احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۹ میزان ۱۳۹۲
درست است که ما انتخابات را به عنوان کنش سیاسی سطح بالایی در پیش رو داریم؛ اما مسأله و دغدغه دلسوزان جامعه و نیروهای ملی و سیاستمداران نباید این باشـد که چه فرد و گروهی پس از این خواهد توانست اقبال برقرار شدن بر مدار قدرت را از آنِ خود کند.
آنچه ذهنم را مشغول میکند این است که ما چهگونه و با چه برنامهیی میتوانیم انتخابات را به یک فرصت برای همبستهگی عمومی و نجات کشور تبدیل کنیم.
مردم فداکار ما نزدیک به چهار دهه است که مسوولیت دینی و ملیشان را در دفاع از وطن انجام دادهاند، اکنون رهبرانشان باید نشان دهند که به جای کشمکش و سیاستبازی و نمایشهای عوامفریبانه سیاسی و اخلاق سیاسی امروزی که کشور را به بیراهه کشانده است، میتوانند با بحثها و گفتوگوهای منطقی و استوار به فهم، عقلانیت و درایت سیاسی، به تفاهم برسند. زیرا کسانی که از بین مردم برخاسته و ادعای رهبری دارند؛ باید جایگاه خویش را در معادلات سیاسی کشور مشخص کنند، برای برنامهها و اهدافشان مرزهای روشن و ملموسی داشته باشند و در یک کلام تکلیفشان با خودشان روشن باشد.
فرد و یا گروهی که میتواند در جامعه نقشآفرینی کند و از سوی دیگر در ساختار سیاسی حضور داشته باشد و از این طریق در فضای سیاسی کشور اثر بگذارد؛ با درک این واقعیت که شرایط امروز افغانستان دیگر مجال تجربه و خطا به کسی نمیدهد، باید در پی این باشد که خواستههایش را با خواست عمومی هماهنگ سازد و تا حد ممکن یک سیاست اخلاقی را دنبال نماید.
برای خیلیها که نمیتوانند از شیوههای قدیم دل بکنند و قدرتْ مترادفِ منافع قومی و گروهیشان است، شرایط امروز حکومت افغانستان عبرتآموز شده؛ زیرا پایانِ این مسیر مشخص است به کجا می انجامد؛ به جایی که مطلوب هیچ کس نیست.
خفت و ذلالتی که امروز دامنگیر دولت افغانستان است، به همه نیروها هشدار میدهد و به بیدارباشی فرا میخواند.تکرویها و تکصداییها اگر راه به جایی میبردند؛ امروز ما در این شرایط نامناسب نبودیم که نیروهای متلاشیشدهیی که در جنگ نیابتی علیه افغانستان قرار دارند، بار دیگر مردم ما را زمینگیر کنند.
مسلماً آنچه امروز ما میخواهیم با آنچه امکان تحقق دارد، دو مساله کاملاً متفاوت است. با توجه به وضعیت امروز، واضح است که رفتارهای فردی نمیتواند از منطق بینالاذهانی تبعیت کند. لذا تأکید میکنم که از خلال تجربه و گفتوگوی جمعی، باید به شیوهیی دست یافت که بتواند گرهگشای مشکلات باشد و نگرانیهای امروز را در بستر اطمینانبخشی فرو نشاند؛ زیرا فقط رفتن به طرف انتخابات بدون راهاندازی نقشهیی که مورد رضایت اکثریت باشد، با توجه به وضعیت حساس ۲۰۱۴، اوضاع و احوال پیچیدهتر و شکنندهتری را در پیش رویمان خواهد گذاشت. چنانکه انتخاباتهای قبلی با چند مشکل عمده تقلب، آرای کمتر از ۵۰ درصد و ایتلاف رهبران اقتدارگرا بهخاطر انحصار قدرت و دیدگاههای تنگ قومی، حتا در موجودیت نیروهای بینالمللی، دولت را با عدم مشروعیت لازم و عدم داشتن پایههای یک دولت ملی مواجه ساخت و باعث بحران اعتماد، شکنندهگی و فساد گردید. به همین علت، امروز دولت آقای کرزی مطمین نیست که کشور را به ۲۰۱۴ با ثبات گذار دهد و این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارد.
