نقطه پایان بر نمایش مبارزه با فساد

گزارشگر:احمد عمران - ۲۰ سنبله ۱۳۹۱

اظهارت توام با عجز رییس اداره مبارزه با فساد اداری، نشان داد که عمق این فاجعه چه‌قدر است و اراده برای نابودی آن، چقدر در دستگاه دولت وجود دارد.
رییس اداره مبارزه با فساد در نشست خبری خود به روشنی بیان کرد که مانع اصلی بر سر راه مبارزه با فساد، عملاً از درون ارگ ریاست‌جمهوری نشات می‌گیرد و اصلی‌ترین موانع بر سر راه این برنامه، شخص رییس‌جمهوری است که هیچ اراده‌یی در او برای مبارزه با فساد دیده نمی‌شود.
این اظهارات، تایید حرف‌ها و سخن‌هایی است که پیش از این در رسانه‌های کشور به گونه گسترده بازتاب یافته و همواره از این ناحیه ابراز نگرانی شده است. اما مایه تعجب این است که برخی مقام‌ها فکر می‌کنند جلو پدیده‌یی که خود دلیل اصلی بقای گروه حاکم بر کشور است را می‌توانند با چند حرکت نمادین و فرمایشی سد شوند.
از آغاز برنامه به اصطلاح مبارزه با فساد اداری، آشکار بود که ارادۀ لازم برای نابودی این پدیده در رهبری افغانستان وجود ندارد و همواره تلاش‌ها برای مبارزه با آن از این ناحیه منجر به شکست افتضاح‌آمیز می‌شود. آقای لودین رییس اداره مبارزه با فساد هم سرانجام به این نتیجه منطقی دست پیدا کرد و گفت که در طول دوره کاری‌اش، ده‌ها پروندۀ فساد اداری را که شامل افراد بلندپایه دولت می‌شود، به دادستانی فرستاده، ولی این پرونده‌ها بدون سرنوشت در وضعیت نامشخصی قرار دارند. آقای لودین هم‌چنین اعتراف کرد که حتا در مورد دریافت شماری از این پرونده‌ها، دادستانی کل کشور اظهار بی‌خبری می‌کند.
این سخنان نشان می‌دهد که مبارزه فساد اداری در افغانستان به دور باطل رسیده و همان‌گونه که پیش از این پیش‌بینی می‌شد، این نمایش نیز بدون آن‌که به پرده آخر برسد، نیمه‌تمام رها شده است. پرسش اصلی این‌جاست که چرا این‌همه شعارِ مبارزه با فساد سر داده می‌شود و چرا تلاش‌ها برای مهار کردنِ آن به نتیجۀ مثبت نمی‌رسد؟
در پاسخ به پرسشِ نخست باید گفت که آقای کرزی و اطرافیانش زمانی شعار مبارزه با فساد را سرمی‌دهند که چاره دیگری برای فرار از این معضل نداشته باشند.
زمانی که جامعه جهانی و افکار عمومی در جامعه نسبت به موضوع فساد لجام‌گسیختۀ اداری و مالی در کشور واکنش نشان دادند، رهبری کشور برخی تلاش‌ها را که می‌دانست به هیچ نتیجه‌یی نمی‌انجامد، آغاز کرد. در طول ده‌سال گذشته بارها آقای کرزی کمیسیون‌ها و نهادهای موازی را در امر مبارزه با فساد ایجاد کرد که بدون آن‌که نتایج فعالیت‌های آن‌ها مشخص باشد، پس از گذشت زمانی، از فعالیت باز داشته شدند و یا هم مثل آقای لودین به این نتیجه رسیدند که موجودیت آن‌ها برای مبارزه با فساد نیست؛ بلکه برای بازی در یک نمایش است که از پیش سناریوی آن نوشته شده است.
مبارزه با فساد زمانی می‌توانست نتیجه‌بخش باشد که ضمن داشتن اراده قوی برای نابودی آن، مکانیزم‌هایی را به وجود آورد که افراد در هر موقعیتی که قرار داشته باشند، نتوانند از چنگ قانون فرار کنند. وقتی شخص رییس‌جهموری در یک کاسه با افراد متهم به فساد نان می‌خورد، طبیعی است که هیچ تلاشی به نتیجه نمی‌رسد.
آقای کرزی موجودیت و ادامه حضور خود را بر اریکه قدرت، مدیون موجودیت فساد در دستگاه دولت و نهادهای مربوط به آن است. به سخن دیگر، آقای کرزی خود محصول فساد موجود در دولت است و تا زمانی که این فساد وجود داشته باشد، بدون شک حضور او نیز در قدرت ضمانت‌شده خواهد بود. برخی آگاهان باور دارند که آقای کرزی هیچ تلاشی برای برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۴ به خرچ نمی‌دهد، حتا برای مدیریت و مهندسی آرا به نفع نامزد خاصی. بلکه تلاش‌های او در این خصوص متمرکز شده است که جلوِ برگزاری انتخابات در کشور را به هر قیمتی که ممکن است ـ حتا با راه‌اندازی درگیری و جنگ در بخش‌های مهمی از کشور ـ سد شود.
پاسخ پرسش دوم که در مورد ناکام شدن تلاش‌ها برای مبارزه با فساد مطرح شد، عملاً در پاسخ اول پنهان است. بدون شک افراد حتا اگر خواسته باشند به گونه فردی در مبارزه با فساد عمل کنند، به هیچ نتیجه‌یی نمی‌رسند. آقای کرزی همواره در مورد مبارزه با فساد، افراد را قربانی کرده است. حالا ممکن است این قربانی کردن در مواردی زیاد به چشم نخورد، ولی وقتی یک فرد تلاش می‌کند که برنامه‌هایی را در مبارزه با فساد به نتیجه برساند، ولی در نیمه راه چنان با موانع و سدهای برنامه‌ریزی شده مواجه می‌شود که دیگر انگیزه‌یی برای ادامه تلاش‌ها برای او باقی نمی‌ماند، نشان می‌دهد که آب از سرچشمه گل‌آلود است.
آقای کرزی نمی‌خواهد که فساد در افغانستان ریشه کن شود، ولی او در عین حال نمی‌تواند نسبت به انتقادها و واکنش‌ها در این خصوص کاملاً بی‌تفاوت باشد. آقای کرزی برای این‌که منابع خارجیِ حمایت از خود را از دست ندهد، مجبور است که هر از گاهی به برخی حرکت‌های نمایشی در امر مبارزه با فساد تن در دهد؛ ولی زمانی که این نمایش می‌خواهد چهره واقعی به خود بگیرد و یا امر بر خود مسوولان مبارزه با فساد مشتبه شود و فکر کنند که می‌توانند منشای خیری در این خصوص شوند، آن‌گاه موانع چنان بر سر راه‌شان سبز می‌شود که خود نمی‌دانند پس از این چه باید کنند و حداقل خود را چه‌گونه نجات بخشند.
آقای لودین به سردرگمی و سراسیمه‌گی دچار شده است. حالا دیگر در سیمای او نمی‌توان آن قاطعیت روزهای آغاز کار را دید. او نیز متوجه شده که قربانیِ چیدمان فساد در کشور است و در راندمان مکانیزم فساد، راه به هیچ دهی نخواهد برد، مگر این‌که خود را از چرخه سیاسی کشور عملاً حذف کند و به نابودی بکشاند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.