گزارشگر:حلیمه حسینی - ۰۶ عقرب ۱۳۹۲
رییسجمهور کرزی در حالی به بریتانیا سفر کرده و میخواهد در نشستی سهجانبه با مقامات پاکستان و بریتانیـا دیدار کند که هنوز هیچ رد پایی عملی نسبت به تعهدات و بایدونبایدهایی که در سه دور نشستهای قبلی میان طرفین رد و بدل شد، خبری نیست. پرسش اینجاست که جناب آقای کرزی با کدام روی میخواهد در این نشست شرکت کند درحالیکه در چند دور قبلیِ این نشستها ادعا کرده بود که اگر پاکستان تصمیمی جدی و عملی در جهت مبارزه با تروریسم و هراسافکنی نگیرد و با افغانستان در جهت صلحآوری کمک نکند، دیگر حاضر نیست بر سرِ میز مذاکرهیی اینچنینی بنشیند.
شاخوشانه کشیدنهای آقای کرزی در سه دور قبلی این مذاکرات بسیار خوشایند تلقی شد، رسانههای داخلی و خارجی تبصرههای زیادی بر آن زدند و ماحصل این شد که همه فکر کنند: بله، بالاخره وقتِ آن رسیده که افغانستان هم در این میان حرفی جدی و عملی داشته باشد و از موضعِ قدرت وارد شده و بخواهد تهدید کند و فرصت بیافریند. اما در آخرین نشست سهجانبهیی که پاکستان و افغانستان به میزبانی بریتانیا داشتند، قرار بر این شد که تا شش ماه بعد، صلح در افغانستان به میان آید و روابط پاکستان و افغانستان شفافتر از همیشه برای مبارزه با دهشتافکنی و تروریسم، خط مشیِ مشخصی را تصویر کند. اما افسوس که این اتفاق نیفتاد و نه تنها صلح در افغانستان برقرار نشد، که ما شاهد هستیم که اوضاع بیش از پیش رو به وخامت گذاشته و هیچ نشانییی از بهبود وجود ندارد.
حال باید از جناب آقای کرزی پرسید که: آن شاخ و شانه کشیدنها کجا و این بیسروصـدا و بدون بازخواست از قول و قرارهای پیشین به دیداری دیگر شتافتن کجا؟ در نشستهای قبلی چه عاید افغانستان شد که این بار شود؟ و مهمتر از همه اینکه از لحاظ دیپلماتیک آیا درست است که رییس یک کشور و بالاترین شخص یک مملکت، وعدهیی دهد و بعد بهراحتی آن را زیر پا بگذارد؟ از لحاظ دیپلماسی، اینگونه اعمال شما چه تفسیری میتواند داشته باشد و تا چه حد به وجه بینالمللی ما صدمه وارد خواهد کرد؟
به نظر میرسد که نه جناب آقای کرزی در تهدید خود جدی بوده و نه بریتانیا و پاکستان ارادهیی قاطع در حل بحران افغانستان، پایان دادن به معضل طالبان و تأمین امنیت و صلح در افغانستان و منطقه دارند. زیرا اگر درصدی هم این دو کشور خواستی جدی برای عملی شدنِ تعهداتشان میداشتند، ما دستکم اندکی بهبود در اوضاع بحرانزده افغانستان را شاهد میبودیم.
جناب آقای کرزی بازهم برای گرفتن عکس یادگاری به انگلیس رفته تا کلکسیونِ نشستها و مذاکراتِ بیفرجام و بینتیجه خود را فربهتر سازد. برای او مهم نیست که تا چه حد پاکستان و بریتانیا در وعدههای خود صادق بودهاند و یا چه به روز افغانستان آمده و این دعوت فرصت خوبی بود تا با نرفتن و تحریم آن، عملاً نشان میداد که افغانستان ارادهیی جدی دارد تا با کسانی وارد تعامل نشود که حسن نیتشان در عمل زیر سوال رفته است!
