احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 19 دلو 1392 - ۱۸ دلو ۱۳۹۲
این روزها مبارزات انتخاباتی، بازار گرمی را بهراه انداخته که بهنوعی کار و کسبِ بعضی از کسبهکاران را تحت تأثیر قرار داده است. مهمانی دادنها و ضیافت بهپا کردنها، نانونوایی برای صاحبانِ رستورانتها و هوتلها فراهم آورده و بازار فروش و پیشفروشِ بیلبوردهای تبلیغاتی و کارِ چاپونشرِ عکسها و پوسترهای نامزدان نیز نوعی دیگر از درآمدزایی را برای صاحبانِ این مشاغل مهیا کرده است. روی هم رفته، انتخابات و مبارزات انتخاباتی، چهرۀ شهر را به کلی دگرگون کرده است. نهتنها ظاهر و سر و شکلِ سرکها و دیوارهای شهر، که ادبیاتِ حاکم بر گفتمان مردمی و سیاستمدرانِ ما هم تحتالشعاعِ این برنامهها قرار گرفته و تغییراتِ شگرفی را شاهد است؛ ادبیاتی که با واژههای محبتآمیز و متعهدانه آذین شده است و مردم و مردممحوری، بنیانِ این ادبیات و شالودۀ سخنرانیهای نامزدان را تشکیل میدهد.
این روزها بهنوعی برای مردم منحصربهفرد و بهیادماندنی شده است. شهروندانِ ما متعجبزده از اینهمه توجه و عنایت، از خود میپرسند این بزرگواران تا به حال کجا بودند؟ چهقدر ما ناجی و چهرههای مهربان و سخنرانان و سیاستمدارانِ قوی و مردمدوست داشتهایم که خود نمیدانستیم؟… از این عنایتها و توجهات، حتا چادرنشینانِ ما هم بینصیب نمانده و خانهمانندهای آنها هم گرمای محبتهای انتخاباتی را حس کرده است. اردوی ملی، زنان، کودکان، مجروحان و معلولان و حتا از اینپس معتادان و بیمارانِ ما نیز تا زندانیانِ در بند و شاگردانِ مکاتب و حتا قشر بیکار و سرگردانِ سرکها و کوچههای ما، از نگاه تیزبینِ تیمهای کمپاینهای انتخاباتی بهدور نمانده و حتماً از اینپس برای آنان نیز حرفها و برنامههای جالبی را از رسانهها شاهد خواهیم بود.
از اینپس، تمام کسانی که تا دیروز هیچ نگاهی مراقبِ آنها نبود و هیچ برنامهیی حول محورِ آنها شکل نمیگرفت و هرگز تا این حد طعم شیرینِ رسانهیی شدن را نچشیده بودند، لذت در کانونِ توجه بودن را دستکم تا روز انتخابات مزهمزه خواهند کرد. همای سعادت و نیکبختی بر روی سرِ این مردم هر روز خواهد نشست و شبهنگام به پرواز در خواهد آمد و کسانی که آمدهاند تا کرسیِ ریاست جمهوری را از آنِ خود کنند، برای بهدست آوردنِ دل این مردم، چه معجزهها و شعبدهبازیهایی که نخواهند کرد.
همه چیز عجیب گشته است؛ چهرهها مهربان شده و صحبت از همگرایی بیداد میکند. فراموش کردنِ زخمهای کهنه و باز کردنِ صفحۀ جدید برای آیندهیی بهتر در دفتر پارهپارۀ این دیار، همه صحبتهای تازه و در عین حال تکرارییی استند که تمام نامزدان بر آن تأکید میورزند؛ اما دل این مردم را بهدست آوردن و در پی رأی آنها بودن، خود فریبی است که نمیتوان دیگر پنهانش کرد. مردم ما نمیخواهند دل باختن و رأی دادن و دست خالی باقی ماندن را برای بارِ سوم حس کنند. میخواهند وقتی اینبار به پای صندوقهای رأی میروند، کسی را برگزینند که بهراستی برای آیندۀ افغانستان و سعادتِ آنها برنامه دارد و میخواهد کشتی طوفانزدۀ کشور را به ساحل نجات رهنمون شود.
