احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 20 عقرب 1392 - ۱۹ عقرب ۱۳۹۲
«در انتخابات آینده به چه کسی رای میدهیم؟» آیا این پرسش کلیدی را به عنوان شهروند مسوول از خود پرسیدهاید؟ آیا این پرسش برایتان دغدغهآور بوده که چه کسی در انتخابات آینده رییسجمهور خواهد شد؟
این پرسشها بدون شک در مورد انتخابات، پرسشهای کلیدی و عمیق میتوانند به شمار روند.
در نظامهای دموکراتیک، حق حاکمیت از آن مردم است که بهوسیله نمایندهگانشان تأمین میشود. از این حق چنان باید استفاده کرد که بتواند شهروندان یک کشور را به عنوان یک ملت یکپارچه و متحد، به اهداف و مطالباتشان نزدیک کند. انتخابات تنها یک بازی سیاسی نیست که عدهیی خود را نامزد کنند و عدهیی دیگر به آنان رای دهند. انتخابات یعنی تعیین سرنوشت سیاسی؛ یعنی واگذاری قیومیتِ خود به فرد و یا افراد دیگر. انتخابات یعنی اینکه فردی از همه شهروندان بتواند نمایندهگی کند، به جای آنها تصمیم بگیرد و خود را خادمِ هر یک از شهروندان کشور بداند. کسی که بداند مرم چه میخواهند و چه انتظاراتی دارند. کسی که در غم و شادی مردم خود را شریک حس کند و از خلیدن خاری به پای یک شهروند هم احساس درد کند.
در مورد انتخابات حرفوحدیثهای زیادی وجود دارد. برخی اندیشمندان باور دارند که تنها شهروندان آگاه میتوانند در انتخابات آنگونه که شایسته است، شرکت ورزند. به نظر این اندیشمندان، همواره افراد شرور و فرصتطلب وجود دارند که با فریب و خدعه بخواهند بر اریکه قدرت تکیه زنند. قدرت بدون شک شیرین است و بسیاریها تلاش میورزند که آن را به چنگ آورند. اما کسانی که واقعاً به مردم بیندیشند و در پی رفاه و سعادت آنها باشند، اندکشمار اند. این اندکشماران را باید شناخت و تشخیص کرد. مرور گذشته و برنامههای یک نامزد، میتواند کمک بزرگی در این راستا باشد.
فراموش نکنیم که انتخابات یک مساله عقلانی است و نباید با احساسات با آن برخورد کرد. عاطفه و احساسات میتواند در این وادی گمراهکننده تمام شود و ما را به جای رسیدن به خواستها و نیازهایمان، به سراب رهنمون سازد. شهروندان کشور در دوازده سال گذشته، تجربه دو انتخابات را دارند. این دو انتخابات، درسهای بزرگی برای همه ما داشته است. ما عملاً دیدیم و حس کردیم که در موجودیت یک حکومت ناکارآمد، چهگونه کشور به سمت بحران و تباهی میرود. ما در این دوازده سال شاهد بودیم که چهگونه با آرزوها و خواستهای ما بازی شد و عدهیی فریبکار و طماع با نشان دادن باغهای سرخوسبز ما را به بازی گرفتند. این عده که به صورت مهندسیشده بر سرنوشت سیاسی کشور حاکم شدند، عملاً به جای اینکه برای افغانستان عامل خیر و رفاه باشند، عامل زجر و بدبختی شدهاند. شاید در دو انتخابات گذشته، چنان با رأی مردم بازی شد که حتا انتظار آن هم نمیرفت. ولی تاوان آن دو انتخابات را مردم پس دادند و حالا نیز پس میدهند.
