نگاهی به فلم‌های: لوپر، پیـنا، روزنامه‌چی و آخرین‌سنگر

گزارشگر:22 جدی 1392 - ۲۱ جدی ۱۳۹۲

mandegar-3لوپر / Looper
نویسنده و کارگردان: رایان جانسن
بازیگران: جوزف گوردن-لویت (جو)، بروس ویلیس (جو پیر)، جف دانیلز (اِیب)، امیلی بلانت (سارا)
محصولِ ۲۰۱۲، ۱۱۹ دقیقه.
سال ۲۰۴۴. با این‌که هنوز ماشین سفر در زمان اختراع نشده، اما در سی سال بعد یعنی ۲۰۷۴ اختراع می‌شود. مافیای آینـده برای خلاص شدن از شر دشمنان‌شان، آن‌ها را به گذشته می‌فرسـتند تا کشته شوند. لوپرها کسانی هستند که در زمان و مکانِ از پیش تعیین‌شده منتظر اند تا به محض ظهور قربانی‌ها، آن‌ها را بکشند. جو لوپری است که در یکی از مأموریت‌هایش با نسخۀ سی سال بعدِ خودش روبه‌رو می‌شود و برای کشتنش دچار تردید می‌‌گردد…

اکشن فلسفی
همه چیز متکی به فلم‌نامه است. پیچیده‌گی مکانیکی فلم‌نامه، گاه بیننده را سَردرگم و گاه غرق در لذت می‌کند. مجموعۀ ارجاع‌های فلم به شخصیت‌ها، موقعیت‌ها، فلم‌ها و حتا شخصِ برویس ویلیس و سیما و گویشش، از لوپر فلمی جذاب ساخته است؛ فلمی که بر لبۀ تیغِ تبدیل ‌شدن به اثری پیچیده و فلسفی قرار دارد، اما زیرکانه به اکشنی خوش‌ساخت تبدیل شده است. لوپر قوت اصلی‌اش را از کهن‌الگوهایی مثل خاک و مادر می‌گیرد، اما فلم مدرن و آینده‌نگرانه‌یی است. می‌توان امیدوار بود لوپر به دلیل مفاهیم مستتر علمی و فلسفی‌اش خیلی زود جایگاهی معادل تلقین (کریستوفر نولان، ۲۰۱۰)، میان فلم‌های علمی‌خیالی پیدا کند و یا حداقل رایان جانسن که جنم و اندیشۀ ورود به چنین مفاهیمی را دارد، تبدیل به فلم‌ساز موفقی شود. (امتیاز: ۵ از ۱۰)
***

پینا / Pina
نویسنده و کارگردان: ویم وندرس
با حضور: رجینا ادوِنتو، مالو آیرودو، روث آمارانته
مستند، محصول ۲۰۱۱، ۱۰۳ دقیقه.
فلمی دربارۀ طراح رقص فقید آلمانی پینا باوش که در آن مشهورترین طراحی‌هایش به تصویر کشیده شده است.

ادای دین
بعید است از هنرهای مدرن لذت ببرید و از پینا لذت نبرید و در مقابل بعید است میانۀ خوبی با هنرهای مدرن به‌خصوص رقص مدرن نداشته باشید و اصلاً بتوانید پینا را تحمل کنید. پینا بیش‌تر بر اساس ذوق‌ورزی و ادای دین به پینا باوش ساخته شده و شاید بیش از هر چیز به این انگیزه که سندی تصویری از هنرمندی جهانی برای آینـده‌گان باقی بماند. شیوۀ کارگردانی وندرس در انتخاب جای دوربین شگفت‌انگیز است، اما خبر چندانی از حس و قدرتی که رقصنده‌ها در مصاحبه‌ها بر آن تأکید دارند، نیست. در واقع فلم در ساختن شمایل یک هنرمند، موفق اما در تبیین دلایل این هنرمندی ناموفق است. (امتیاز: ۱ از ۱۰)
***

روزنامه‌چی / The Paperboy
کارگردان: لی دانیلز
فلم‌نامه: پیتر دکستر، لی دانیلز
بازیگران: زک افرون (جک)، متیو مک‌کانهی (وارد)، نیکول کیدمن (شارلوت)، جان کیوزاک (هیلاری)
محصول ۲۰۱۲، ۱۰۷ دقیقه.