ما در آستانه تحولات بزرگی قرار داریم؛ از سویی برگزاری انتخابات و از طرف دیگر خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان و چلنجهای بزرگ سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی پیش رویمان. در چنین شرایطی است که پای مسوولیت و رسالت نخبهگان افغانستان به میان میآید. آنانی که عمق مسایل را درک میکنند و با احساس و تعهد و دلسوزی موضوع را با جدیت دنبال مینمایند، میبایست وارد میدان شوند. گذار از این مرحله بیتردید تلاش جمعی نخبهگان را از اقشار مختلف و مطرح میطلبد تا حتا با تفاهم حداقلی بالای مسایل کلان ملی و اولویتهای ملی، این آزمون را با عقلانیت و ژرفاندیشی موفقانه پشت سر گذارند. زیرا جامعه جهانی در حال ترک افغانستان است و مشکل مشروعیت دولت همچنان پابرجاست و آینده پیش رو در هالهیی از ابهام و بنبست قرار دارد. با ادامه این حالت بدون شک وضعیت نابهسامانِ کشور به سمت درگیریها و بحران گسترده امنیتی به پیش خواهد رفت.
تفاهم در محور آجندای ملی نه تنها میتواند بالای موفقیتِ پروسه انتخابات تأثیر مستقیم داشته باشد، که مسلماً در جهت گذار موفقانه به ۲۰۱۴ و حفظ ثبات و امنیتِ افغانستان و ادامه حمایتهای مادی و معنوی جامعه جهانی نیز، کارساز و اطمینانبخش تمام خواهد شد.
با توجه به اینکه آجندای ملی وضعیت کشور را بهطور فشرده آسیبشناسی نموده و مکانیزم و ساختار نقشه راه را در راستای رسیدن به راهحلی جمعی تدوین نموده است؛ با ایجاد خانه دیالوگ بینالافغانی و گفتمان ملی و راهاندازی کنفرانسهای دایمالفعال امیدواریم که نخبهگان افغانستان بتوانند با رایزنیها و حلاجی کردن مسایل، محتوای آجندای ملی را غنیتر ساخته و به عنوان یک سند ملی، آینده متحدانه و مطمینتری را ترسیم نمایند.
با توجه به چشماندازی که از مولفههای آجندای ملی ارایه شده، با این شیوه میتوانیم در چارچوب پایههای تیوریک و واضح این طرح و با توجه به اهداف مورد نظر و اولویتهای ملی تشخیصشده، به یک تفاهم سرتاسری و پایدار دست یابیــم.
خرسند استیم که پس از چند ماه فعالیت مستمر و گفتوگو و رایزنی با نخبهگان و روشنفکران متعهد و دلسوز کشور، اکنون آجندای ملی به حیث یک پروسه مستقل ملی در هماهنگی و تفاهم نخبهگان با حمایت مجموعهیی از احزاب سیاسی، مجموعه نهادهای جامعه مدنی، شخصیتهای مستقل، شماری از علما و خبرهگان کشور و خصوصاً جوانان عزیز در نشستهای مشورتی میان نخبهگان در سطح ملی و سرتاسری کشور، روندی رو به گسترش دارد. آرزومنـدم با طرح مباحث این کتاب در گفتوگوهای بینالافغانی طی کنفرانسهای دایمالفعال، نشستها و رایزنیها بتوانیم روی مسایل ملی افغانستان به یک توافق اطمینانبخش و امیدوارکننده برسیم، خلای موجود در کشور را پُر نماییم و به نسل امروز و فردایمان، آرامش و امنیت و اعتماد و اطمینان را هدیه کنیم و حافظه ملی را به عنوان یک میراث بزرگ تاریخی به آیندهگان بسپاریم و سنگ محکمی بگذاریم در تعمیر سرزمینی که مردم آن به خاطرش قربانیهای بیشماری دادهاند.
Comments are closed.