احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۷ اسد ۱۳۹۸
پیکارهای انتخاباتی در کابل در میان موجی از خون، دود و وحشت آغاز شد. به گفتۀ برخی منابع، از عصر روز یکشنبه تا نیمۀ شبِ آن دستکم صدای ۸ انفجارِ مهیب در بخشهایی از کابل شنیده شده است. نخستین انفجارها ساختمان مربوط به «روند سبز» به رهبری امرالله صلح معاون اول دستۀ انتخاباتی اشرفغنی را هدف قرار داد. در این انفجارها افزون بر اینکه تعدادی از غیرنظامیان کشته و مجروح شدند، آقای صالح نیز از ناحیۀ دست جراحتِ سطحی برداشت. با آنکه هنوز هیچ گروهی مسوولیتِ حملات کابل را به صورت رسمی به عهده نگرفته، اما ظن و گمانها متوجۀ گروه طالبان است.
هیچ گروهی در افغانستان به این اندازه در انجام حملاتِ انتحاری و تهاجمی تجربه و مهارت ندارد که طالبان دارند. طالبان طی هجده سالِ گذشته صدها مورد حملۀ انتحاری را در افغانستان صورت دادهاند. از جانب دیگر، این گروه خواهان برگزاری انتخابات نیست و نمیخواهد که با حکومتِ فعلی به رهبری اشرفغنی وارد گفتوگو شود. طالبان مثل بسیاری از جناحها در افغانستان حکومت را فاقد مشروعیتِ سیاسی میدانند و گفتوگو با آن را نمیپذیرند. طالبان باور دارند که با گفتوگو با حکومت غیرمشروع به آن مشروعیت میبخشند. هرچند که این یک برداشتِ بسیار خودخواهانه از تواناییهای این گروه است، ولی طالبان نکتۀ اساسی را که مورد حمایت جناحهای مختلفِ سیاسی قرار دارد، پیدا کردهاند.
طالبان درک کردهاند که حکومتِ فعلی را اکثریتِ مردم افغانستان و جناحهای سیاسیِ موجود فاقد مشروعیت میدانند و به همین دلیل میخواهند از این موضوع به نفعِ خود بهرهبرداری کنند. اما به همان اندازه که حکومتِ فعلی میتواند نامشروع باشد، طالبان نیز به عنوان گروهی جنگطلب از مشروعیت برخوردار نیستند و اعمالی را که انجام میدهند، نمیتوان توجیه کرد. طالبان میخواهند تحققِ اهدافِ سیاسیشان را فقط از یک راه ممکن بسازند و آنهم ایجاد رعب و وحشت و کشتار افراد غیرنظامی. این گروه حتا در گفتوگوهای صلح نیز حاضر به قبولِ آتشبس نشد و در کنار اینکه هیأت آن در دوحه مشغول گفتوگو با هیأت امریکایی بود، افراد مسلح آن در داخل افغانستان به جنگ و دهشتافکنیِ خود ادامه میدادند.
در قدم اول، هدفِ طالبان ضربه وارد کردن به تیم انتخاباتی «دولتساز» به رهبری اشرفغنی است. حالا آنها با همۀ خوشخدمتیهایی که آقای غنی به این گروه کرده، او را دشمن اصلیِ خود میدانند و بیش از هر کسِ دیگری خواهانِ حذفِ او از صحنۀ سیاسی افغانستان اند. آنها میدانند که در موجودیتِ غنی بهدلیل علاقۀ جنونآمیز او به قدرت، نمیتوانند گفتوگوهای صلح را ادامه دهند. آقای غنی نشان داده که خواهانِ صلح با طالبان زمانی است که این گروه به تیمش تسلیم شود؛ چیزی که در حال حاضر حتا نمیتوان فکرش را هم کرد. در واقع، ندانمکاریهای زمامدارانِ افغانستان و کشورهای منطقه و جهان، طالبان را چنان بزرگنمایی کرده است که این گروه به کمتر از رسیدن به قدرت و امارت راضی نمیشود. آنگونه که مهدی اخوان ثالث در شعری گفته: «هر که بردهست این خرِ جفتکپران را روی بام/ میتواند هم به پایینش بیارد والسلام! حالا نیز طالبان را از بامِ خواستههایشان پایین آوردن کار آسانی نیست و به همین دلیل این گروه به جنگِ خود همچنان ادامه خواهد داد.
در قدمِ دوم طالبان میخواهند که انتخابات در افغانستان انجام نشود. به نظر میرسد که آنها بیشتر به دنبال راهحلیاند که به تشکیل حکومتِ موقت بینجامد. امریکاییها و برخی جناحهای سیاسی نیز از چنین طرحی حمایت میکنند. آنها نیز باور دارند که انتخابات و گفتوگوهای صلح همزمان نمیتوانند به پیش برده شوند. به گفتۀ آنان، باید در این مورد اولویتبندی صورت گیرد که نفع افغانستان در کدام یک است. در صلح با طالبان و یا در انتخابات و ادامۀ جنگ فعلی؟
در همین حال، سروصداهایی نیز وجود دارد که شورای نامزدان ریاست جمهوری در حال تحریم پیکارهای انتخاباتی به دلایلِ مختلف استند. آنها ضمن اینکه به موضوع گفتوگوهای صلح توجه دارند، عطش بیحدوحصرِ آقای غنی به ادامۀ قدرت را مانع برگزاری انتخاباتِ عادلانه و شفاف میدانند و به این نظر اند که آقای غنی در حال انجام یک انتخابات پُر از تقلب به نفعِ خود است. این شاید دلیلی شد که در آغازینروزِ کمپاینهای انتخاباتی، فضای آن سرد و کور باشد. نه تنها نامزدان زیادی در روز نخستِ پیکارهای انتخاباتی از آن استقبال نکردند، که فضای کشور نیز چندان حالوهوای انتخاباتی نداشت. به ویژه پس از حملاتِ کابل که نشان داد سالی که نیکوست از بهارش پیداست!
حکومت واقعاً از تأمین امنیتِ شهرهای بزرگ و از جمله کابل که دستکم باید در میان شهرهای افغانستان از امنترینها میبود، عاجز مانده است. این حملات شاید بر روحیۀ ارگنشینان تأثیر چندانی به جا نگذاشته باشد ولی مردم بیدفاع و بیگناه را واقعاً دچار رعب و وحشت کرده است. آنها از حالا از پیامدهای کارزارهای انتخاباتی هراس دارند. سخنان دو تن از نامزدان انتخابات که هر دو به یک اندازه شهوتِ قدرت دارند در روز نخست پیکارهای انتخاباتی، چندان اُمیدبخش نبود. آنها دوباره از همان چیزهایی سخن گفتند که پنج سال پیش وعدۀ عملی شدنشان را داده بودند. آیا اینبار کسی به اینگونه وعدهها باور خواهد کرد؟
شاید حافظۀ آقایان ضعیف شده باشد، ولی مردم دیگر حاضر نیستند که فریب وعدههایِ چرب اما میانتهیِ آنها را بخورند و دوباره خود را به گودالی بیندازند که متأسفانه پنج سالِ پیش به کمک دوستان بینالمللی افغانستان انداخته شدند.
Comments are closed.