دومین نشست مشورتی اجندای ملی- هرات گفـت وگوی اشـتراک کننده گان

- ۰۶ عقرب ۱۳۹۲

mandegarبخش نهم

یادداشت: دومین نشست مشورتی طرح اجندای ملی، اخیراً با حضور نخبه‎گان سیاسی، فرهنگیان، استادان دانشگاه‎ و دانشجویان حوزۀ جنوب‌غرب در ولایت هرات برگزار شد.
در این نشست، اشتراک‎کننده‎گان پیشنهادها‎ و دیدگاه‌های‌شان را در خصوص طرح اجندای ملی ارایه کردند و همچنان حمایت‎شان را از این طرح ابراز داشتند.
طرح اجندای ملی از سوی احمد ولی مسعود رییس عمومی بنیاد شهید مسعود ارایه شده است.
در این طرح ضمن ارایۀ طرحِ خروج از بن‎بست کنونی، در خصوص تأمین صلح پایدار در افغانستان نیز راه‎کارهایی ارایه شده است.
طرح اجندا، با استقبال نهادهای خارجی از جمله سازمان‎ ملل متحد و نهادهای داخلی کشور رو برو شده است.
پس از این، گفت‎‏وگوهای دومین نشست مشورتی طرح اجندای ملی را که در ولایت هرات برگزار شده بود، به‌ترتیب در روزنامه به نشر می‎سپاریم.