یک گزارشگر به شهر زادگاهش در فلوریدا بازمی‌گردد تا دربارۀ پرونده‌یی شامل چندین قتل تحقیق کند…

مترسک
روزنامه‌چی از آن داستان‌هایی است که به احتمال زیاد روی کاغذ به‌شدت خواندنی‌ست. پُر از شخصیت‌های پیچیده و موقعیت‌هایی که به بلوغ فردی‌شان می‌انجامد یا توصیف‌شان با کلمات به‌شدت تحریک‌کننده است. ولی آن‌چه به تصویر درآمده، ملغمه‌یی نامفهوم از ترکیبی از آدم‌های بیمار و سرخوردۀ جنسی در کنار داستانی مثلاً معمایی ـ پولیسی است که به‌زحمت حتا می‌شود خط داستانی‌اش را پیگیری کرد. شخصیت‌ها مجبورند برای مشخص شدن انگیزه‌های رفتاری‌شان مدام در مقابل هم شخصیت‌های دیگر را در حد یک روان‌شناس تحلیل کنند و درست همین جاهاست که روزنامه‌چی چنان به توضیح دادنِ همه چیز می‌افتد که حتا زیبایی اولین عشق را هم به باد می‌دهد. روزنامه‌چی اما بی‌هیچ توضیحی یک نیکول کیدمن خوب دارد. (امتیاز: ۳ از ۱۰)
***

آخرین سنگر / The Last Stand
کارگردان: کیم جی‌ـ‌وون
فلم‌نامه: اندرو نائر
بازیگران: آرنولد شوارتزنگر (ری)، فارست ویتاکر (جان)، جانی ناکسویل (لوییس دینکام)، پیتر استورمر (بورل)، ادواردو نریگا (گابریل کورتز)
محصول ۲۰۱۳، ۱۰۷ دقیقه.

سرکردۀ یکی از بزرگ‌ترین کارتل‌های مواد مخدر از دست مأموران اف‌بی‌آی فرار کرده و با موترِ پُرقدرتی که در اختیار دارد، با سرعتی سرسام‌آور به سوی مرز مکزیک می‌راند. شهری کوچک در ناحیۀ مرزی آخرین جایی است که می‌شود جلوی او ایستاده‌گی کرد…
وقت تارومار کردن است. فرصت تکه‌پرانی فراهم است. جمله‌های قصار تک‌ضرب است که بدمن‌ها را می‌نوازد و شوکه می‌کند. گلوله است که شلیک می‌شود و عضله‌های پیچ‌خورده است که به عرق می‌نشیند. این است دنیا و فضایی که آرنولد کهنه‌کار از دنیای اکشن‌های محبوب دهه‌های هشتاد و نود میلادی با خود به سال ۲۰۱۳ آورده است. او با آخرین سنگر نشان می‌دهد که هنوز دود از کُنده بلند می‌شود و هنوز هم با وجود خطوط ناهموار و ناهنجاری که ردشان بر چهره و حتا دست‌هایش دیده می‌شود، یک قهرمان درست‌وحسابیِ کلاسیک در وجودش خفته که با ابتدایی‌ترین امکانات داستانی و مصالح دراماتیک، بیـدار خواهد شد.
آرنولد شمایلی آیکونیک در سینمای اکشن به حساب می‌آید و سازنده‌گان آخرین سنگر به‌درستی، تمامِ هم‌وغم‌شان را صرف استخراج و بازآفرینی این وجهه کرده‌اند و در این راه به توفیق کامل رسیده‌اند. در چنین فلمی که هدف غایی‌اش فراهم کردن اوقاتی خوش برای تماشاگری است که از بیش‌تر قواعد بازی از پیش آگاه است، این حجم از اکشن و تعلیق و از همه بهتر شوخی و خنده، کفایت می‌کند و کارساز است. اصلاً برگ برندۀ فلم و کلید سرپا ایستادنش همین است که به‌هیچ‌وجه خودش را جدی نگرفته؛ هم آرنولد پیر شدنش را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفته و جا به جا آن را دست می‌اندازد و هم کل قصه در عین پرتنش بودن، از لحظه‌های مفرح خالی نیست. یک وردست بامزه و دست‌وپاچلفتی با بازی جانی ناکسویل هم هست که این مجموعه کامل شود.
آخرین سنگر تحت تأثیر آشکار از الگوهای وسترن ساخته شده و یکی از لذت‌های انکارناپذیر تماشایش، نوع مواجهۀ فلم‌ساز با آن‌ها و بازخوانی سرخوشانۀ‌شان در متن فلم است. از شوخی عالی فرار نکردنِ پیرمردهایی که در نوشگاه نشسته‌اند بگیرید تا فصل پایانی که اسبی که قهرمان باید با آن پیـروزمندانه به شهر برگردد، با یک شورلت آخرین مُدل اما درب‌وداغان جای‌گزین شده است. این‌جا دیگر مهم نیست که تخلفات بدمن اصلی ماجرا چه بوده یا دلیل به هم زدنِ دو دل‌دادۀ همکار کلانتر چه بوده. می‌شود به‌راحتی و با تکیه بر طرح داستانی نحیف و تکراری و شخصـیت‌های پرورده‌نشده (البته به جز قهرمان)، آخرین سنگر را رد کرد؛ اما این کار مسلماً با نادیده انگاشتن فرامتن پربار بیش از سی‌سالۀ شمایل سینمایی آرنولد شوارتزنگر و جایگاه مهم او در بطن سینمای اکشن معاصر همراه خواهد بود. (امتیاز: ۶ از ۱۰)

ماه‌نامۀ فلم/ مد و مه، تیرماه ۱۳۹۲

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.