انتخابِ اشتباه در انتخابات یعنی تعیین حاکمانی که فقط به منافعِ خود میاندیشند و در پی کسب امتیازهای بیشتر اند. اما در انتخابات آینده نباید این بازی تکرار شود. نباید مردم افغانستان شاهد به کرسی نشستن کسانی باشند که هیچ نگرانییی نسبت به اوضاع کشور ندارند و هیچ دلمشغولییی برای تغییر وضعیت از خود نشان نمیدهند. تجربه حکومتداری آقای کرزی، درس عبرتیست تا دیگر فریب نخوریم. اما مهم این است که در انتخابات به چه ویژهگیهایی باید اهمیت داد. به نظر ما این ویژهگیها چندان غیر قابل تشخیص نیستند. نخست اینکه ما به عنوان شهروندان یک کشور آزاد، مستقل و یکپارچه، نباید دستخوش بازیهای قومی و زبانی شویم. زیرا اولین ابزار تمامیتخواهان برای رسیدن به قدرت، ابزار قوم و زبان است. آنها با استفاده از این عناصر عاطفی، تلاش میکنند مردم را فریب دهند و خود را حامیان یک قوم و زبان نشان دهند.
موضوع قوم و زبان در بازیهای دموکراتیک جایی ندارد. در بسیاری از کشورهای جهان میبینیم که یک فرد که به اقلیتها تعلق دارد، در انتخابات رای عمومی را از آنِ خود میکند. در چنین کشورهایی، تعلقات قومی و زبانی نامزد مورد توجه نیست، بل همه به این میاندیشند که نامزد مورد حمایتشان چهقدر کفایت و شایستهگی دارد. به همین دلیل، دومین موضوع بااهمیت در انتخابات، میزان توانایی و شایستهگیهای یک فرد است؛ فردی که خود را فرا قومی و زبانی تعریف کند و بتواند کشور را به سوی افقهای تازه رهنمون شود. مگر بارک اوباما رییسجمهوری فعلی امریکا به این دلیل به این سمت دست یافته که رنگینپوست است؟! بدون شک برای امریکاییهایی که به او رای دادند، مسایل دیگری بیش از رنگ پوست و تبار ارزش داشته است.
سومین موضوع با اهمیت در قبال شناخت نامزد مورد حمایت، برنامههایش هست. آیا به برنامههای نامزدها توجه میکنید؟ آیا برایتان اهمیت دارد که چه کسی کلیگویی میکند و چه کسی برای مشکلات کشور راههای عملی و دقیق نشان میدهد؟ این مورد بسیار اهمیت دارد، چون به هیچ صورت نباید فریب وعدههای چربونرم را خورد و بهآسانی به افراد اعتماد کرد. عدهیی بدون آنکه شناخت درستی از وضعیت کشور داشته باشند، با یک مشت کلیبافی میخواهند مردم را شکار بازیهای خود کنند. نامزدهایی میتوانند افغانستان را نجات دهند که اولاً شناخت درست و دقیق از وضعیت کشور و نابهسامانیهای آن داشته باشند و ثانیاً راه مدیریت وضعیت را بدانند. زیرا با کلیسرایی و گفتن حرفهای بیسروته نمیتوان کشور را نجات داد.
چهارمین موضوع میتواند در مورد نامزدهای انتخاباتی، گذشته و عملکرد آنها باشد. آن کس که گذشته روشن و پاک نداشته باشد، چهگونه میتواند در آینده مصدر خدمت به مردم شود. صداقت و پاکی نامزدها از مسایل حساسی است که میتواند در شناخت خوب از بد، یاریرسان رایدهندهگان باشد. کسی که زندهگی و گذشتهاش به فساد آلوده نباشد، بدون شک میتواند بهخوبی کشور را اداره کند.
پنجمین موضوع بااهمیت در مورد نامزدهای شایسته گزینش، میتواند سعه صدر و استواری آنها در برابر مشکلات و نابهسامانیها باشد. کسی که دیگران را تحمل نتواند و از سویی در برابر مشکلات قالب تهی کند، بدون شک در امر مدیریت سیاسی کشور نیز نمیتواند موفق باشد.
اینها مسایلیاند که میتوانند ما را در گزینش نامزد مورد حمایتمان به اندازه کافی کمک کنند. بیایید انتخابات آینده را به جشن ملی خود تبدیل کنیم و نشان دهیم که مهمترین مسأله در انتخابات برای ما، انتخاب اصلح است و نه چیزهای دیگر.
Comments are closed.