هوشنگ الکوزی:
می‌خواستم بدون مقدمه چند نکته را خدمت دوستان بگویم.
در ابتدا باید محور گفت‌و گو به سمت خاصی کشانده نشود و اصل گفت‌و گو مراعات گردد.
طرح پشنهادی من در این جاست که بهتر خواهد تعریف مشخصی از منافع ملی داشته باشیم؛ چنانچه تا اکنون در محور طرح آجندای ملی که چاپ شده است، از منافع ملی تعریف مشخصی داده نشده است؛ تا زمانی که منافع ملی به گونۀ درست تعریف نشود، ما نمی‌توانیم به طرف پروسۀ اعتمادسازی برویم. زمانی که این منافع تعریف شد، ما می‌توانیم اعتماد سازی کنیم و بعد برویم به طرف ریفورم سیاسی، تشکر.
خانم حقجو:
خیلی خوشحال هستم که امروز حضور گرم شما را در شهر باستانی هرات با خود داریم.
من فکر می‌کنم تا زمانی صلح و امنیت ما در دست بیگانه‌گان باشد، وحدت و همدلی ما را از هم می‌پاشد و تا زمانی که وحدت و تفاهم همه‌گانی برای مسایل ریشه‌یی سیاسی در بین خودِ ما به‌میان نیاید، از صلح و امنیت دراز مدت و پایدار در افغانستان خبری نخواهد بود.
قاری صاحب مصون:
برادران، پیرامون محفلی که امروز تدویر یافته است و آجندای که مطرح شده است، می‌خواهم صحبت‌هایی کنم که خوشبختانه و یا بدبختانه باید بگویم که روی این موضوع کمتر دقت شد. تا اکنون، حاشیه‌یی صحبت کردیم، از گذشته‌ها انتقاد نمودیم و برای آینده نا امیدوار بودیم.
رازِ پیروزی ما در شرایط جهاد و مقاومت بیشتر بوده است و قرآن‌کریم که قانون اساسی و عمومی امت مسلمه است، تمام بشریت را به هم‌سویی، هم‌فکری و هم‌گرایی دعوت نموده است.
بحران‌هایی که امروز در کشور ما است، ریشه در این دارد که هوای نفسی و خواهشات شخصی بالای ما حاکمیت می‌کند.
اگر قدرت را به یک خانواده و تیم نسبت بدهیم، همه برمی‌گردند به این که همان خواهشات نفسانی آن‌ها را وابسته ساخته است.
روزی ابوجهل و ولید ابن مغیره گرد خانۀ کعبه طواف می‌کردند و هر دو کافر بودند، ابو جهل برای ولید می‌گوید که محمد آدمِ راست‌گو و صادق است. ولید می‌پرسید از روی چه می‌گویی؟ ابوجهل برایش گفت: تا حال که چهل سال است ما از محمد دروغ نشنیده‌ایم و از این بعد هم اصلاً دروغ نخواهد گفت. ولید برای ابوجهل می‌گوید: پس چرا به محمد ایمان نمی‌آوری؟ ابوجهل برای ابن مغیره می‌گوید که اگر ایمان بیاورم؛ به معنی این است که مردم خواهند گفت که ببینید یکی از اربابان از محمد «ص» پیروی کرد. روی همین هوا و آرزوی نفسی‎‌یی که داشت تا او را مردم طعنه نزنند، منصرف شد و ایمان نیاورد.
من بدین باور هستم تا زمانی که ملت به تزکیۀ خود نپردازد، هیچ کاری ره به جایی نمی‌برد.
آقای روحانی:
در قدم نخست ضرورت و نیاز طرح آجندای ملی را در این برهۀ اساسی، من شخصاً با اهمیت می‌دانم؛ این نظری است که شایداکثراً با این نظر موافق باشند.
افغانستان که امروز هم از نظر امنیتی، اقتصادی، هویتی دچار بحران‌های زیادی است، نیازی برای هم‌چو برنامه‌ها و طرح‌های ملی دارد. این طرح‎ها راه‌کاری است برای بیرون رفت از بحران‌های کنونی. اقدام اجندای ملی را ما همه به دیدۀ قدر می‌نگریم و از همۀ همکاران و شخصاً از جناب احمد ولی مسعود که پیش‌گام شدن برای طرح هم‌چون آجندایی سپاس گذاری می کنیم.
بهتر است در بارۀ ضعف‎ها و قوت‎های اجندای ملی صحبت کنیم. از حاشیه رفتن باید بگذریم و روی اصل بحث تمرکز کنیم.
مسایلی که در اجندای ملی طرح شده از گفتمان بین الافغانی گرفته، تا نیاز به صلح پایدار در کشور، از نیازهای اساسی جامعۀ ما می باشد.
می‌خواهم بحث را روی اعتماد سازی شروع کنم.
آن چنانی که شما می‌فهمید پروسۀ اعتمادسازی انجام نمی‌گیرد مگر این که پیش از آن پروسۀ ملت سازی صورت نگرفته باشد، ولی حالا پشنهادِ من به تیم آجندای ملی همین است که ما عملاً بیاییم پروسۀ ملت سازی را آغاز کنیم و ما حق شهروندی را برای همه به گونۀ مساوی و عادلانه در نظر بگیریم؛ بعد از گذشت از پروسۀ ملت سازی مراحل پنج‌گانه‌یی که آجندای ملی ازآن حمایت و صحبت می‌کند، قابل تحقق است.
سوال این جا است که پروسۀ ملت‌سازی را کی و از کجا شروع باید کنیم؟
به نظر من ما باید امید به این نداشته باشیم که یک مشتی از کسانی که امروز خود را تکیه‌دار قدرت دانسته اند و به‌نام اسلام و قوم معامله می‌کنند، انتظاری نباید داشته باشیم آن‌ها تنها برای خود کار می‌کنند. به نظرِ من پروسۀ ملت‌سازی اول از خودِ ما شروع می‌شود، بیایید هم‌دگر را بپذیریم و این پروسۀ اعتماد سازی را اول از خود شروع کنیم.
همان‌طوری که نقل قولی از یک دانشمند غربی است می‌گویند بیسوادی قرن بیست ویک به‌خاطر نوشتن نیست؛ فقط در این است که اندیشه‌های کهنه است که باید اندیشه‌های خود را دور کنند و اندیشه‌های تازه را در زندگی خود تطبیق کنند؛ با همین مفکوره همه باید از خود شروع کنیم؛ تعصب را از خود بزداییم و این زمانی است که در پروسۀ ملت‌سازی مؤفق خواهیم بود.
آقای مصدق:
من می‌خواهم مستقیم سر اصل موضوع بروم؛ دوستان روی موضوعاتی صحبت کردند. از ناهنجاری‌ها و دردهای کشور گفتند که این دردها تشخیص شده است و مبهم نیست.
سه دهه یا چهار دهه جنگ در افغانستان گذشت و ما همه آن را تجربه کردیم تا رسیدیم به حکومت امروزی؛ همه در این دوره‌ها اشتباه کردیم و علت آن این بود که همه شکار بازی بیگانه‌ها شدیم و از خود طرح؛ برنامه، سیاست و حاکمیت نداشتیم؛ تخییلاتی را که در ذهن داشتیم شکار دست این و آن شدیم و بیگانه‌ها را در سرزمین خود دخیل ساختیم و برای هموطن خود ارج نگذاشتیم و به فرهنگ و دین و باورهای خود واقعاً احترام نگذاشتیم و مطابق به آن‌چه خدا و قرآن گفته است، نپرداختیم؛ آمدیم شعار دادیم و پس دوباره که از مجلس بیرون شدیم همه را از یاد بردیم و دوباره دنبال مفکورۀ قومی، زبانی و تنظیمی خود رفتیم و از آن‌ها حمایت کردیم؛ تا وقتی که در این کشور جلو دست درازی‌های بیگانه و مشکلات قومی و زبانی گرفته نشود، ما به نتیجۀ مثبت و راه حل نمی‌رسیم.
بحران امروزی ما مداخلۀ استخبارت بیگانه در موضوعات داخلی ما است که روی سرنوشت ما اثر گذاشته است، یعنی در سرزمین ما جنگ استخباراتی جریان دارد، هیچ‌گاه این تقصیر این مشکلات را در داخل کشور به سرِ احمد و محمود نیندازیم، چون تجربه و دانش ما اندک بود و هم‌دیگر پذیری نداشتیم، بیگان‌ها ما را علیه هم‌دگر ما استفاده کردند.
ما پیش از این نیز در سال ۱۳۸۳ طرح آجندای ملی را پیش کردیم و با رهبران سیاسی گفت‌و گو نمودیم، اما آن‌ها این را نپذیرفتند چون مزدور بودند و اختیار خود را به‌دست نداشتند و نمی‌خواستند تا در افغانستان صلح بیاید.
هرگز کشورهایی که در مسایل افغانستان دخیل هستند، حتا در کوتاه مدت هم برای شما صلح و امنیت را نمی خواهند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.