گزارشگر:25 جدی 1392 - ۲۴ جدی ۱۳۹۲
افرادی که میترسند، میپذیرند هماکنون در زندهگی خود در جایی قرار دارند که نمیخواستند باشند. چیزی نیاز به تغییر دارد، اما تا کنون قادر نبودهاند آن را عوض کنند. فراموش نکنید شکل بخشیدن به زندهگی آنگونه که خودتان میخواهید، به شجاعت و شهامت نیاز دارد. البته تغییر هم آسان نیست، چون ممکن است موانع زیادی سر راه شما قرار بگیرد؛ اما این نباید باعث دلسردی شما شود. اگر واقعاً بخواهید، میتوانید به تغییرات پاسخ مثبت دهید، ترسهایتان را بپذیرید و در زندهگیتان اعتماد و رضایتِ خاطر بیشتری بهوجود آورید.
مراحل ترس
ترس را میتوان به چند سطح تفکیک کرد: نخست ترسهایی که اتفاق میافتند مانند پیری، تغییر، جنگ، تصادف، تنهایی، فجایع طبیعی، نداشتن امنیت مالی؛ یا ترس از موقعیتهایی که مستلزم انجام کاری هستند مانند تصمیمگیری، شروع رابطهیی جدید، مصاحبه کردن، صحبت در میان جمع، وزن کم کردن و… . اگر شما در این مرحله از ترس نتوانید برخورد درستی با آن داشته باشید، ترس به سطح دیگری میرسد؛ یعنی در این مرحله ترسِ شما دیگر تنها از وضعیتی خاص نیست؛ بلکه بحث غرورتان به میان میآید. مثلاً اگر میترسید ارتباط جدیدی را شروع کنید، ترس برای شما دلیل و برهان میآورد که لزومی ندارد این کار را بکنید و به این ترتیب راضی میشوید که همان شرایط را بپذیرید و وارد سطح دومِ ترس میگردید؛ یعنی احساس شکست، درماندهگی، نارضایتی، آسیبپذیری، مورد قبول واقع نشدن و… میکنید. در این سطح از ترس، با حالات درونی ذهن سر و کار دارید که منعکسکنندۀ احساس شما از خویشتن و تواناییهایتان در برخورد با جهان بیرون است؛ یعنی اگر از طرد شدن میترسید، همین ترس عملاً بر تمام بخشهای زندهگی شما (دوستان، روابط صمیمانه، مصاحبههای شغلی و…) نیز تأثیر میگذارد. بنابراین شروع به دفاع کردن از خود کرده و در نتیجه خودتان را محدود میکنید و درهای جهان پیرامونتان را روی خود میبندید و به این ترتیب وارد سطح سوم از ترس میشوید که اصلیترین ترسی است که در حقیقت دستوپای شما را میبندد و آن این است که با خود میگویید: «نه، من نمیتوانم! من از عهدۀ آن برنمیآیم!» هنگامی خود را ناتوان احساس میکنید، از حرکت باز میایستید و این ترس است که بر شما غلبه میکند.
چه باید کرد؟
اما بدانید و باور داشته باشید که میتوانید از عهدۀ تمام ترسهایتان برآیید، بدون اینکه مجبور باشید چیزی را در جهان خارج تحت کنترل خود درآورید. در واقع برای اینکه از ترس خود بکاهید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به تواناییهای خود در کنترل کردن موانعی که سر راهتان قرار میگیرد، بیشتر اعتماد کنید.
پس، از حالا به بعد هرگاه احساس ترس و دلهره میکنید، فوراً بهخاطر بیاورید نسبت به خود احساس خوبی ندارید. اما چرا نسبت به خودمان بیاعتماد هستیم؟ البته هیچ کس نمیتواند بهدرستی پاسخ کاملی به این سوال بدهد، ولی میتوان گفت شاید چون اندیشۀ درستی از قرار گرفتن در شرایط مختلف نداشتهایم. شیوههای آموزشی مختلف، دایم به ما هشدار دادهاند که «مراقب باش» و همین کلمه حاوی پیامی است که «جهان بیرون حقیقتاً خطرناک است و تو نمیتوانی از عهدۀ رویارویی با آن برآیی. پس احتیاط کن و جلو نرو!». البته شاید ریشۀ ترسهای ما واقعاً در جای دیگری نهفته باشند، ولی صرفنظر از ریشهیابی ترسها باید درصدد تغییر و مداوای آنها برآییم.
Comments are closed.