گزارشگر:3 حوت 1392 - ۰۲ حوت ۱۳۹۲
از سه روز به اینسو، بکتاش سیاوش یکی از اعضای مجلس نمایندهگان در برابر ساختمانِ مجلس تحصن کرده و خواستار ارجگزاریِ مقامات حکومتی به شهدا و قربانیانِ نیروهای امنیتی و رسیدهگی به مشکلاتِ خانوادههای آنان شده است. این حرکت که بدون شک قابل ستایش است، پس از آن صورت گرفته که به دستور رییسجمهور کرزی، جسد یک طالبِ کشتهشده در پیشاور پاکستان بهوسیلۀ چرخبالهای ارتش ملی کشور به ولایتِ تخار انتقال مییابد.
به گفتۀ منابع موثق، ملارقیب یکی از طالبانِ ازبکتبار در ولایت تخارِ افغانستان بوده که در بسیاری از جنایتهایی که در شمال کشور صورت گرفته، نقش داشته و بسیاری از رویدادهای هولناک را سامان داده است. ملارقیب در عین حال، عضو شورای کویتۀ پاکستان بود و بسیاری از برنامهها و تصامیمِ طالبان را به افغانستان منتقل میکرد.
ملارقیب اخیراً در یک نشستِ سریِ طالبان در دبی شرکت کرد و در بازگشت به پاکستان کشته شد. هنوز معلوم نیست که این طالب از سوی چه کسانی کشته شده و دلیلِ ترورش چه بوده است. اما پرسش این میباشد که چهگونه آقای کرزی یک طالب را که در گذشته بسیاری از جنایتها را سامان داده و سبب کشتارِ افراد بیگناه شده است را «شهید صلح» میخواند و جسد او را توسط چرخبال ارتش ملی، به ولایت تخار انتقال میدهد؟… مردم افغانستان میدانند که ملارقیب، در جهت برقراریِ صلحوثبات در کشور هیچ کوششی نکرده است. و اگر هم در این راه کوششی کرده باشد، باید پرسید کوششِ وی چه نتیجهیی به دنبال داشته است؛ زیرا جنایات مکررِ طالبان در گوشه و کنار کشور، حکایت از ناکامی پروسۀ صلح دارد.
از دید ما، این عملِ آقای کرزی و سخنانِ او دربارۀ ملارقیب، شبیه سخنانِ مولوی شاهد سخنگوی شورای عالی صلح است که اسامه بنلادن را شهید خوانده بود؛ اسامه بنلادنی که سری در هزارکوچۀ استخباراتِ جهانی داشت و سرانجام در پایان بازی، به عنوان یک مهرۀ سوخته از میان برداشته شد. واضح است که شهید خواندنِ چنین افرادی، صرفاً بر اساسِ سیاست طالبپروری آقای کرزی صورت میگیرد و ممکن است در آینده نیز طالبانِ کشتهشدۀ دیگری شهید خوانده شوند که همهگان را به حیرت وادارد. اما حالا جانِ گپ این است که وقتی جنازۀ یک طالب اینچنین تکریم میشود، از شهدای نیروهای امنیتی چهگونه باید تجلیل کرد؟ آیا برای یک بار هم آقای کرزی دستور داده است که پیکرِ یکی از شهدای ارتش و پولیس کشور با چرخبال از منطقۀ جنگی برداشته شود و به زادگاهش انتقال یابد و با شأن و عزت دفن گردد؟
دهها مورد طی سیزده سال حکومتداری آقای کرزی رخ داده و گزارش شده است که سربازان ارتش و پولیس کشور در بیابانهای سوزانِ کشور به شهادت رسیدهاند و اجساد آنها چندینروز زیر آفتاب داغ مانده و هیچکس نبوده تا آنها را انتقال دهد. طی این سالها جوانانِ این وطن، بیباکانه در برابر طالبان و تروریسم رزمیدهاند و عاشقانه از این وطن دفاع کردهاند و فردا هم که نیروهای خارجی از این کشور رخت بربندند، باز همینها هستند که در برابر دشمنان افغانستان میایستند و تا پای جان از خود رشادت نشان میدهند. اما هیچگاه نشده است که حکومت بهویژه آقای کرزی، از این رادمردان حمایت کرده باشد و آنان را مورد دلجویی قرار داده باشد. در چند سال اخیر، بارها شاهد بودهایم که انتحاریان دستگیر شده توسط نیروهای امنیتی، به ارگ برده شدهاند و مورد نوازشِ آقای کرزی قرار گرفتهاند. چندین سال است که میبینیم زیر نام صلح، به شورشیان پولهای هنگفت داده میشود، تروریستان از بند رها میگردند و توسط رییسجمهور «برادر» خطاب میشوند.
آقای بکتاش سیاوش در اعتراض به چنین وضعِ دردناکی و به حمایت از سربازانِ دلیر و در عین حال مظلوم کشور، دست به تحصن زده است و از مقامات حکومتی میخواهد که به شهدا و جانبازانِ نیروهای امنیتی کشور، احترام قایل شوند و به مشکلاتِ خانوادههای آنها رسیدهگی کنند. مسلماً مردم افغانستان، اقدامِ این نمایندۀ جوان و دلسوزشان را به دیدۀ قدر مینگرند و منسوبان امنیتیِ کشور نیز قدرشناسِ این نمایندۀ صادقِ وطن میباشند. اما با اینهمه، گمان نمیرود که آقای کرزی به ایندست اعتراضهای مدنی توجه کند و در سیاستهای خود اصلاحات وارد سازد. زیرا فرصتِ کمی به پایان دورۀ ریاستِ وی باقی مانده و او میخواهد پالیسیِ حمایت از طالبان را تا آنجا ادامه دهد که بار دیگر افغانستان به کامِ بنیادگرایانِ تروریست سقوط کنـد!
Comments are closed.