احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران/ 4 قوس 1392 - ۰۳ قوس ۱۳۹۲
سرانجام آنگونه که آقای کرزی میخواست، لویهجرگه مشورتی در مورد بررسی توافقنامه امنیتی با امریکا در میان تدابیر شدید امنیتی در کابل برگزار شد و بر این سـند صحه گذاشت. حالا پس از برگزاری این جرگه، این پرسش نیز طرح میشود که ضرورت برگزاری آن چه بود؟ و آیا آقای کرزی به آن اهدافی که هر از گاهی در مورد آنها سخن گفته میشد، در پایانِ این جرگه دست یافت و یا خیـر؟
آقای کرزی در روز گشایش لویهجرگه مشورتی، سخنرانی کرد و حرفهای ضـدونقیضِ فراوانی را تحویل داد؛ سخنرانییی که جنبه عوامفریبانه و پوپولیستی آن کاملاً آشکار بود. آقای کرزی گفت که میانِ او و امریکا بر سرِ این سند تنشهای زیادی بهوجود آمده و در حال حاضر روابط خوبی با کاخ سفید ندارد. اما این سخن آقای کرزی، مغالطهیی بیش نیست و هیچگونه اساس منطقی ندارد.
میانه آقای کرزی بر سر توافقنامه امنیتی با کاخ سفید خراب نشده، بل مسایل دیگری سبب تیرهگی این روابط شده است. آقای کرزی شخصاً در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ که جُرج پسر در کاخ سفید حکمروایی داشت، سندهایی را با این کشور امضا کرد که حالا در توافقنامه امنیتی خلافِ آنها را میخواهد بگنجاند. آن زمان که رابطه شخصی آقای کرزی با رییسجمهوری پیشین امریکا صمیمانه و برادرانه بود، او هر کاری را برای تأمین منافع امریکا انجام میدادـ هرچند که ممکن بود منافع کشورش را صدمه بزند.
آقای کرزی در اسناد سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵، عملاً صلاحیت قضایی را به امریکا داده بود و ضمناً به این نیروها اجازه داده بود که با اجرای عملیات شبانه، خانههای شهروندان کشور را نیز مورد بازرسی قرار دهند. چرا در آنزمان آقای کرزی دغدغه حاکمیت ملی و منافع ملی را نداشت و در اینباره خود را موظف نمیدید که لویهجرگه مشورتی برگزار کند؟
زمانی که مساله حضور نیروهای خارجی به دلیل کشته شدنِ غیرنظامیان بالا گرفت، اکثریت اعضای شورای ملی و برخی احزاب و جریانهای سیاسی در کشور، بر قانونمند شدنِ حضور نظامیان خارجی در چهارچوب یک سند همکاری دوجانبه نظامی تأکید کردند؛ ولی آقای کرزی حتا نسبت به این خواست مردم افغانستان اعتنا هم نکرد. در آن سالها به صراحت گفته میشد که حضور قانونمند نیروهای خارجی در کشور، هم به نفع افغانستان و هم به نفع جامعه جهانی است. اما آقای کرزی در آن سالها که برایش سالهای خوب به شمار میرفتند، بهشدت شیفته بی۵۲ و روابط شخصیاش با آقای بوش بود و هرگز نمیخواست که چنین سندی به امضا برسد. در آن سالها آقای کرزی هرچه میخواست، از امریکا بهدست میآورد و در هر موردی حمایت رییسجمهوری آن کشور را با خود داشت. به همین دلیل آن سندها را امضا کرد و دست امریکاییها را در افغانستان باز گذاشت.
مشکلات آقای کرزی با واشنگتن دقیقاً با آمدنِ باراک اوباما به کاخ سفید گره خورده است. آقای اوباما پیش از رسیدن به قدرت نیز نسبت به عملکرد آقای کرزی در افغانستان به دیده شک مینگریست و این نگاه شکاکانه با آمدن او به عرصه قدرت، توام با انتقاد شد. انتقادهای آقای اوباما از حکومت افغانستان و شخص آقای کرزی و عدم اجرای خواستهای او، سبب شد که میانه کاخ سفید با ارگ ریاستجمهوری کشور برهم بخورد. از آن زمان آقای کرزی همواره در پی فرصت میگردد که با وارد کردن فشار بر امریکا، به خواستهای خود دست پیدا کند.
