احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:9 حمل 1393 - ۰۸ حمل ۱۳۹۳
بخش سوم
برگردان به فارسی: عماد عابدی
نویسنده: کارلوتا گال (نیویارک تایمز)
بوتو بیش از هر سیاستمدار پاکستانی دیگر در مورد خطرات ناشی از افراطگرایی سخن گفته بود. او ستیزهجویان خارجی را برای الحاق بخشی از خاک پاکستان مقصر میشناخت و خواستار عملیات نظامی در وزیرستان شده بود. او بمب گذاری انتحاری را غیر اسلامی اعلام کرد و به نظر می رسید کسانی را که ممکن بود خودش را هدف قرار دهند به چالش میکشد. او در آستانه بازگشت گفته بود، «من باور نمیکنم که هیچ مسلمان واقعی به من حمله کند چون اسلام حمله به زنان را منع کرده است، و مسلمانان می دانند که اگر به یک زن حمله کنند، در دوزخ خواهند سوخت».
او همچنین قول همکاری های بیشتر با افغانستان و ایالات متحده در مبارزه با تروریسم را داده بود و حتا در مصاحبهای گفت که به مقامات غربی اجازه دسترسی به عبدالقدیر خان، مرد پشت پرده برنامه گسترش سلاح های هستهای پاکستان را خواهد داد.
رییس جمهور کرزی، به بوتو هشدار داده بود که سازمان های اطلاعاتی افغانستان از تهدیدهایی علیه جان او اطلاع حاصل کرده اند. خبرچینها از نشست فرماندهان ارتش به افغانستان اطلاع داده بودند – نشستی که در آن مشرف و ۱۰ ژنرال قدرتمند اش در مورد کشتن بوتو در یک حمله تروریستی گفتگو کرده بودند.
در ۱۸ اکتوبر، ۲۰۰۷، بوتو به کراچی پرواز کرد. من نیز شامل گروه روزنامه نگاران همراه او در این سفر بودم. او تعویز با خود داشت و هنگام ورود به خاک پاکستان، نماز گذاشت. چند ساعت بعد، هنگامی که سوار یک بس سر باز از میان خیابانهای پر از طرفداران خود میگذشت، دو بمب بزرگ منفجر شد، که موتر های پلیس، محافظان و پیروان حزب را پارچه پارچه کرد. بوتو جان سالم برد، اما در حدود ۱۵۰ نفر کشته و ۴۰۰ نفر مجروح شدند.
بوتو ادعا کرد که مشرف خود به طور مستقیم وی را تهدید کرده است، و کرزی دوباره از او خواست بیشتر محتاط باشد. کرزی از سازمان اطلاعات خود خواست تا یک موتر زرهیای مجهز با وسیله سد سیگنال تیلفونهای همراه را در اختیار بوتوقرار بدهد. در این میان، بوتو به مبارزات انتخاباتی ادامه داد، و به دیدار با حامیان خود از پنجره آفتاب گیر موتر اصرار میکرد.
در اواخر ماه دسامبر، گروهی از شبه نظامیان، از جمله دو پسر نوجوان آموزش دیده و آماده برای انجام بمب گذاریهای انتحاری، به مدرسه حقانیه در شهر شمالغربی اکوره ختک وارد شدند. این مدرسۀ مخوف، ۳۰۰۰ طالب را در بلاک های سفید و بزرگ جا داده است. سخنگوی مدرسه با افتخار به من گفت که نود و پنج درصد از طالبانی که در افغانستان میجنگند در اینجا درس خوانده اند. معروف ترین فارغالتحصیل آن جلال الدین حقانی، فرمانده کهنهکار مجاهدین افغان است که شبکه او به ابزار اصلی آی اس آی برای سازماندهی حمله هایی به کابل و شرق افغانستان تبدیل شده است.
دو بازدیدکننده جوان یک شب را در مدرسه گذاشتاندند و روز بعد به راولپندی منتقل شدند، جایی که قرار بود بوتو روز ۲۷ دسمبردر گردهمآیی سخنرانی کند. کاروان موترهای بوتو حین ترک محل گردهمآیی آهسته شد تا او بتواند به طرفداران خود در خیابان سلام دهد. یکی از دو نوجوان با تفنگچه به او آتش گشود و سپس واسکت انتحاری خود رامنفجر کرد. بوتو تنش را از دریچه سقف موتر زرهی سف به بیرون کشیده بود. با شنیدن صدای تیراندازی خود را به داخل موتر خم کرد، اما موج انفجار، موتررا به پیش راند و سر او به لبهی دریچه به شدت کوبیده شد. بوتو در حالی که جراحت کشندهای برداشته بود به داخل موتر در آغوش ناهید خان، همراه و محرم اسرار خود افتاد.
همانطوری که بوتو همیشه هشدار داده بود، گروههای گوناگون خواستار مرگ او بودند و به نحوی با هم ارتباط داشتد. آنها همان نیروهایی بودند که در پشت ناآرمی های افغانستان قرار داشتند: طالبان و گروه های شبه نظامی پاکستان و القاعده، و همچنین دولت پاکستان، که شامل ژنرال های ارشد، مشرف و کیانی میشد. یک کمیسیون سازمان ملل متحد که در مورد مرگ بوتو تحقیق میکرد نشان داد که هر یک از این گروهها انگیزهی خود شان را داشتند و هر کدام باید مورد بررسی قرار گیرد.
