سایۀ امریکا ستیزی کرزی بر دولت آینده

گزارشگر:منو چهر/ 16 دلو 1392 - ۱۵ دلو ۱۳۹۲

گفت‌وگوی رییس‌جمهور کرزی با ساندی تلگراف، یک بارِ دیگر سیاستِ امریکاستیزانۀ وی را نشان داد و تأیید کرد که جناب رییس‌جمهور، ستیزه با ولی‌نعمتش ایالات متحده را، یگانه راه جبرانِ اشتباهاتش پنداشته و ادامۀ آن را نیز تنـها راهِ برگشتِ محبوبیتِ از دست رفته‌اش تصور می‌کند.
جناب رییس جمهور کرزی در این مصاحبه گفته است که از هفت ماه به این‌سو با باراک اوباما همتای امریکایی‌اش گفت‌وگویی نداشته و او دیگر بر ادامۀ همکاری با دولتِ امریکا خوش‌بین نیست. آقای کرزی هم‌چنان یادآور شده که امریکایی‌ها همواره علیه او بوده اند و دولت ایالات متحده، هرگز به تأکیدهای او پیرامون رفتار خشونت‌آمیز با غیرنظامیانِ افغانستانی گوش نداده اند.mandegar-3
رییس جمهور کرزی در ادامه گفته است که سرمایه‌گذاری‌های ایالات متحده در افغانستان سبب گسترش ناامنی، فساد و دزدی شده است؛ ایالات متحده حتا سبب خروجِ سرمایه از افغانستان گردیده و افزون بر آن، همواره علیه مردم افغانستان جنگ‌های روانی به‌راه انداخته‌ است.
بخش دیگری از سخنان رییس جمهور کرزی در این گفت‌وگو، پیرامون امضای پیمان امنیتی بوده که مکرراً گفته است: بنا بر تجربۀ تاریخی، قراردادهایی از این‌ نوع، برای مردم افغانستان خطرناک تمام شده؛ از این‌رو دولت افغانستان آن را تحت فشار امضا نخواهد کرد.
ایراد سخنانی از این دست، آشکارا موضع ضد امریکاییِ جناب رییس‌جمهور کرزی را می‌نمایاند؛ اما سوگ‌مندانه این موضع‌گیری نه برای منافع مردم، بل بر محور سود شخصی صورت می‌گیرد و نیز زمانی به میان آمده که بیش از دو ماه به پایان مأموریتِ او نمانده است. اکنون پرسش این‌جاست که جناب کرزی چرا در دوازده سال گذشته چنین سخنانی را بیان نداشت؟
طی دوازده سال گذشته، آقای کرزی باعث صرفِ ۶۴۸ میلیارد دالرِ ایالات متحده شد و هم‌چنین ۲۲۱۱ سرباز این کشور نیز در جنگ افغانستان کشته شدند. اکنون چنین ضدیتی با ایالات متحده چه معنا دارد؟
روشن است که رییس جمهور کرزی هدفِ دیگری را دنبال می‌کند. طبق یکی از جدیدترین گزارش‌های نیویارک تایمز، جناب کرزی در سه ماه اخیر، همواره با طالبان تماس‌های مخفیانه داشته است. مراد نیویارک تایمز از «مخفیانه بودن»، عدم آگاهیِ متحدان غربی و مردم افغانستان از جریانِ این تماس‌هاست و همین امر را باعث پیچیده شدنِ روابط ایالات متحده با افغانستان خوانده است.
با این حال، این تماس‌ها نتیجۀ مثبتی را برای گفت‌وگوهای صلح نداشته است؛ ولی به نظر می‌رسد که منظور آقای کرزی از تماس‌گیری با طالبان، چیزی از غیر از گفت‌وگوهای صلح بوده و بیشتر جلب اعتماد آنان مطرحِ نظر است؛ کاری که در ادامۀ رهایی زندانیان طالبان و سرباز زدن از امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده صورت می‌گیرد و در مجموع هم‌سویی بیشتر جناب کرزی را با طالبان می‌نمایاند.
به هر صورت، تمام این حرکات جز ترمیم اشتباهاتِ دوران حکومت‌داری و به دست آوردن دلِ طالبان مبنی بر انگیزه‌های قومی ‌و قبیله‌یی، چیز دیگری نمی‌تواند باشد. در واقع، اظهاراتِ آقای کرزی در ساندی تایمز را نیز می‌توان در همین مجموعه بررسی کرد.
با این حال، جناب کرزی تناقضات سخنانِ خویش را متوجه نمی‌شود. این‌که پولی را که ایالات متحده صرفِ پروژه‌های عمرانی افغانستان کرده، سبب گسترشِ ناامنی و فساد در کشور شده است؛ کاملاً با حقیقت مغایرت دارد و اگر اندکی واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم، این سخنِ آقای کرزی بسیار کودکانه می‌نماید.
درست است که ایالات متحده برنامه‌ها و پروژه‌های منفعت‌محورِ خودش را داشته، اما این‌گونه هم نیست که ایالات متحده حدود شش‌صد و پنجاه میلیارد دالر را برای ایجاد ناامنی و فساد در افغانستان هزینه کرده باشد. اگر چنین بود، پس آقای کرزی در این دوازده سال چه می‌کرد و یا اصلاً چه‌گونه توانست از کوه‌های ارزگان به ارگ ریاست جمهوری برسد؟
گسترش فساد، محصول ادارۀ ناتوان و فاسد شخصِ آقای کرزی است، نه حاصلِ کمک‌های مالی ایالات متحده. و هم‌چنین گسترش ناامنی، حاصل سیاست‌های مسامحه‌گرای جنابِ ایشان در برابر طالبان است که هر دو مسأله برای مردم مثل آفتاب روشن می‌باشد.
مراد آقای کرزی در این گفت‌وگو از جنگِ روانی نیز چیز دیگری نیست جز نقد رسانه‌های خارجی که همواره از سیاست‌های او انتقادهای شدید کرده‌اند. او انتقاد رسانه‌های یک جامعۀ آزاد را، جنگ روانی می‌خواند و آن را به دولتِ همان جامعه ربط می‌دهد که این کار، آشکارا یک تناقض و یک فرافکنی است.
بحث خروج سرمایه از افغانستان به وسیلۀ ایالات متحده نیز یک ادعای بی‌بنیاد است که جناب کرزی آن را مطرح می‌کند. اصلاً طرح چنین ادعایی خنده‌آور می‌نماید، چه رسد به این که بر آن بحثی صورت گیرد و دلیل آورده شود.
به یقین که امریکاستیزی بی‌رویۀ آقای کرزی ـ که تنها و تنها ریشه در اهداف شخصیِ او دارد ـ به همین ساده‌گی هم نیست. زیان بیشترِ این سیاست را در آیندۀ نزدیک خواهیم دید؛ به‌ویژه در دولتی که قرار است پس از انتخابات در افغانستان به میان بیاید. جناب کرزی که اینک خود در آستانۀ زوال قرار دارد، به‌شدت در پی تخریب پل‌های پشتِ سر است. این روش، شاید منفعتی برای شخصِ خود وی داشته باشد، اما بی‌تردید زیان‌های جبران‌ناپذیری در سطح سیاستِ خارجی افغانستان و آیندۀ روابط این کشور با ایالات متحده را به میان خواهد آورد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.