احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۶ عقرب ۱۳۹۲
آقای کرزی برای شرکت در نشست سهجانبه، راهی لندن شد. این نشست که حالا وارد چهارمین دور خود شده، از چند سال به اینسو به ابتکار دولت بریتانیا و با شرکت مقامهای افغانستان و پاکستان برگزار میشود. سومین دور این گفتوگوها ۹ ماه پیش با شرکت آصفعلی زرداری رییسجمهوری پیشینِ پاکستان برگزار شد و در آن تأکید صورت گرفت که ظرف ۶ ماه آینده، صلح در افغانستان تأمین میشود. هرچند این موضوع واکنشهای انتقادآمیزی را در محافل سیاسی کشور برانگیخت؛ ولی مقامهای افغانستان خوشبینانه منتظر بودند که با گذشت ۶ ماه، صلح در کشور تأمین شود.
سطحینگری مقامهای کشور حد و مرز نمیشناسد. آنها هنوز یا نمیدانند که صلح در یک کشور درگیرِ جنگ با چه راهکارهایی امکان تحقق دارد و یا به گونه عمدی میخواهند مردم را اغفال کنند. چون ادعایی در این سطح که برای صلح ضربالاجل تعیین کرد، چیزی جز سادهنگری را نشان نمیدهد. اما اینبار آقای کرزی با آجندایی مسخرهتر از گذشته به لندن رفته تا در نشست سهجانبه شرکت ورزد. اینبار طرف مذاکرهکننده پاکستانی، نواز شریف نخستوزیر جدید این کشور است که چندی پیش آقای کرزی برای دیدارش به پاکستان شتافت و تقاضای رهایی ملا برادر فرد شمارهدوم طالبان! را کرد. همان فردی که پس از چندی مقامهای پاکستان اظهار داشتند که او را رها کردهاند، ولی چند روز بعد مشخص شد که ملا برادر هنوز در نظارتِ این کشور بهسر میبرد و گویا از یک زندان به زندانی دیگر منتقل شده است. این موضوع را مشاور امنیت ملی آقای شریف تأیید کرد و طالبان نیز در تماس با برخی رسانهها، از رهایی ملابردار ابراز بیاطلاعی کردند. اما حالا آقای کرزی به لندن رفته که واقعاً در محضر اصلیترین حامی پاکستان، از این کشور بپرسد که سرنوشت ملا برادر چه شـد و چه زمانی واقعاً از زندان و نظارت بیرون میشود.
ملا برادر که حالا به اسطوره ارگ تبدیل شده، به گفته مقامهای کشور، سرنوشت جنگ و صلح را در افغانستان مشخص میکند. این گفته مبالغهآمیز و بهشدت متناقض، از آنِ ما نیست که فکر شود نسبت به روند صلح چنین با بدبینی برخورد میکنیم. روز یکشنبه همین هفته، سخنگوی وزارت خارجه کشور، این سخنان را به زبان آورد و ملا برادر را به اسطوره صلح افغانستان تبدیل کرد. سخنگوی وزارت خارجه در بخشی از نشست خبری خود، چنین گفت: «دولت افغانستان به این باور است که ملا برادر در صورتی که آزادیاش کامل باشد، برای گرفتن تماس و مذاکره برای شورای صلح قابل دسترس باشد، آدرس مشخص داشته باشد و در خدمت روند صلح باشد؛ میتواند نقش قابل ملاحظهیی در پیشرفت تلاشهای صلحِ دولت و مردم افغانستان بازی کند.»
