احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





صــلح آرزوی دیرینـه مردم یا کجکولِ کجکاری‌های حکومت؟!

گزارشگر:عبدالقهار سروری/ 15عقرب 1392 - ۱۴ عقرب ۱۳۹۲

صلح، پدیده و مفهومی‌ست که مردمِ خسته از جنگِ افغانستان همواره در تکاپو و آرزوی دست‌یابی به آن بوده و در این راه قربانی‌های فراوان داده‌اند. سال‌ها می‌شود که مردم ساکن در این کشور، از مزایایِ یک صلحِ واقعی و نهادینه‌شده مستفید نشده و برای نیل به آن، آرزوها و امیدهای فراوان بسته‌اند. بدون شک دست یافتن به صلح، به مثابه زیربنای حل تمام مشکلات موجود در کشور، حقِ تمام مردم ساکن در افغانستان است که باید به آن دست یافت و در پرتو آن به گونه مسالمت‌آمیز و عادلانه زنده‌گی کرد. mandegar
آن‌گونه که همه می‌دانند، صلح جز ترویجِ فرهنگِ گفت‌وگو و فراهم شدنِ زمینه برای زنده‌گی مسالمت‌آمیز اقوام، چیز دیگری نیست. یعنی صلح وسیله و زمینه تحققِ آرزوهای مردم و مسیر سفر به سوی به اهداف ملی است. اما آقای کرزی و دیگر مسوولین حکومت فعلی افغانستان، کارهای گوناگونی را زیر نام صلح و یا مرتبط به پروسه معماگونه صلح، انجام می‌دهند. آن‌ها از گردهمایی‌ها و سفرهای گروهی و شخصی شروع، تا امتیازدهی به قاتلین مردم افغانستان، رهایی مجرمین از زندان‌ها، اظهار همدردی با جنایت‌کاران و دشمنان مردم افغانستان، همسویی با شعارها و برنامه‌های تفوق‌طلبانه قبیله‌یی، همه و همه را تلاش‌های صلح‌خواهانه در کشور می‌خوانند! تلاش‌ها برای رهایی اسیران طالبان، اشتراک در نشست سه‌جانبه افغانستان ـ پاکستان ـ انگلستان در لندن، تأکید بر گفته‌های تکراری و بی‌نتیجه مبنی بر اثرات مثبتِ این نشست‌ها در تحکیم پروسه صلح افغانستان، بی‌موقع خواندن کشته شدن حکیم‌الله محسود رهبر طالبان پاکستانی و اظهار نگرانی از اثر منفیِ این واقعه بر برنامه‌های مرتبط با صلح‌؛ فقط گوشه‌یی از کارکردها و دیدگاه‌های حکومت افغانستان در ارتباط با برنامه صلح در کشور را تشکیل می‌دهند. در حالی که تلاش‌ها برای تحقق صلح و جستجو نمودن زمینه‌های اصلی آن، باید به گونه جدی و ملی از سال‌ها پیش آغاز می‌شد. زیرا هم‌زمان با روی کار آمدن شرایط جدید در کشور، زمینه بی‌بدیلی نیز برای تحقق و تحکیم صلح در افغانستان به‌وجود آمد، که متأسفانه مورد استفاده قرار نگرفت. در آن زمان همه مردم افغانستان به جز یک عده محدود از فتنه‌جویان، خواهان صلح و ثبات واقعی و دایمی در کشور بودند. اما افسوس که در آن برهه مهم، زمام برنامه‌های ملی و صلح‌خواهانه مردم، به کسانی داده شد که ذهنیت‌های منفی و غیرملی داشتند و با اصول حقیقی و مدرنِ صلح مخالف بودند. از این‌رو آن‌ها به‌جای تحکیم صلح و تقویت روحیه یکدیگرپذیری در افغانستان، به ازدیاد فاصله‌ها میان مردم و گسترش بی‌ثباتی و نفاق در کشور پرداختند و طرفه این‌که تمام این کارها را زیر عنوان «صلح‌خواهی» انجام دادند.
بدیهی‌ست که مردم افغانستان صلح می‌خواهند، اما نه به قیمت از دست دادنِ حق زنده‌گی و آزاده‌گی خود؛ چرا که صلح میان دو طرفِ متخاصم انجام می‌گیرد تا در نتیجه آن، هر دو طرف به گونه مسالمت‌آمیز زنده‌گی کنند و پاسدار ارزش‌ها و داشته‌های خود باشند. صلحِ یک‌طرفه و یک‌جانبه که تمام ارزش‌ها و دستاوردهای یک طرف را به نفعِ طرفِ مقابل قربانی کند، صلح نیست، بلکه ذلت و تسلیم شدن به بی‌عدالتی و دیدگاه‌های غیرانسانی است. تفوق‌طلبی هرگز زمینه صلح نخواهد بود، بلکه صلح حقیقی همانا صداقت در عمل، درک و تحمل یکدیگر، احترام متقابل، شراکت در ارزش‌ها بر مبنای عدالت و برابری و ادامه زنده‌گی در یک فضای مسالمت‌آمیز است.
ایجاد شورای عالی صلح به ریاست شهید برهان‌الدین ربانی، می‌توانست گام بزرگی باشد برای استقرار صلح و صفا در افغانستان. اما دیدیم که به‌رغم تلاش‌های صادقانه این شخصیت برجسته ملی و جهادی کشور، جانب مقابل در پوشش پروسه صلح، طرح ترورش را ریخت و ناجوان‌مردانه وی را به شهادت رساند. مبرهن است که فعالیت‌های صلح‌خواهانه در کشور، از همان آغاز به کاستی‌ها و کژی‌های فراوانی آلوده شده بود و این آلوده‌گی سرچشمه‌های بیرونی و داخلی داشت. نگاه غالبِ قومی به مساله صلح در داخلِ کشور و نگاه ابزاری به این موضوع در بیـرون از افغانستان، همواره باعث شد که ما از حرکت در مسیر یک صلح حقیقی، فرسنگ‌ها دور بمانیم. روی دست‌گیری برنامه‌های تشریفاتی و پُرهزینه زیر نام صلح، و امتیاز دادنِ بی‌رویه به قاتلین مردم افغانستان و عاملین اصلی ویرانی این مملکت، نه تنها صلح و امنیت را به میان نیاورد، بلکه باعث به‌وجود آمدنِ نوعی حساسیت و بدگمانی در جامعه نسبت به برنامه صلح شد. چنان‌که اکنون نیز آقای کرزی به بهانه پروسه صلح، با جنایت‌کاران و دشمنان آشکار مردم افغانستان و پاکستان، اعلام همدردی می‌کند و کشته شدن رهبر طالبان پاکستانی را نادرست و بی‌موقع می‌خواند.
به‌راستی این پروسه صلح چه معمایی‌ست که هر روز که از آن می‌گذرد، معامله‌گری‌ها و بی‌عدالتی‌های بیشتری را در خود جای می‌دهد و قاتلین مردم افغانستان را جری‌تر و حمایت‌گران خارجیِ آن را آسوده‌تر می‌سازد؟
رییس‌جمهور کرزی و تیم کاری‌اش اگر ذره‌یی هم به این ملت و مملکت می‌اندیشند، باید به عدالت‌کُشی‌ها و سوءاستفاده‌های کلانِ استخباراتی زیر نامِ پروسه صلح پایان دهند؛ ورنه ضمن به هدر رفتن آخرین فرصت‌ها برای رسیدن به صلح، مورد قضاوت و مجازاتِ سختِ تاریخ قرار خواهند گرفت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.