احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 9 حمل 1393 - ۰۸ حمل ۱۳۹۳
شمارشِ معکوس آغاز شده و کمتر از یک هفته تا انتخابات باقی مانده است. در هفتۀ پیش رو، مبارزاتِ نفسگیرِ نامزدان رنگ و رونقِ بیشتری میگیرد و هر آنچه در توان داشته باشند را بهکار میبندند. اما آشفتهگی در چهرۀ نامزدان از هماکنون به چشم میخورد؛ آشفتهگی و سراسیمه بودن نسبت به اینکه نتیجه چه خواهد شد و فردای بعد از انتخابات را چهگونه باید مدیریت کرد!
یکی از عناصر مدیریت در کشورهای توسعهنیافته، تصمیمگیریها و برنامهریزیهای دقیقۀ نودی است. در واپسین لحظات، ما شاید شاهد تغییرِ صفبندیها و زدوبندهای سیاسی باشیم. اما آنچه مسلم است، این خواهد بود که انتخابات منهای حضور مردم، هیچ ارزش و اعتباری ندارد. مردم باید حاضر و ناظر باشند تا بتوان گفت که این انتخابات با تمام گستردهگی و صرف میلیونها دالر هزینه، نتیجهبخش بوده است یا خیر!
اگر مردم برای رأی دادن حاضر نشوند، اگر مردم به انتخابات باور نداشته باشند و نتیجۀ آن را بهاصطلاح از پیش تعیینشده بدانند و احساس کنند که حضور آنها فقط برای جامۀ مشروعیت پوشاندن بر نتیجۀ انتخابات است، اگر فکر کنند که تقلب هنوز هم به عنوان یک گزینۀ اساسی و کلیـدی روی میز نامزدان قرار دارد، بهویژه نامزدی که از حمایت همهجانبۀ حکومت بهرهمند است، آنگاه است که دیگر میلی و رغبتی برای رأی دادن نخواهد ماند و حضور کمرنگ و یا بیرنگِ مردم در روز انتخابات، بدون شک یک شکستِ سیاسی در سطح داخلی و بینالمللی بهحساب میآید.
این روزها نظرسنجیهایی هم بهراه انداخته شده و نتایجِ آن منتشر شده است که نشان میدهد حدود ۷۵ درصدِ مردم افغانستان در انتخابات اشتراک خواهند کرد. اما آیا این ارقام با واقعیت متناسب است؟… از طرفی، همه میدانیم فردای افغانستان و صلح و ثبات در این کشور، همه بسته به انتقال مسالمتآمیزِ قدرت و به روی کار آمدنِ یک دولت با قوام و با ثبات است که در کنار همکاری و همیاری همۀ اقوام و جناحها، بتواند پایههای لرزان دموکراسیِ متولد شده در دوران بعد از طالبان را استحکام بخشیده و بحرانهای پیش رو را مدیریت کند. اما پرسش اینجاست که در چند روز باقی مانده چه میتوان کرد تا آن عده از شهروندانِ ما که تصمیمِ خود برای عدم شرکت در انتخابات را گرفتهاند، به این پروسۀ ملی باورمند ساخت و حضور پُرشور مردمی را پای صندوقهای رأی رقم زد؟ چرا که حضور مردم در روز انتخابات، با در نظرداشتِ تمام احتمالاتی که نتیجۀ شفاف و اثربخش انتخاباتی را تهدید میکند، خود گواه این خواهد بود که دستکم مردم افغانستان خود خواهانِ رقم زدنِ سرنوشتِ خویشاند و در صحنه حضور دارند.
تا روزی که مردم خود در صحنۀ سیاسی کشور حاضر شوند و حاضر باشند که در تعیین سرنوشتِ جمعی و کلیِ کشور تصمیم بگیرند، پشت پرده عمل کردن و معامله کردن و مردم را از معادله حذف کردن و انکار کردن آنها، بهمراتب سختتر از روزی خواهد بود که مردم تصمیم بگیرند که به عنوان نظارهگران کارنوال سیاسیِ بهراه افتاده در کشور، این بار به نامِ انتخابات در گوشهیی ایستاده و از دور نظاره کنند و خود دخلی و تصرفی و ارادهیی برای حضور نداشته باشند. مردم باید در صحنه حضور پیدا کنند تا فردای بعد از انتخابات بتوانند از هر کسی که از دل صندوقهای رأی بر اریکۀ قدرت تکیه میزند، پاسخ بخواهند و رأی خود و حضورِ خود را به عنوان مدرک و سندی برای حقانیتشان در تعیین سرنوشت سیاسیِ افغانستان در تاریخ ثبت کنند.
شکست انتخابات، شکست افتضاحباری برای مردم ما خواهد بود در اینکه به دنیا و به خودمان ثابت کنیم که ما مکانیسمهای انتقال قدرت و حکمرانی را به سبک و سیاقِ گذشته که نمودی از فرسودهگی و جمود است را نمیخواهیم. از اینرو رسانهها، جامعۀ مدنی، نامزدان، ملا امامان، اندیشمندان، نخبهگان سیاسی کشور، قلمبهدستان و… همه و همه در کنار پرداختن به چالشها و نواقصی که هست و ملت هم حق دارد بداند که مشکل از کجا ناشی میشود و به کجا خواهد انجامید، باید موجی از امید و نشاط را نیز به فضای سیاسی کشور منتقل کننـد. زیرا در کنار اینهمه موج منفیِ دهشت، ترور، ناامنی و تقلب که این روزها فضای سیاسی و انتخاباتی ما را آکنده است، مردم نیاز دارند تا با به یاد آوردنِ دستاوردها و موفقیتهای نسبیِ دوازدهسال گذشته، انگیزه و امیدِ کافی برای شرکت در انتخابات و ایجاد تحول در سرنوشت کشور را بیابند.
انتخابات و تبدیل آن به یک مکانیسمِ حتمی و بیبدیل برای روی کار آمدنِ حکومتها و برگزیده شدنِ زعما و کارگزاران، همان اصلیست که جامعۀ ما به حفظ و نگهداشتِ آن ضرورت دارد و دیگر فصل قدرتنمایی حاکمانِ انتصابی و موروثی، به سر رسیده است. سازمان ملل در حالی از همۀ نامزدان میخواهد که نتیجۀ انتخابات را هر چه هست بپذیرند، که بیش از نامزدان و نوع نگاه آنها به نتیجۀ انتخابات، بدون شک مردم و شهروندان هستند که باید باور کنند و به این باور باشند که رأی دادن ولو اینکه تهدید به تقلب شده باشد یا تهدید به مصادره شدن، بهتر و عقلانیتر از این است که انتخابات را تحریم کرده و در آن اشتراک نکنند.
ملتی میتواند حکومتی پاسخگو را به روی کار آورد که یک انگیزه و ارادۀ قوی برای حضور در صحنۀ سیاسی داشته باشد و بخواهد سرنوشتِ خویش را خود تعیین کند؛ هرچند در اینمیان چالشها، تهدیدها و کارشکنیهایی هم وجود داشته باشد، اما حاضر است هزینۀ آن را بپردازد تا در نهایت روزی را شاهد باشد که حکومتی متعهد در کنار ملتی رشد یافته، با هم جامعهیی توسعهیافته و در حالِ رشد را ساختهاند.
Comments are closed.