فرا خواندن لویهجرگه مشورتی، هیچ رابطه خاصی با امضای سند امنیتی و یا بحث بر سر صلاحیت قضایی نداشته و ندارد. آقای کرزی بهتر از هر کسی میدانست که این سند به دلایل مختلف مورد تأیید قرار میگیرد و تصویب میشود؛ ولی او میخواست از این راه بر امریکا فشار وارد کند و امتیازهای خاصی را بهدست آورد. چرا آقای کرزی امضای سند امنیتی را به بعد از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری واگذار کرد؟ آیا پیش از آن او نمیگفت که پس از بهدست آوردن مشوره لویه جرگه و تصویب آن در شورای ملی، سند همکاریهای امنیتی دوجانبه را امضا میکند؟
آقای کرزی با مشروط کردن امضای سند امنیتی، نیات خاصی دارد. آقای کرزی موضوع خندهداری را در این خصوص مطرح کرده است. او در سخنرانی خود در هنگام گشایش لویهجرگه سنتی، گفت به این دلیل امضای سند را به پس از برگزاری انتخابات گذاشته است که امریکاییها اجازه دهند که انتخابات افغانستان در فضای امن و بدون دخالت برگزار شود. این سخنِ آقای کرزی ظاهراً برحق مینماید و از دغدغه رییسجمهوری نسبت به انتخابات آینده خبر میدهد. اما در اصل چنین نیست.
وقتی آقای کرزی این پیششرط را مطرح میکرد، به یاد موضوعی افتادم که در زمان خلافت حضرت علی (رض) اتفاق افتاده بود. در آن زمان حضرت علی با برخی مخالفان مباحث داغی داشت و مخالفان با استناد به آیات قرآن کریم تلاش میکردند که مواضع خود را مبتنی بر حق نشان دهند. وقتی حضرت علی (رض) سخنان مخالفان را میشنید، میگفت که آنها سخن حق میگویند، زیرا به قرآن متوسل میشوند، ولی اراده باطل دارند؛ به این معنا که آیات قرآن کریم را دستاویز برنامههای غیرحقانی خود میسازند.
حالا آقای کرزی هم سخن حق میگوید ولی اراده باطل دارد. زیرا وقتی بر شفافیت و عادلانه بودن انتخابات تأکید میورزد، بدون شک سخنش دقیق و درست است؛ ولی آیا بهراستی او اراده درست و حقخواهانه هم در این خصوص دارد؟!… در این مورد هرگز نمیتوان مطمین بود.
آقای کرزی در دو انتخابات گذشته، با حمایت خارجیها توانست به پیـروزی برسد. اگر خواست و فهمِ او از عدم مداخله و برگزاری انتخاباتِ شفاف چنین چیزی باشد، بدون شک باید نسبت به شرایط امضای سند امنیتی پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، ابراز نگرانی کرد. اگر در دو انتخابات پیشین، خارجیها از نامزدی مشخص حمایت نمیکردند، امروز بدون تردید آقای کرزی بر مسند ریاستجمهوری افغانستان قرار نداشت. حالا هم وقتی حامد کرزی میگوید که این سند را پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری امضا خواهد کرد، بدون شک میخواهد که امریکاییها از فرد مورد حمایتِ او در انتخابات پشتیبانی کنند. کما اینکه پیش از برگزاری لویهجرگه و در جریان آنهم نامزد مورد حمایت آقای کرزی به اندازه کافی از شرایط بهوجود آمده به نفع خود استفاده برد.
در آغاز این نبشته گفتیم که سخنرانی آقای کرزی در زمان گشایش لویهجرگه سنتی، تناقضآمیز و عوامفریبانه بود. خوب است به یکی از این موارد اشاره گذرایی صورت بگیرد. آقای کرزی در سخنرانی خود تأکید کرد که در ده سال گذشته یک مورد را بهخوبی دریافته است که امریکاییها میتوانند صلح را در افغانستان تأمین کنند و به همین دلیل او در این سند خواهان جدی تأمین صلح در افغانستان از این کشور شده است. این سخن آقای کرزی به تیوری توطیه شبیه است؛ همانگونه که برخی جریانها و گروههای سیاسی و نظامی مخالف دموکراسی باور دارند که طالبان ساخته دست امریکاییها و یا قدرتهای بزرگ هستند. آقای کرزی آگاهانه و یا ناآگاهانه به جمعِ اینگونه گروهها پیوسته است. چون وقتی بخواهیم این سخن را به گونه سلبی مطرح کنیم، باید بگوییم که تداوم جنگ فعلی در افغانستان به وسیله امریکاییها صورت میگیرد.
اما اینگونه سخن گفتنها نه تنها به روابط دو کشور کمک نمیکند، بل سبب ایجاد تشویش و ذهنیتهای مختلف میشود. اگر واقعاً صلح و جنگ در دست امریکاییهاست، پس چرا آقای کرزی با کشوری که عملاً باعث جنگ و ویرانی در افغانستان میشود، سند امنیتی امضا میکند؟
آقای کرزی در پایان دوره ریاستجمهوری طولانیاش، مثل اینکه به روانپریشی دچار شده و نمیداند چه گونه مسایل را فهم کند. او با این سخنان میخواهد نشان دهد که سیاستمداری آگاه و از همهچیز باخبر است؛ در حالی که عملاً اینگونه سخنان تصور خطرناکی از او در اذهان عمومی جامعه ایجاد میکند.
Comments are closed.