گزارشگر:حامد علمي - ۱۲ سنبله ۱۳۹۱
بخش هشتم
عملیات دوم آرامآرام آغاز شد. با وجود اینکه هواپیماهای جنگیِ حکومت کابل با شدت به بمباران آغاز کردند، اما اینبار تلفات بیشتر از ناحیه مینها بود. در گزارش ذکر شده بود که «مجاهدین از آغاز جنگ کنونی تا حال افزون بر پنجاه شهید و زخمی دادهاند که بیشتر این تلفات از ناحیه مینها بوده است که چون دانههای ارزن در اطراف پوستههای حکومتی پاشیده شده است. از تلفات حکومت کابل، اطلاعی در دست نیست، اما تلفات اهالی در داخل شهر سنگین است؛ زیرا سلاحهای سنگین مجاهدین بلا وقفه گلوله پرتاب میکند.
بهرغم اینکه در تکتیک دفاعی حکومت، تغییرات زیادی وارد شده؛ اما مجاهدین مورال خوبی دارند. بنا بر ادعای افسران نظامی مجاهدین، حکومت در کمربند اول دفاعی شهر، اعضای وزارت امنیت دولتی و اعضای حزب وطن را جابهجا ساخته است که جابهجا شدن چنین افراد، مانع فرار سربازان و خروج اهالی شده است.
مجاهدین در این جنگ برخلاف سالهای قبل، از سلاحهای فراوان و خوبی برخوردار اند. تانکهای تازه رسیده از خلیج، توپهای جدید ۵۷ میلیمتری، بهترین اسلحههای مجاهدین را تشکیل میدهند. در مقابل حکومت کابل نیز دستگاههای راکت لونا و اروگان را در اطراف شهر جابهجا ساخته است. اگرچه جنگ به حالت حاد نرسیده، اما از موجودیت چنین سلاحها جنگ خونینی پیشبینی می شود.» (۱۵)
هرچند جنگی خونین به معنی واقعیِ آن بار دیگر شکل نگرفت، اما هر دو طرف تلفاتی را متقبل شده و قرارگاههای نظامی یکی به دست دیگری افتاد.
آخرین گزارشی که از اطراف شهر جلالآباد بهدست آمد، حاکی از تصرف پوستهها بود. «در اطراف شهر تعداد زیادی مجاهدین گردهم آمدهاند و شهر را از هر طرف مورد حملات ناهماهنگ قرار میدهند. بیشترین این حملات از سمتهای شرق و جنوب میباشد و مجاهدین در طول یک هفته که از آغاز عملیات میگذرد، توانستهاند ۱۵ پوسته را تصرف و یک طیارۀ جت را سرنگون کنند.
بمباران در اطراف شهر بهشدت جریان دارد. حکومت کابل از بمبهای خوشهیی و بایلری و پراشوتی استفاده میکنند. بنا بر ادعای جنرال رحیم وردک معاون نظامی محاذ ملی اسلامی افغانستان که عملیات مجاهدین این تنظیم را در اطراف شهر رهبری میکند، حتا طیارات ترانسپورتی نیز بمب پرتاب میکنند.» (۱۶)
عملیات دوم جلالآباد به همان ترتیبی که آغاز گردید، آهستهآهسته خاموش شد و از اوایل دسمبر ۱۹۹۱ به بعد، زدوخوردها خاتمه یافت و مجاهدین بار دیگر مأیوسانه روانه قرارگاهها و اردوگاههای مهاجرین شدند و تا سقوط جلالآباد بهدست مجاهدین، عملیات و تحرک نظامیِ مهمی دیده نشد.
تنها دستاورد مهمی که مجاهدین ننگرهار از خروج نیروهای شوروی تا سقوط حکومت کابل داشتند، مسدود بودن شاهراه جلالآباد ـ تورخم بود. طوری که این راه در مدت سه سال از سقوط ثمرخیل در ۵ مارچ ۱۹۸۹ تا تصرف جلالآباد توسط مجاهدین در ۲۳ اپریل ۱۹۹۲ کاملاً در تصرف آنها قرار داشت. اگرچه تلاشهای زیادی در راه باز شدنِ این شاهراه انجام گرفت، اما مجاهدین آن ولایت تا آخر شاهراه را مسدود نگه داشتند.