این سخنان به چه معناست؟ مقام های کشور با گفتن چنین سخنان حیرتآوری، چه میخواهند بگویند؟ اگر واقعاً نقش ملابرادر در تأمین صلح اینقدر بزرگ میبود که مقامهای کشور به آن باور دارند و میخواهند چنین باوری را وارد افکار عمومی جامعه هم کنند، پس اینهمه سال جامعه جهانی و نیروهای کشور در جهت تأمین صلح، وقتتلفی کردهاند؛ زیرا با توجه به باورهای ارگ ریاستجمهوری، باید از همان روزهای نخستِ سقوط طالبان، دولت افغانستان و همکاران بینالمللیِ آن در پی یافتن ملا برادر میبودند و صلح را به وسیله او تأمین میکردند. اینهمه مصارف گزاف و سرسامآور برای چه؟ اینهمه تلفات و قربانی دادنها برای چه؟ اینهمه تلاشهای بیهوده و وقتکشیهای بیدلیل برای چه؟ آیا ظرف دوازده سال گذشته، امکان دسترسی به ملا برادر منتفی بود و هیچ نیرویی در جهان قادر نبود که او را بیابد و در خدمت صلح در افغانستان قرار دهد؟!
در همین سخنانِ سخنگوی وزارت خارجه، گزارههای غیرمتعارف در عرفِ دیپلماتیک به چشم میخورد که از نوعی روانپریشی مقامهای کشور در مورد مسایل سیاسی و امنیتی حکایت دارد. گزارههایی مثل اینکه «ملا برادر آزادیاش کامل باشد، برای گرفتن تماس و مذاکره برای شورای صلح قابل دسترس باشد، آدرس مشخص داشته باشد و در خدمت روند صلح باشد». این گفتهها در مناسبات دیپلماتیک، اراجیفی بیش نیستند و کسی آنها را جدی نمیگیرد و حتا ممکن است گوینده آن مورد تمسخر قرار گیرد. از این گفتهها چنین برمیآید که حسابی را که مقامهای کشور بر روی ملا برادر باز کردهاند، نه تنها واقعبینانه نیست، بل با هیچ منطقی هم همخوانی و سازگاری ندارد. به جای چنین اظهاراتی، خوب بود مقامهای کشور از پاکستان درخواست میکردند که ملا برادر را بردارند و به ارگ ریاستجمهوری تحویل دهند؛ زیرا هیچ جای دیگری برای چنین فرد مهمی، مناسب تشخیص داده نمیشود. ملا برادر وقتی اینهمه کمال دارد، حتماً باید جای او در قصر ریاستجمهوری افغانستان و در کنار همشهری عزیزش باشد که در طول این سالها برایش از جانودل مایه گذاشته است.
اینگونه اظهارات و فروکاستن حل مسایل به افراد و اشخاص معین، چیزی جز بیخبری و سطحینگری در مناسبات پیچیده و چندجانبه صلح و امنیت را نشان نمیدهد. این اظهارات نشان میدهد که دولت افغانستان هیچ طرح و برنامه مدون و مشخصی برای صلح ندارد و همینگونه با حرکتهای مقطعی میخواهد افکار عمومی را به بازی بگیرد.
اما بازی با مساله صلح، یعنی بازی با سرنوشت یک کشور؛ یعنی همان چیزی که ارگ ریاستجمهوری ظرف دوازده سال گذشته انجام داده است. بر فرض اگر در گفتوگوهای لندن، پاکستان آمد و ملا برادر را عملاً در ارگ ریاستجمهوری پایین کرد و هیچ صلحی در افغانستان تأمین نشد، آنوقت مقامهای کشور چه خواهند گفت؟ آیا آنوقت به دنبال فرد دیگری خواهند گشت که جایگاه اسطورهیی برایش بتراشند؟!
ما بارها و بارها گفته و نوشتهایم که صلح یک امر پیچیده و دارای ابعاد مختلف داخلی، منطقهیی و جهانی است. تشخیص ضعف و قوتهای این پارامترها به عهده کارشناسان و نخبهگان است که بیایند و نوع جنگ و منازعه را در کشوری به نام افغانستان ریشهیابی و تحلیل کنند. بدون شناخت عوامل جنگ، نمیتوان نقشهیی برای صلح کشید. جنگ افغانستان چنین نیست که به وسیله این فرد و یا آن فرد آغاز شده باشد و این افراد بتوانند در این عرصه دست به معجزه بزنند. تأمین صلح در افغانستان به اندیشه، تحلیل و ریشهیابی عمیق نیاز دارد و در یک بستر کلان ملی، قابل تحقق است.
Comments are closed.