برای جناب آقای کرزی در این واپسین ماههای ریاستش، رفتن به لندن و واشنگتن و اسلامآباد و هر جای دیگر، غنیمتیست گرانبها تا دستکم در حاشیه این سفرها هم که شده، به نفع تیم دستنشانده بعد از فردای نبودنش در مسند قدرت، چانهزنی یا لابیگری کند. در غیر این صورت، هیچ مبنایی و هیچ منطقی نمیتواند نشستی اینچنین درونتهی و محکوم به شکست را توجیه کند. به نظر میرسد در این نشست نیز آنانی که با دست پُر از مجلس بیرون خواهند آمد، بریتانیا و پاکستانیها هسـتند و رییسجمهور کرزی همانند سه دور قبل، بیکلاه و دست خالی به کابل بازخواهد گشت و هیچ سوغاتیِ خوشایندی برای مردم افغانستان نخواهد داشت. اما باید شهروندان، رسانهها و نخبهگان سیاسی، هوشیارانه متوجه عملکردهای جناب رییسجمهور باشند؛ زیرا هرگونه غفلت میتواند باعثِ این شود که آقای کرزی در ظرف چند ماه باقیمانده از ریاستش، اوضاع را از اینهم که هست، بدتر کند و به هزینه ملت، برای نفع شخصی خود، معاملهیی خطرناک را سامان دهد. از اینرو حسابرسی سیاسی و مالی، جزوِ ضرورتهاییست که باید پیش از ختم دوره ریاستجمهوری مورد توجه جدی نهادهای مدنی، رسانهها و نخبهگان سیاسی و در نهایت خانه ملت قرار بگیرد تا بیشتر از این کسی نتواند در واپسین روزهای قدرت، مردم ما را از لحاظ اقتصادی فقیرتر و مقروضتر، و از لحاظ سیاسی سرافکندهتر و وابستهتر سازد.
عملکرد دوازدهساله بریتانیا در افغانستان و مناسباتش با پاکستان و طالبان، بهخوبی میتواند عدم صداقت و چندرویه بازی کردنِ این کشور را در قبال جنگ و صلحِ افغانستان به تصویر بکشـد. اینکه هر از چند گاهی بریتانیا میزبان دو کشور بحرانساز و بحرانزده منطقه به نام پاکستان و افغانستان میشود تا بر سرِ مسایل مهم امنیتی و مبارزه با تروریسم و پایان دادن به جنگ و برنامهریزی برای آوردن صلح گفتوگو کنند، خود گواه این است که این کشور هدفی جز سررشته امور را همچنان در دست نگه داشتن و اوضاع را تحت کنترول خود درآوردن ندارد. وگرنه ما شاهکاری که از این نشستها بیرون آمده باشد و قدمی که جدی در جهت صلح و ثبات در منطقه یا دستکم میان پاکستان و افغانستان برداشته شده باشد و تلاش دلسوزانهیی که از نشستهایی اینچنینی بیرون تراویده و به ثمر رسیده باشد را هرگز مشاهده نکردهایم. گشایش دفتر طالبان در قطر و افراشته شدنِ پرچم طالبان و جان گرفتنِ بحث امارت اسلامی در رسانهها، یکی از ثمراتِ خانمانبرانداز نشستهای سهجانبه پیشین بود. حال اگر قرار باشد که این نشست نیز نتایجی تکاندهنده و ثمراتی ضد منافع ملی بهبار آورد، چه ضرورتی به رفتن و اشتراک کردن در این نوع نشستها وجود دارد که آقای کرزی نمیتواند از آن دل برکند؟
به نظر میرسد که جناب آقای کرزی خود بهوضوح میداند که در لندن هیچ خبری نیست، و قرار هم نیست که کسی با وی وارد تعاملی جدی شود. کرزیصاحب میداند که دیگر پاکستان و بریتانیا روی گزارهها و محورهای جدی جنگ و صلح در افغانستان با وی حرفی نخواهند داشت. اما این بار این دو کشور میخواهند با همدست شدن با هم، یک بار دیگر از کرزی و مهرههای وابسته به او، برای گسترش و نهادینه کردن بحران در افغانستان استفاده کنند و از اینرو بهحتم حاشیههای این نشست، از خود نشست مهمتر و حرفهای پشت پرده که رد و بدل خواهد شد، سرنوشتسازتر از آجندا و موضوع اصلیِ این دیدار خواهد بود!
Comments are closed.