احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:30 جدی 1392 - ۲۹ جدی ۱۳۹۲
این روزها تمام اعضا و ارکان دولتِ آقای کرزی را مفاهیمی چون «غرور ملی”، «منافع ملی» و «حاکمیت ملی» چنان به خود مشغول کرده که فکر میشود افغانستان مشکلی بالاتر از این مفاهیم ندارد. این مفاهیم هرچند مفاهیمی غیرقابل انکار در ساحتِ دولت ـ ملتهاست، ولی در قرن بیستویکم با نگاهی متفاوت به آنها دیده میشود. این مفاهیم حالا آن بار معنایی را که در قرنهای نوزده و بیست داشتند، ندارند. دلیل آنهم میتواند کاملاً روشن باشد، چون ما دیگر در عصر جهانیشدن زندهگی میکنیم و بسیاری مفاهیم با این عصر، بار معناییِ تازهیی یافتهاند.
وقتی برخی اقدامها و اظهارنظرهای مسوولان را این روزها میشنوم، فکر میکنم هنوز جهان در عصر جنگِ سرد زندهگی میکند و دولتمردان کشور با مفاهیم این دوره، به مسایل جهان و مناسباتِ موجود میان کشورها نگاه میکنند. در عصر جنگ سرد به دلیل اینکه جهان به دو قطبِ متضاد و متخاصم تقسیم شده بود، کشورها عمدتاً متأثر از همین وضع در تعامل با یکدیگر برخورد میکردند. جهان، جهانِ دوقطبی بود؛ جهان خیر و شر، جهان استعمارگران و استعمارشوندهگان، جهان زحمتکشان و سرمایهداران. ادبیاتِ این جهان بدون شک ادبیات خاصی بود. رونالد ریگان رییسجمهوری اسبق امریکا، شوروی سابق را که طرف مقابلِ معادله بود، هیولا میخواند و رهبران شوروی سابق نیز امریکا و برخی کشورهای غربیِ دیگر را امپریالیستهای جهانخوار مینامیدند. در چنین جهانی همهچیز ساده میشود، دوستیها و دشمنیها از پیش مشخصاند، واژهگان و اصطلاحات از پیش تعیین شدهاند. اما در جهانِ جدید که پس از فروپاشی نظامهای کمونیستی شکل گرفت، دیگر مسایل چنان ساده نیستند. جهان، متنوع و متکثر است، دیدگاهها به سیاه و سفید فروکاسته نمیشوند و مناسبات یکبعدی نیستند. به همین دلیل، روابط کشورها نیز متأثر از چنین دیدگاههایی به گونۀ بنیادی تغییر یافتهاند. روسها با امریکاییها با وجود برخی اختلافات روی یک میز مینشینند و گفتوگو میکنند و در بسیاری از مسایل جهانی نیز موضعگیریهای واحدی دارند.
اما در روزهای اخیر، ادبیات دولتمردان کشور رنگوبوی ادبیات جنگِ سرد را به خود گرفته است. وقتی آقای کرزی و یا سخنگویان او چیزی میگویند، مثل این است که یک رهبر تمامعیار بلشویک سخن میگوید. این مسأله در سالهای اخیر به وجود آمده و بر سر امضای توافقنامۀ امنیتی شدت یافته است. آقای کرزی و همکاران او در ارگ، این روزها از ادبیات طالبان و حزب اسلامیِ آقای حکمتیار بهره میبرند. وقتی آنها سخن میگویند، مثل این است که رهبر طالبان سخن میگوید. حتا زمانی که آقای کرزی حمله به رستورانت لبنانیها را محکوم میکرد، به نحوی سخن میگفت که کمتر از آن بوی مخالفت با طالبان به مشام میرسید و بیشتر فکر میشد که تهدیدی علیه امریکاست.
واکنش دفتر رسانههای حکومت به نشر برخی آگاهیها در رسانههای تصویری نیز دقیقاً از سیاستهای جدید ارگ با جامعۀ جهانی ناشی میشود. دفتر رسانههای حکومت در تازهترین اقدام، شماری از رسانهها را به دلیل نشر آگاهیهایی که گفته میشود منبع مالی مشخصی ندارند و از امضای توافقنامۀ امنیتی در آنها حمایت میشود، به دادستانی کل معرفی کرده است. به گفتۀ مسوولان این دفتر، برخی رسانهها با نشر چنین آگاهیهایی، میخواهند نشان دهند که دیدگاه مردم افغانستان نسبت به امضای توافقنامۀ امنیتی با امریکا مثبت است. حالا معلوم نیست که امضای توافقنامه چرا اینهمه باعث درد سر ارگنشینان شده است که حتا میخواهند جلو سخنانی را بگیرند که منسوب به شهروندان کشور میباشد.
در اینکه بسیاری از رسانههای کشور از سوی کشورها و نهادهای بین المللی و حتا برخی کشورهای همسایه تمویل میگردند، جای تردید وجود ندارد؛ ولی به نظر نمیرسد که این موضوعِ تازهیی باشد و دولت افغانستان در شب و روزهای اخیر از آن آگاهی یافته باشد. وقتی شخص آقای کرزی از سازمانهای استخباراتی امریکا و ایران همزمان پول میگیرد، حتماً برخی رسانهها نیز از سوی کشورهای خارجی کمکهای مالی دریافت میکنند. مگر همین دفتر رسانههای حکومت، کمکهای مالی از سوی نهادهای بینالمللی دریافت نمیکند؟ مگر حقوق خاصِ کارمندان ارگ را نهادهای خاصی نمیپردازند؟
در پسِ این حرفها و اقدامها بدون شک دیدگاههای تازۀ ارگنشینان پنهان است که تلاش میکنند با ایدیولوژیگرایی، صحت مواضعِ خود را به اثبات رسانند. ایدیولوژی چنین توانی را دارد که جهان را به سیاه و سفید بخش کند. ایدیولوژی میخواهد بگوید که دشمن کیست و دوست کدام است.
آقای کرزی حمله به رستورانت لبنانیها را تقبیح نکرد؛ چون طرف مقابلِ او «برادران ناراضی» قرار داشتند. او با سخنانِ دوپهلو فقط امریکا را محکوم کرد. شاید روزی هم برسد که شعار اصلیِ آقای کرزی (البته به شرط آنکه او در موضعگیریهای فعلیاش صادق باشد) «مرگ بر امپریالیسم جهانخوار امریکا» شود. با توجه به موضعگیریهای متناقض و چندپهلوی جناب کرزی، هیچ بعید نیست که بازهم افغانستان وارد دور باطلِ ایدیولوژیگرایی شود. از جانب دیگر اگر قرار باشد با چنین اقدامهایی روحیۀ ملی در کشور به وجود آید، نیاز است که نخست دروازۀ آزادی بیان و رسانهها در کشور را بست؛ زیرا در موجودیت آزادی بیان و رسانهها، ایدیولوگهای ارگ به اهدافِ خود دست نمییابند.
Comments are closed.