انتخابات سرنوشتساز است، و سرنوشت مردم گره خورده به نتیجهیی که از دل صندوقها بیرون میآید. اما اینکه نتیجه چه خواهد بود، همان سوالی است که همه در پی پاسخِ آناند و بعضی هم در پی ساختن و مهندسی کردنِ این نتیجه. ولی آنچه مسلم است این است که دیگر مردم ما نه فریب ظاهرسازیها را خواهند خورد و نه نیمنگاهی به ولخرجیهایی خواهند داشت که این روزها آنقدر ناموزون به نظر میرسد که شکمهای گرسنۀ آن قشر از مردم ما که سالهاست در به دری و بیچارهگی را تجربه کرده اند، قادر به هضم آن نیستند.
انتخابات سرنوشتساز است به شرط آنکه سالم و شفاف برگزار شود، و مسلماً هیچکس جز خود مردم نمیتواند سلامت و شفافیتِ آن را تضمین کند. مردمی آگاه، بدون شک انتخابی آگاهانهتر خواهند داشت، و مردمی که صادق باشند، در پای صندوقهای رأی هم صداقت به خرج داده و با قدرت به همۀ گزارههای تفرقهافکنانه مثل قومیت و نژاد و زبان و مذهب، نه خواهند گفت و برای برگزیدنِ کسی که بهحق بتواند نمایندهگی از ارادۀ مردم کند، همت خواهند گماشت.
این روزها چهرۀ شهر، آکنده از هیجان است و تجربههای تازه. گروهی بزرگ به گروهی بزرگتر در حال دروغ گفتناند و همه در حالِ فریب دیگریاند تا شاید بتوانند رأیی بیشتر و حمایتی بالاتر را کسب کنند. اما مردم میتوانند هوشیارانه سره را از ناسره جدا کنند و به همۀ ظاهرسازیها و فریبها پایان دهند. بهیقین که ما روزی طعمِ خوشبختی و سعادت را خواهیم چشید که دیگر رأی خود را با چندصد افغانی و یا وعدهیی نان گرم و یا دورنمای رسیدن به یک چوکی و مقام، بدل نکنیم. انتخاباتی که بر اساس شایستهگیها، طرحها و برنامهها باشد، بدون شک موفق خواهد بود و اگر انتخابی کور، انتخابی معاملهگرایانه و متعصبانه، صندوقهای رأی را انباشته سازد، نتیجه چیزی جز تباهیِ بیشتر و فلاکتی دامنگیرتر نخواهد بود.
چهرۀ شهر میتواند با لبخندی دلنشین و صادقانه بعد از انتخابات آذین بسته شود و یا با پیروزی دروغها و فریبها و ظاهرسازیها، آغاز به یک دهنکجی آزاردهنده به شهروندان ما نماید که آیینۀ تلخی از عملکرد خودشان باشد. اینکه چه کسی انتخاب میشود، همه در گرو این است که من، تو بله ما، به چه کسی رأی خواهیم داد، و برای پاسخ به این سوال همۀ ما نیازمند به دست آوردنِ شناختی درست، دقیق و منسجم از برنامهها و طرحهایی هستیم که نامزدانِ محترم این روزها داعیۀ روی دست داشتنِ آن را دارند. مسلماً وقتی حسِ دانستن و خواستن بیـدار شود، وقتی نامزدان بدانند که با انبوهی از مردمِ هوشیار و آماده برای شنیدن و قضاوت کردن روبهرو هستند، آنگاه به جای اینکه بیشترینانرژی و توانِ خود را در جهت عوامفریبی به کار بندند، کوشش خواهند کرد که با طرح و برنامهیی مبتنی بر حقایق و با دورنمایی عملی و دستیافتنیتر کارِ خود را آغاز کنند. و این یعنی از همین روزهای اول، عادت کردن به اینکه مردم و ملتِ ما حسابگر اند و باید به آنها حساب پس داد. و دموکراسیِ نمایندهسالار معنایی جز این ندارد.
Comments are closed.