پاسخی عملی باشد در برابر پرسشها و تردیدهایی که یاد شد. بدین معنا که مردم ما جداً خواهانِ حاکمیت بر سرنوشت سیاسیشان هستند و انتخابات را راهی برای رسیدن به تحققِ این آرزوی دیرینهشان میدانند. اما هستند کسانی که در این میان، هنوز از افکار و ایدههایی پشتیبانی میکنند که در میان مردمِ ما جایی نداشته و جای شگفت است که هنوز هم کسانی مثل طالبان، در گفتمان انتخاباتی افغانستان مورد تأکید هستند و حتا کسانی همچون سفیر انگلستان در کابل، برای نماینده طالبان آرزوی کامیابی و پیروزی در انتخابات را میکند.
با یک چنین چرخشها و رویکردهای عجیبوغریب در فضای سیاسی افغانستان، انتخابات به نوعی تحتالشعاع قرار گرفته و پرسشی در افکار عمومی خلق میشود که اگر قرار باشد انتخابات آتی، راهکار و مکانیزمی باشد برای دوباره بر سر کار آمدن طالبان، فقط از راهی معقولتر و مقبولتر به نام انتخابات، آنوقت چه باید کرد؟ آیا شرکت در انتخابات، در حکم امضا کردنِ تداوم بدبختی و فلاکتِ ناشی از حاکمیت تفکرات افراطی و فرسوده و نخنما شده گذشته نخواهد بود؟ یا در کل یک پرسش مبناییتر، که جواز ورود طالبان به میدان انتخابات چیست؟ طالبانی که از اساس با قانون اساسی مخالفاند، با کدام مبنا و بر اساسِ کدام حق وارد کارزار انتخاباتی خواهند شد؟ و مهمتر از همه اینکه چرا کسانی چون سفیر انگلیس در کابل، با ضدونقیضگویی بر تنور طالبان میدمند و میخواهند نان و نوایی برای آنها کسب کنند؟
از طرفی ادعا میکنند که ما هیچ دخالتی در انتخابات افغانستان نخواهیم داشت و از طرفی، آرزوی پیروزی طالبی را در انتخابات میکنند که هنوز مردم ما زخمی و صدمهدیده از کارکردهای دوگانه و چندگانه و آسیبزایشان هستند! بهراستی چه کسانی در پس پرده در حال نقشه کشیدن برای نتیجه انتخابات هستند و در کل آیا رأی من و رأی تو، تغییر سرنوشتمان را به نفع خودمان و منافع ملیمان رقم خواهد زد یا از انتخابات، یک کمیدی مبتذل خواهند ساخت که نتیجه را خود میخواهند با مهندسی انتخابات از دلِ صندوقهای رأی بهدر آورند؟
اگر واقعاً این انتخابات از مردم است و شهروندانِ ما تصمیمگیرندهگانِ اصلی در این عرصه اند، خوب بود کسانی چون سفیر انگلیس و همفکرانش بر این نکته تأکید میکردند که صلاحیت طالبان برای نامزد شدن و اجازه ورود به فضای انتخاباتی یافتن را فقط مردم افغانستان هستند که باید صادر کنند نه هیچ کس دیگر. اما اینطور که به نظر میآید، با بازارگرمیهایی از این دست، نه تنها صلاحیت طالبان را برای ورود به میدان انتخابات، پیشفرض قضیه و حلشده دانستهاند، که دورنمای امیدوارکنندهتری را پیش روی طالبان قرار دادهاند و آن همانا شایستهگی و صلاحیت تصدی ریاستجمهوری و زعامت کشور است!! عجبا از این سیاستِ رنگرنگ و نفعمحورِ این بزرگوارانی که دیروز آمده بودند بنیاد طالبان را براندازند، اما امروز بعد از بیش از یک دهه آزمایش و رزمایش، به این نتیجه رسیدهاند که برای رفتن از افغانستان و بساط خود را در جایی دیگر گستردن، هیچ کسی امینتر از طالبان دستپرورده خودشان وجود ندارد که افغانستان را بتوان به آنها سپرد!!
به نظر میرسد که آرزوی پیـروزی برای طالبان، غیرممکن است که بدون همکاری برای رسیدن به این پیروزی باشد و اگر این اتفاق بیافتد، این فرضیه بیشتر حقیقت خواهد یافت که طالبان اگر دشمنان این ملت بودهاند و اگر مردم ما از آنها به تلخی یاد میکنند، اما برای کسانی چون انگلیس، هیچ کسی امینتر از طالبان برای نگاه داشتن افغانستان در وضعیت مطلوبی که آنها میخواهند، وجود ندارد؛ از اینرو به نظر میرسد جبهه اپوزیسیون و همه کسانی که خواهان تغییر نظام و رقم خوردنِ یک حادثه تاریخی در این کشور به نفع ملت هستند، با موج کلان و قدرتمند دیگری به جز دولت و کارشکنیهای احتمالیاش در انتخابات بعدی مواجه هستند و آن موج هم موج طالبدوستانِ عضو در جامعه بینالمللی هستند که به نوعی خود تغذیهکننده و مولد پدیدههایی از این دست بودهاند. زیرا در غیر این صورت، چه نیازی است که طالبان اولاً حق اشتراک در انتخابات را به عنوان نامزد تصدیِ عالیترین پست اجرایی کشور داشته باشند و بعد به پیروزی آنها فکر شود و برای تحقق آن، برنامه ریخته شده و اجرا گردد؟
اگر انتخابات آتی بخواهد به عنوان آب مقدس و تطهیـرکنندهیی عمل کند که نامشروعِ دیروز را مشروعیت بخشد، آیا به نظر نمیرسد که این خود تلاشی برای پاک کردنِ صورت مسأله است و بحران و مشکل به جای خود باقی خواهد ماند و آب از آب تکان نخواهد خورد و اگر هم بخورد، در جهت طوفانیتر شدن و بحرانیتر شدنِ اوضاع افغانستان خواهد بود؟!
Comments are closed.