احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۷ دلو ۱۳۹۷
منازعاتِ اجتماعی ـ سیاسی در افغانستان به تبِ نوبه شباهت دارد که میتواند سالها در بدنِ میزبان جا خوش کند و حتا زمانیکه گمان شود بیماری درمان شده، در نوبتها و اشکالی متفاوتتر ظاهر گردد. یکی از منازعاتِ کهنۀ اجتماعی ـ سیاسی افغانستان، منازعه میان «دری» و «فارسی» است که اگرچه تمامِ متخصصانِ عرصۀ زبان و ادبیات به یکیبودنِ آنها رای میدهند، اما نهاد قدرت و سیاست در افغانستان و پارهیی از جامعه که زیر پوشش و نفوذِ این دستگاه قرار دارد، بهسختی میتوانند آن را بپذیرند و هربار به صورتهای گوناگون در مقامِ پاسداران و متخصصانِ زبان ظاهر میگردند و جدایی و تفریقِ زبان فارسی و دری و استقلالشان از یکدیگر را سر میدهند.
اینبار اما شهردار هرات به عنوان عضو کوچکی از حکومتِ افغانستان که رسالت اصلیِ آن پرداختن به پاکی و زیبایی شهر است، در چهرۀ نهتنها یک ادیب و زبانشناس، بلکه در مقام یک کارگزارِ ملتسازی ظهور کرده و دستور میدهد که در لوحههای نصبشده در سطحِ شهر میباید واژۀ «خیابان» حذف و به جای آن از کلمۀ دریِ «سرک» استفاده شود. آقای شهردار افزوده که اگرچه خیابان کلمهیی مقبولتر است، اما برای کمک به ملتسازی در افغانستان و ایجاد تفکیک میان هویتِ ملی مردم افغانستان و ایران، باید از کاربردِ آن خودداری کرد. او تذکر داده که هرات یکی از ولایتهای افغانستان است، نه ایران.
در گذشته و قبل از آنکه شهردار کابل به جمعِ متخصصانِ زبان و ادبیات دری و همینطور ملتسازی بپیوندد، ما دعوا بر سرِ برابری و نابرابریِ دری و فارسی را در مکانهایی چون ریاستجمهوری، مجلس نمایندهگان و دانشگاهها/پوهنتونها شاهد بودیم؛ دعواهایی که سیلِ کارشناسان را برای ارایۀ نظرهایِ کارشناسانه به رسانههای مختلف میکشاند و موجب تولید موجی از مقالات و نوشتهها در رسانههای نوشتاری و شبکههای اجتماعی میشد. اما تمامِ این دعواها با غلبه و بُرد هواخواهانِ یکیبودنِ دری و فارسی از نظرِ کیفی و کمی به پایان میرسید و این گمان به میان میآمد که منطق و استدلالِ قاطعِ متخصصان و زبانشناسان به این دعوا خاتمه بخشیده و در آینده دیگر شاهد دعوایی تازه میان هواخواهانِ فارسی و دری و یا پوهنتون و دانشگاه نخواهیم بود.
اما شهردار هرات ثابت کرد که این تبِ متناوب در افغانستان و ساختار سیاسیِ موجود پایانی ندارد و هر شخصی در رأس یا قاعدۀ دولت و حکومت میتواند در نهایتِ بیفکری و بیتعهدی، تبِ تازهیی را در جامعۀ افغانستان مبنی بر هواخواهی از فارسی یا دری خـلق کند. حال آنکه اگر به لایحۀ وظایف شهرداری و مواردی که بر اساس قانون بر این اداره مترتب شده، نگاهی بیندازیم، هیچ صلاحیت و مسوولیتی در قبالِ موضوعات و مسایلِ فرهنگی و زبانشناسانه و از آن بالاتر مسایل ملتسازی در آن به چشم نمیخورد. اما اینکه جنابِ شهردار به خود اجازۀ ورود به این مبحث و ایجاد آشوب در اذهانِ جامعه را میدهد بیآنکه مورد بازخواست و تنبیه حکومت قرار گیرد، زادۀ همان ساختار سیاسییی است که اشخاصِ کوتهفکر را به خود جذب و آنهایی که عمیق میاندیشند را از خود میراند.
آگر شهردار هرات کوتهفکر نبود، بهجای به هدر دادن انرژیِ این اداره در مباحث نامربوط، روی مسایلی نظیر آلودهگیهای زیستمحیطی، مشکل دفع زبالهها، نبود یا کمبود فضای سبز، مشکل آب آشامیدنی، تخریب جادهها و اصلاح نقشۀ شهر مطابق با نیازمندیهایِ شهروندان تمرکز میکرد و با رونمایی از تصامیم و اقداماتِ جدیدش در این راستا، انرژی و امید در جامعه خلق میکرد. مباحثی چون زبان ملی، هویت ملی و ملتسازی نه در قد و اندازۀ شهرداری هرات است و نه در حیطۀ تخصص و صلاحیتِ این اداره. اظهار نظر در مورد بیگانه بودن یا نبودنِ واژۀ خیابان و زشت یا زیبا بودنِ کلمۀ سرک نیز کارِ مراکز فرهنگی ـ ادبی و متخصصانِ عرصۀ زبان و ادبیات است و اگر نهادی از حکومت بخواهد اقدامی معطوف به این مسایل روی دست گیرد، پیش از طی مراحل قانونی و اجرایی، نظرِ مراجعِ علمی ـ فرهنگی شرط است.
Comments are closed.