دادستانهای پاکستان بعدها مشرف را به این اتهام که بخشی از یک توطیه گستردهتر برای حذف بوتو از صحنه سیاسی بوده است رسما متهم کردند. چودری ذوالفقار علی، رئیس گروه دادستانهای دولت در دادگاه قتل بوتو، به من گفت، «شواهد ضمنی غیر قابل انکار» وجود دارد که مشرف امنیت بوتو را به درستی تامین نکرد، چون میخواست او در یک سوء قصد اجتناب ناپذیر کشته شود. (مشرف اتهامات را رد کرد.) علی، مرد سختکوش و سختگیر، موفق شد مشرف را دستگیر کند و در پی سرعت بخشیدن محاکمه او بود که در ماه می در راه کار به ضرب گلوله کشته شد.
علی هیچ شک و تردید نداشت که طرح کشتن بوتو توسط القاعده ریخته شده بود. او به من گفته بود، «چون او طرفدار امریکا بود، یک رهبر قوی و ملیگرا بود». یک مقام امنیتی پاکستان که برخی از متهمان پرونده بوتو و دیگر شبه نظامیان بازداشت شده تحقیق کرده بود به همین نتیجه رسیده بود. این مقام گفت که تصمیم ترور بوتو در جلسه شورای عالی القاعده گرفته شده بود.
سه سال زمان برد تا عمق روابط پاکستان با القاعده افشا شود و جهان به محل اختفای بن لادن پی ببرد، فقط در چند صد متری اکادمی نظامی پاکستان. در ماه می ۲۰۱۱، من با یکی از همکاران پاکستانی در جادهای به سوی ابت آباد میراندم که توسط افراد ارتش پاکستان متوقف شدیم. ما موتر خود را رها کردیم و از طریق یک کوچه فرعی پیاده راه مان را دوام دادیم، از چندین خانه دیواردار گذشتیم و پس از آن در امتداد یک مسیر خاکی به پیش رفتیم، تا زمانی که خانه اسامه بن لادن پدیدار شد، یک ساختمان کانکریتی سه طبقه که بخش عمده آن در پشت دیوارهای کانکرتی تا ۶ متر با سیم های خاردار پنهان شده بود. بن لادن در این خانه شش سال پنهان شده بود، تا اینکه ۳۰ ساعت پیش، کماندوهای نیروی دریایی امریکا او را دراتاق خواب طبقه بالایی به گلوله بستند.
پس از یک دهه خبرنگاری در افغانستان و پاکستان و ردیابی بن لادن، دریافتن این که او کجا و چگونه مخفی شده بود برایم جذاب بود. او از گروه بزرگ همراهان خود در افغانستان جدا شد. برای مدتی نزدیک به هشت سال، تنها به دو پاکستانی مورد اعتماد متکی بود، که بازرسانان امریکایی آنها را به نام پیک، و برادرش میشناختند.
مردم می دانستند که این خانه غیر معمول است. حتا در محل شایع شده بود که طالبان مجروح را از وزیرستان به این خانه میاوردند. من این را از رئیس سابق استخبارات غیر نظامی مشرف شنیده بودم، که خود متهم به دست داشتن در مخفی کردن بن لادن در ابت آباد شده بود. وی هرگونه دخالت خود را رد میکرد، اما ماموران امنیتی محلی را که این خانه را وارسی کرده بودند بیتقصیر نمی دانست. در سراسر کشور، سازمان های اطلاعاتی مختلف پاکستان – آی اس آی، اداره اطلاعات و اطلاعات نظامی – خانه های امن برای پیشبرد عملیاتهای مخفی دارند. آنها از خانه های مسکونی، اغلب در محله های آرام و امن، برای بازجویی افراد و یا جدا نگهداشن آنها از دیگران، استفاده میکنند. بازجویان امریکایی در چنین مکان هایی بازداشت شدگان را مورد بازجویی قرار داده اند و گاهی اوقات برای ماهها نگهداشته اند. رهبران گروه های شبهنظامی ممنوع، اغلب در چنین مکان هایی جا داده میشوند. مقامات سابق پاکستان به من گفتند که دیگران، از جمله رهبران طالبان که پس از سقوط حکومت آنها در سال ۲۰۰۱به پاکستان پناهنده شدند، با شرایط سهلتر در چنین خانه هایی اقامت کردند، طوری که نگهبانان خود را داشتند اما اربابان پاکستانی شان در جریان فعالیت های آنها قرار داشتند. از آنجایی که پاکستان روابط مخفیانه دومدار با گروه های شبه نظامی دارد، افسران پلیس – که به آنها هشدار داده شده است و یا حتی بخاطر قرار گرفتن در برابر عملیات آی اس آی تنزل مقام یافته اند – آموخته اند که کاری با خانه های امن نداشته باشند.
Comments are closed.