سران قبایل پاکستان بارها کوشیدند تا مجاهدین را متقاعد به باز شدن راه سازند. اما مجاهدین ننگرهار هرگونه سازش در اینباره را رد میکردند. حاجی قدیر رییس شورای جهادی ننگرهار در یک مصاحبه گفت: «سران قبایل با ما در تماس هستند، اما دربارۀ خلاص شدن راه، به ایشان وعده ندادهایم. اگر شورای قوماندانان ننگرهار به موافقه برسند، ممکن است به اشخاص قبایلی، راهی که مناسب باشد داده شود، اما نه یک راه تجارتی و نه چنان راه که از آن حکومت کابل استفاده کند و یا نه به نحوی مورد سودجویی حکومت کابل قرار گیرد. (۱۷)
اعضای شورای جهادی ننگرهار هراس داشتند که اگر راه باز شود، از یکطرف صدمه شدید روانی بر آنها وارد شود و از طرف دیگر، حکومت کابل از آن بهرهمند گردد. حاجی شمالی خان معاون شورای ننگرهار به این باور بود که باز شدن راه سبب رخنۀ جواسیس حکومت در صفوف آنها خواهد شد، “چون در چندسال اخیر شهر جلالآباد در محاصرۀ مجاهدین قرار دارد؛ بنابران اگر مجاهدین راه را باز کنند، امکان رفتوآمد جاسوسان حکومت زیاد خواهد شد و این به نفع حکومت تمام میشود. پس تا برقراری یک حکومت اسلامی، این راه مسدود خواهد ماند”. (۱۸)
عوامل ناکامی
مجاهدین ولایت ننگرهار با تمام حمایتی که از طرف مقامات نظامی حکومت پاکستان برخوردار بودند، نتوانستند شهر جلالآباد را تسخیر کنند. آنها با این عملشان نه تنها اوضاع نظامی در اطراف شهر را با بنبست مواجه ساختند، بلکه تاثیر منفیِ عمیقی در روند نظامی جهاد افغانستان وارد نمودند.
اگرچه عملیات اطراف جلالآباد را نمیتوان شکست مجاهدین نامید، اما آن را میتوان ناکامی مجاهدین در تسخیر جلالآباد، عنوان کرد. علت ناکامی مجاهدین در تسخیر جلالآباد چه بود؟ آیا یک عامل را میتوان برشمرد؟
نه؛ دهها عامل باعث این ناکامی گردید که مهمترین آن قرار ذیل خلاصه میشود:
الف: عدم هماهنگی: برنامه جنگ جلالآباد بدون مشوره و در میان گذاشتن سایر جبهات آغاز گردید. فرماندهان برجستۀ جهاد افغان از برنامه عملیات هیچگونه اطلاعی نداشتند و تا آخرین روزها همکاری و هماهنگی در جنگ دیده نشد. اگرچه عدهیی از فرماندهان به ابتکار شخصی و بدون دریافت هرگونه قومانده یا اوامر از مرکز فرماندهی جهاد، دست به عملیاتهای خُرد و بزرگ زدند، اما عملیات بدون سنجش، نمیتوانست توازن نظامی را به نفع مجاهدین تغییر زیادی دهد.
احمدشاه مسعود در مصاحبهیی اظهار داشت که آغاز حمله بر شهر جلالآباد را تنها از طریق رادیوها شنید: «زمانی که به جلالآباد حمله صورت گرفت، ما هیچگونه اطلاع نداشتیم و این جنگ را از طریق رادیوهای خارجی شنیدیم. در آنزمان من در صفحات شمال بودم. وقتی شنیدم که جنگ آغاز شده است، برنامههای شمال را گذاشته به طرف پنجشیر حرکت کردم تا ببینم که چه میشود. زمانی که به پنجشیر رسیدم، جنگ تقریباً تمام شده بود». (۱۹)
Comments are closed.