گزارشگر:حلیمه حسینی/ 11 حوت 1392 - ۱۰ حوت ۱۳۹۲
نگرانیهای مردم این روزها از اتفاقاتی که قرار است بهوقوع بپیوندند، روز به روز در حالِ افزایش است. تهدیدهای ناتو و امریکا مبنی بر اجرایی ساختنِ گزینۀ صفر و خارج کردنِ همۀ نیروهای نظامیشان از افغانستان، انتخاباتی متزلزل با سرنوشتی نامعلوم که هنوز نتوانسته باورمندی مردم را نسبت به مردمی بودن و همهگیر بودنش جلب کند، ناامنیهای فزاینده و نفوذ خزنده و هولناکِ دشمن به صفوف نیروهای نظامی و امنیتی کشور، معطل ماندنِ تجارت و گردش پول و ساختوساز، فرار سرمایهها، بیکاری کُشندهیی که اگر زود درمان نشود بیش از نیمی از جمعیتِ زیر خط فقرِ این دیار را مانند طاعونی خورنده از میان خواهد برد، بیاعتمادی و ضعفِ مدیریتی و فقدان یک ارادۀ قوی برای حل بحرانهای زنجیرهیی افغانستان، و دهها معضل دیگر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی؛ میروند تا با هر چه نزدیکتر شدن انتخابات آتی، کشور بحرانیِ افغانستان را بحرانیتر سازند.
میراث حکومتِ جناب آقای کرزی برای دولت آینده ـ البته اگر این دولت شکل بگیرد و تولدش ناکام نماند ـ چیزی جز آشفتهگی و نابهسامانی در همۀ ابعاد حکومتداری نخواهد بود. با میراث بهجا مانده از جناب آقای کرزی که فساد گسترده و آزادی طالبان دربند، تکاندهندهترینِ بخشِ آن به شمار میرود، چه آیندۀ چشمنوازی برای افغانستان متصور است؟!
طالبان روز به روز قدرت گرفته و با آرایشی اینبار متفاوتتر وارد صحنه خواهند شد. هر چه کُشتند و خون ریختند، به مدد همکاریها و خوشخدمتیهای کرزی صاحب، هنوز تا حد یک برادرِ ناخلف و ناراضی توانستهاند حتا ادعای ورود به فضای سیاسی و تقسیم قدرتِ آینده را برای خود محفوظ نگاه دارند. ناامنیهایی که این روزها همهجا را تهدید میکند، تا پایینترین لایههای زندهگیِ مردم را متأثر ساخته است.
فقط با یک نگاه سطحی به آمار جرم و جنایت و دزدی و دهشتافکنیِ صورتگرفته در ماههای اخیر، بهخوبی میتوان بوی آنارشیسم و هرجومرجِ هولناکی که در راه است را استشمام کرد. در همین پایتخت، کافیست دقایق و ساعاتی را با شهروندانِ عادی بگذرانی، تا بفهمی که چهقدر دلهره و ترس و ناامنی افزایش یافته است. یک نمونۀ بسیار جالب، دزدیهای زنجیرهیی و فزایندهییست که این روزها و شبها امانِ مردم را بریده و محلات و خانهها را تهدید میکند. بالارفتن دزدیها بهخصوص در شب، خود گواه این است که ترس از قانون و پاسبانان قانون و امنیت، کمتر شده است و همه میدانند که این شب و روزها هر کسی که دستی در قدرت و صلاحیتی برای تأمین امنیت دارد، همه مشغول زدوبند و کمپاین انتخاباتی هستند و هر کس برای فردای بعد از انتخابات، میخواهد میخِ خود را محکمتر بر زمین بکوبد تا آنچه را دارد نبازد و بیشتر از آن بهدست آورد. در این حیثوبیث و سرگردانی، فضای مناسب و خوبی فراهم شده تا دزدان جیب مردم را مانده، خانۀهایشان را هم خالی کنند!
امروز نخبهگان سیاسی ما، نامزدان ریاستجمهوری و هر کسی که میخواهد سهمی در اداره و مدیریتِ این کشور داشته باشد، باید بر این نکته واقف شود که با وضعِ سراسیمۀ کشور حتا اگر کسی برندۀ قاطعِ میدان انتخابات شود، بدون شک نخواهد توانست بهتنهایی این کشتیِ در حالِ به گل نشستن را به منزل مقصود برساند. اینهمه آشفتهگی، اینهمه مشکلات و نابهسامانی و در مجموع این میراث نامبارکِ حکومتداری آقای کرزی، برای هر کسی که بخواهد زمام دولتِ آینده را بهدست بگیرد، چالش میآفریند و بدون شک حکومتِ تازه متولد شده را به بلوغ نرسیده از نفس میاندازد. به همین دلیل بهجاست که طرحی جامع و فراگیر تهیه و تدوین شود، غرورهای بیجا و خودخواهیها کنار گذاشته شوند، دستکم عقلانیتی بر امور حاکم گردد تا سیاستمداران و بزرگانِ کشور برای تأمین بقای خویش هم که شده، از بقای جمعی حمایت کنند و برای روی آب ماندن ـ بهجای تلاش در جهت غرق ساختن دیگران ـ تختهپارههایی که هر کدام بر روی آن شناورند را گرد هم آورده و ضریب اطمینانِ حیات سیاسی کشور را بالا ببرند. اما این امکان نخواهد داشت مگر اینکه همۀ جناحها و طرفهای دخیل در انتخابات آتی، که بهنوعی همۀ آنها را میتوان برآیند ارادۀ مردمی دانست، به این باور برسند که برای تشکیل دولت آینده، به یک وحدت ملی و سهیم ساختنِ همه در ساختار قدرت نیازمندیم.
دولت وحدت ملی، همان طرحیست که میتواند یک آیندهنگری بهجا و سنجیده باشد برای تمام نامزدانی که از همین اکنون میدانند و یقین دارند که دیگر افغانستان را نمیتوان با تکیه بر یک یا چند باند مافیایی، با پشتوانۀ یک قوم و یک جناح و سمت، اداره و مدیریت کرد. پس لازم است از همین حالا به فردای مالامال از بحرانِ پساانتخاباتی توجه کنیم و با توافق بر سر اصولی مشترک و فهم و تیوریزه کردنِ طرحهایی چون طرح دولت وحدت ملی، برای مهار و کنترل و حلِ بحرانهای زنجیرهیییی که در انتظار حکومت آینده است، چارهیی اندیشید و با درایت و بلندنظری، افغانستان را از سقوط در ورطۀ نابودی و یا بازگشت به دهههای تلخ و دردبارِ گذشته نجات دهیم.
Comments are closed.